فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] رایانه یا همان کامپیوتر که امروزه بعنوان وسیله ای که در تمامی مشاغل، مورد استفاده عموم قرار گرفته است و بنا به جهت استفاده از آن احکامی را دارا می باشد.عنوان یاد شده از عناوین جدید است که از احکام مرتبط با آن در مسائل مستحدثه سخن گفته اند.
بازی با آلات قمار به وسیله رایانه حکم بازی با خود آلات قمار را دارد و حرام است؛ همچنین سایر بازیهای رایانه ای در صورتی که برای قمار ساخته و آماده شده باشد.
حکم کپی رایت
بنابر قول به اینکه حق معنوی از حقوق معتبر شرعی است، هرگونه تصرف در نرم افزارهای رایانه ای، از قبیل کشف رمز اطلاعات و شکستن قفل و مانند آن، همچنین تکثیر آنها بدون اجازه صاحب حق، حرام است.
بازی با آلات قمار به وسیله رایانه حکم بازی با خود آلات قمار را دارد و حرام است؛ همچنین سایر بازیهای رایانه ای در صورتی که برای قمار ساخته و آماده شده باشد.
حکم کپی رایت
بنابر قول به اینکه حق معنوی از حقوق معتبر شرعی است، هرگونه تصرف در نرم افزارهای رایانه ای، از قبیل کشف رمز اطلاعات و شکستن قفل و مانند آن، همچنین تکثیر آنها بدون اجازه صاحب حق، حرام است.
wikifeqh: رایانه
دانشنامه عمومی
رایانه[ ۱] یا کامپیوتِر ( به انگلیسی: Computer ) [ ۲] دستگاهی الکترونیک است که می تواند برنامه ریزی شود تا دستورها و محاسبات ریاضیاتی و منطقی را به صورت خودکار از طریق برنامه نویسی انجام دهد. رایانه های نوین می توانند از مجموعهٔ بزرگی از دستورها ( کد ) به نام برنامه ( نرم افزار ) پیروی کنند، این امر به آن ها اجازه می دهد تا قابلیت انجام حجم بزرگی از وظایف را داشته باشند، و بر اساس برنامه ای که به آن ها داده می شود عمل می کنند. یک رایانه شامل سخت افزار و نرم افزار است که با هم یک سامانهٔ رایانه ای ( Computer system ) را تشکیل می دهند. همچنین رایانه ها با اتصال به هم، می توانند به نوع دیگری از رایانه بدل شوند. مانند شبکهٔ رایانه ای و رایانش خوشه ای.
رایانه ها به عنوان سامانهٔ کنترل برای حجم گسترده ای از دستگاه های صنعتی و دستگاه های مصرفی استفاده می شوند. رایانه ها به عنوان دستگاه های خانگی مانند دستگاه مایکروویو و دور فرمانها، دستگاه های کارخانه ای مانند ربات صنعتی و طراحی به کمک رایانه ( CAD ) و دستگاه های عمومی مانند رایانه های شخصی ( PC ) ، تلفن های همراه و تلفن های هوشمند استفاده می شوند. اینترنت بزرگ ترین شبکه در جهان است که از اتصال رایانه های زیادی به هم تشکیل شده است. رایانه ها می توانند به اینترنت متصل شوند و از منابع اطلاعاتی متعدد اینترنت بهره ببرند.
در گذشته رایانه ها به عنوان دستگاه های محاسبات ریاضی فرض می شدند. تاریخچهٔ رایانه نیز بر همین موضوع استوار است. اولین رایانه ( دستگاه محاسبه ) چرتکه نام داشت. چرتکه، رایانه ای بود که انسان ها در گذشته برای انجام محاسبات پایه از آن استفاده می کردند. در اوایل انقلاب صنعتی، برخی دستگاه های مکانیکی به طور خودکار انجام محاسبات طولانی را انجام می دادند. برای مثال، الگوهای راهنما برای دستگاه های ریسندگی. بعدها رایانه ها پیشرفته تر شدند و در سده بیستم میلادی توانستند دستگاه های الکترونیکی آنالوگ را بسازند. اولین رایانه های رقمی در طی جنگ جهانی دوم ساخته شدند. اولین ترانزیستور نیم رسانا در اواخر سال ۱۹۴۰ بر اساس ماسفت ( MOSFET ) و مدارهای مجتمع ( IC ) در اواخر ۱۹۵۰ و ریزپردازنده ها در سال ۱۹۷۰ ساخته شدند. سرعت، قدرت و همه کاره بودن رایانه ها سبب شد تا انقلاب دیجیتال رخ دهد و پیشرفت چشمگیری در زندگی انسان حاصل شود.





این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفرایانه ها به عنوان سامانهٔ کنترل برای حجم گسترده ای از دستگاه های صنعتی و دستگاه های مصرفی استفاده می شوند. رایانه ها به عنوان دستگاه های خانگی مانند دستگاه مایکروویو و دور فرمانها، دستگاه های کارخانه ای مانند ربات صنعتی و طراحی به کمک رایانه ( CAD ) و دستگاه های عمومی مانند رایانه های شخصی ( PC ) ، تلفن های همراه و تلفن های هوشمند استفاده می شوند. اینترنت بزرگ ترین شبکه در جهان است که از اتصال رایانه های زیادی به هم تشکیل شده است. رایانه ها می توانند به اینترنت متصل شوند و از منابع اطلاعاتی متعدد اینترنت بهره ببرند.
در گذشته رایانه ها به عنوان دستگاه های محاسبات ریاضی فرض می شدند. تاریخچهٔ رایانه نیز بر همین موضوع استوار است. اولین رایانه ( دستگاه محاسبه ) چرتکه نام داشت. چرتکه، رایانه ای بود که انسان ها در گذشته برای انجام محاسبات پایه از آن استفاده می کردند. در اوایل انقلاب صنعتی، برخی دستگاه های مکانیکی به طور خودکار انجام محاسبات طولانی را انجام می دادند. برای مثال، الگوهای راهنما برای دستگاه های ریسندگی. بعدها رایانه ها پیشرفته تر شدند و در سده بیستم میلادی توانستند دستگاه های الکترونیکی آنالوگ را بسازند. اولین رایانه های رقمی در طی جنگ جهانی دوم ساخته شدند. اولین ترانزیستور نیم رسانا در اواخر سال ۱۹۴۰ بر اساس ماسفت ( MOSFET ) و مدارهای مجتمع ( IC ) در اواخر ۱۹۵۰ و ریزپردازنده ها در سال ۱۹۷۰ ساخته شدند. سرعت، قدرت و همه کاره بودن رایانه ها سبب شد تا انقلاب دیجیتال رخ دهد و پیشرفت چشمگیری در زندگی انسان حاصل شود.






wiki: رایانه
دانشنامه آزاد فارسی
رایانه (computer)
(یا: کامپیوتر) ماشینی که امکان انجام کارهایی از قبیل محاسبه یا برقراری ارتباط الکترونیکی را از طریق مجموعه ای از دستورالعمل ها به نام برنامه می دهد. نتایج حاصل از اجرای برنامه های رایانه ای یا از طریق دستگاه های خروجی نمایش داده می شوند و یا ذخیره سازی می گردند. صفحه نمایش و چاپگر انواعی از دستگاه خروجی هستند. کسانی که از رایانه استفاده می کنند (کاربرها) آن را به شیوه های گوناگون به کار می گیرند. مثلاً در کسب وکار، می توان از رایانه به منظور کنترل اعتبار مشتریان یا انتقال الکترونیکی پول استفاده نمود. رایانه های کوچک خانگی می توانند دمای محیط را کنترل و سیستم های حفاظت منزل را هدایت کنند، زمان را اعلام و یا دستگاه ویدئو را برنامه ریزی و خاموش ـ روشن نمایند. در خودرو، رایانه می تواند بر سیستم سوخت رسانی نظارت کند. همچنین رایانه ها کاربرد گسترده ای در صنعت، سرگرمی ها، موسیقی، فیلم، پویانمایی، تحصیل و آموزش، انجام محاسبات فنی، انجام آزمون ها و بررسی های علمی، هواشناسی و صنایع نظامی دارند. اجزای فیزیکی رایانه ها را سخت افزار می نامند. سخت افزار شامل حافظه ـ که داده ها و دستورات برنامه ها در آن قرار می گیرند ـ واحد پردازش مرکزی ـ که برنامه ها را تفسیر می کند ـ و نیز دستگاه های ورودی مانند صفحه کلید و ماوس و دستگاه های خروجی مانند چاپگر و صفحه نمایش می باشد. برنامه هایی که روی رایانه اجرا می شوند را نرم افزار می نامند. نرم افزارها هر کدام برای انجام کار خاصی نوشته می شوند. یکی از برنامه های اصلی رایانه که وظیفه کنترل آن را برعهده دارد، سیستم عامل نام دارد. سیستم عامل هایی که اغلب در رایانه های شخصی به کار می روند، یونیکس Mac OS، لینوکس و ویندوز هستند. سیستم عامل یونیکس بیشتر در محیط های دانشگاهی به کار می رود. برنامه های رایانه ای مجموعه ای از دستورالعمل ها می باشند که رایانه را برای انجام یک پردازش یا ترکیبی از پردازش ها هدایت می کنند. برای اینکه این دستورالعمل ها انجام شوند، رایانه باید برنامه را اجرا کند، یعنی باید برنامه را بخواند و دستورالعمل ها برنامه را با ترتیب دقیق تا انتها دنبال نماید. در رایانه های اولیه CPU از لامپ های خلاء و رله های الکتریکی ساخته می شد. این رایانه ها بسیار بزرگ بودند و به نیروی برق بسیار زیادی نیاز داشتند. در ۱۹۴۷ ترانزیستور اختراع شد که می توانست سریع تر، مطمئن تر و با مصرف توان بسیار کمتر، عمل یک لامپ خلاء را انجام دهد. ترانزیستورها از سال ۱۹۵۶ به بعد، جزء اصلی تشکیل دهنده مدارهای پردازنده هستند. پیشرفت دیگری که تأ ثیر مهمی بر توسعه پردازنده ها داشت، ابداع مدار مجتمع (IC)، در سال ۱۹۵۸ بود که مجموعه ای از چندین ترانزیستور بود. رده بندی رایانه ها از نظر فناوری ساخت آن ها را نسل می گویند. نسل اول رایانه ها در دهه بعد از ۱۹۴۴ با رایانه ای به نام یونیواک معرفی شد که در آن از لامپ های خلاء استفاده می کردند و به همین دلیل حجم زیادی داشت و گرمای زیادی نیز تولید می کرد. نسل دوم در دهه بعد از ۱۹۵۹ به بازار آمد که در آن از ترانزیستور به جای لامپ خلاء استفاده می شد. نسل سوم در دهه بعد از ۱۹۶۴ به بازار آمد و مدارهای مجتمع با تراکم زیاد در آن به کار رفت. ریزپردازنده در این نسل تولید شد و تولد اولین ریزرایانه در این نسل صورت گرفت. نسل پنجم رایانه هایی بودند که در آن از مدارهای مجتمع با تراکم فوق العاده زیاد استفاده می کردند. همچنین استفاده از هوش مصنوعی در رایانه ها در این نسل صورت گرفت. نسل ششم رایانه هایی خواهد بود که کپی برداری عینی از مغز انسان باشند. رایانه های این نسل قادر خواهند بود استنباط و استنتاج و تصمیم گیری کنند.
(یا: کامپیوتر) ماشینی که امکان انجام کارهایی از قبیل محاسبه یا برقراری ارتباط الکترونیکی را از طریق مجموعه ای از دستورالعمل ها به نام برنامه می دهد. نتایج حاصل از اجرای برنامه های رایانه ای یا از طریق دستگاه های خروجی نمایش داده می شوند و یا ذخیره سازی می گردند. صفحه نمایش و چاپگر انواعی از دستگاه خروجی هستند. کسانی که از رایانه استفاده می کنند (کاربرها) آن را به شیوه های گوناگون به کار می گیرند. مثلاً در کسب وکار، می توان از رایانه به منظور کنترل اعتبار مشتریان یا انتقال الکترونیکی پول استفاده نمود. رایانه های کوچک خانگی می توانند دمای محیط را کنترل و سیستم های حفاظت منزل را هدایت کنند، زمان را اعلام و یا دستگاه ویدئو را برنامه ریزی و خاموش ـ روشن نمایند. در خودرو، رایانه می تواند بر سیستم سوخت رسانی نظارت کند. همچنین رایانه ها کاربرد گسترده ای در صنعت، سرگرمی ها، موسیقی، فیلم، پویانمایی، تحصیل و آموزش، انجام محاسبات فنی، انجام آزمون ها و بررسی های علمی، هواشناسی و صنایع نظامی دارند. اجزای فیزیکی رایانه ها را سخت افزار می نامند. سخت افزار شامل حافظه ـ که داده ها و دستورات برنامه ها در آن قرار می گیرند ـ واحد پردازش مرکزی ـ که برنامه ها را تفسیر می کند ـ و نیز دستگاه های ورودی مانند صفحه کلید و ماوس و دستگاه های خروجی مانند چاپگر و صفحه نمایش می باشد. برنامه هایی که روی رایانه اجرا می شوند را نرم افزار می نامند. نرم افزارها هر کدام برای انجام کار خاصی نوشته می شوند. یکی از برنامه های اصلی رایانه که وظیفه کنترل آن را برعهده دارد، سیستم عامل نام دارد. سیستم عامل هایی که اغلب در رایانه های شخصی به کار می روند، یونیکس Mac OS، لینوکس و ویندوز هستند. سیستم عامل یونیکس بیشتر در محیط های دانشگاهی به کار می رود. برنامه های رایانه ای مجموعه ای از دستورالعمل ها می باشند که رایانه را برای انجام یک پردازش یا ترکیبی از پردازش ها هدایت می کنند. برای اینکه این دستورالعمل ها انجام شوند، رایانه باید برنامه را اجرا کند، یعنی باید برنامه را بخواند و دستورالعمل ها برنامه را با ترتیب دقیق تا انتها دنبال نماید. در رایانه های اولیه CPU از لامپ های خلاء و رله های الکتریکی ساخته می شد. این رایانه ها بسیار بزرگ بودند و به نیروی برق بسیار زیادی نیاز داشتند. در ۱۹۴۷ ترانزیستور اختراع شد که می توانست سریع تر، مطمئن تر و با مصرف توان بسیار کمتر، عمل یک لامپ خلاء را انجام دهد. ترانزیستورها از سال ۱۹۵۶ به بعد، جزء اصلی تشکیل دهنده مدارهای پردازنده هستند. پیشرفت دیگری که تأ ثیر مهمی بر توسعه پردازنده ها داشت، ابداع مدار مجتمع (IC)، در سال ۱۹۵۸ بود که مجموعه ای از چندین ترانزیستور بود. رده بندی رایانه ها از نظر فناوری ساخت آن ها را نسل می گویند. نسل اول رایانه ها در دهه بعد از ۱۹۴۴ با رایانه ای به نام یونیواک معرفی شد که در آن از لامپ های خلاء استفاده می کردند و به همین دلیل حجم زیادی داشت و گرمای زیادی نیز تولید می کرد. نسل دوم در دهه بعد از ۱۹۵۹ به بازار آمد که در آن از ترانزیستور به جای لامپ خلاء استفاده می شد. نسل سوم در دهه بعد از ۱۹۶۴ به بازار آمد و مدارهای مجتمع با تراکم زیاد در آن به کار رفت. ریزپردازنده در این نسل تولید شد و تولد اولین ریزرایانه در این نسل صورت گرفت. نسل پنجم رایانه هایی بودند که در آن از مدارهای مجتمع با تراکم فوق العاده زیاد استفاده می کردند. همچنین استفاده از هوش مصنوعی در رایانه ها در این نسل صورت گرفت. نسل ششم رایانه هایی خواهد بود که کپی برداری عینی از مغز انسان باشند. رایانه های این نسل قادر خواهند بود استنباط و استنتاج و تصمیم گیری کنند.
wikijoo: رایانه
جدول کلمات
مترادف ها
کامپیوتر، رایانه، شمارنده، ماشین حساب، ماشین حساب الکترونی
پیشنهاد کاربران
آقای عطار گرامی
رایانه از مصدر راییدن میاد
به معنی محاسبه و تدبیر اندیشی
احتمال اینکه ریشه فارسی داشته باشه هست ( بله! وامدهی واژگان لزومن از عربی به فارسی نیست! مانند فردوس که از پردیس فارسی میاد و. . . )
... [مشاهده متن کامل]
برای و رای شاید به هم بمانند ولی این دلیل یکی بودنشون نیست
رایانه هم که رای آنه البته آنه بیشتر قیدساز و صفت ساز هست تو فارسی مثل روزانه مردانه زنانه خوشانه و. . .
شاید اگه فرهنگستان بجاش رایا رو تصویب می کرد که از رای آی نهادی ساز هست هم خوش آهنگ تر بود هم ساده تر هم با مفهوم تر
رایانه از مصدر راییدن میاد
به معنی محاسبه و تدبیر اندیشی
احتمال اینکه ریشه فارسی داشته باشه هست ( بله! وامدهی واژگان لزومن از عربی به فارسی نیست! مانند فردوس که از پردیس فارسی میاد و. . . )
... [مشاهده متن کامل]
برای و رای شاید به هم بمانند ولی این دلیل یکی بودنشون نیست
رایانه هم که رای آنه البته آنه بیشتر قیدساز و صفت ساز هست تو فارسی مثل روزانه مردانه زنانه خوشانه و. . .
شاید اگه فرهنگستان بجاش رایا رو تصویب می کرد که از رای آی نهادی ساز هست هم خوش آهنگ تر بود هم ساده تر هم با مفهوم تر
رایانه ؛ مشخص نیست چه کسی برای اولین بار و بر چه مبنایی این کلمه را پیشنهاد داده است. ولی چیزی که از ریخت کلمه رایانه قابل مشاهده است از رأی و نظر بر مبنای رعایت اصول ریاضی قابل برداشت است بر همین مبنا به معنی دادن رأی و نظر بر مبنای رعایت اصول ریاضی یعنی صفر و یک که به نوعی انجام محاسبه می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
هرچند کلمه ی کامپیوتر نیز یک کلیدواژه ی مشترک در زبان فارسی و انگلیسی و دیگر زبان هاست که از کام ایجاد گردیده است.
کامپیوتر Computer
مجموعه ای متحد و ترکیب شده از دستگاه های مختلف در یک مکان جهت انجام عملیات محاسبات.
یا انجام عملیات محاسبات با ترکیب و تجمیع دستگاه های محاسبه کننده در یک مکان کُمْپَکت شده جهت تسریع در انجام فرآیند محاسبه. با دریافت و پردازش اطلاعات و داده ها.
( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمباین، کُمب، کمپوت، کمپوست، کامپوزیت، کامپیوتر، کمبریج، کمبوجیه، کامبوج، کمونیست، کامیون، کمیت، کمبود، خُم، خمره )
( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان کُمْ کام و شکم و مکان و کمک در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا پی به یک زبان مشترک در تمدن بشری ببرید. نتیجه توضیحات در انتهای متن )
کمباین combine ؛ مجموعه ا ی مشترک و متحد و مرکب از ماشین آلات در یک مکان از ترکیب دستگاههای مختلف در کنار هم در یک ماشین برای انجام یک کار مشترک با کمک همدیگر.
کامیون؛ این کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کام و یون می باشد. مفهوم کلمه ی کام در کلمه ی کامیون اشاره به یک فضای مکان دار با قابلیت باز و بسته شدن را دارد و کلمه یون یک مقوله و یک فضای میان دار با قابلیت یونیزه شدن را در عالم واقع در ذهن تداعی می کند. به کیسه پارچه هایی که در میان آن مواد خوراکی در آن به هم جمع می شود همیان گفته می شود. در علم فیزیک نیز به فضای اطراف هسته که الکترون ها در آن فضا در حال چرخش می باشند نیز یون گفته می شود. اصطلاح یونیزه شدن در باتری ها نیز به حالتی گفته می شود الکترون ها در یک فضایی تجمیع می شوند جهت ایجاد پتانسیل انرژی برای شارش الکترون ها.
کمد؛ قفسه و مکانی محدود و دارای کمیت یا گنجه ای دارای کشو یا فضاهی به هم پیوسته و کوچک که در فضای درون آن رخت و لباس و اشیاء و پرونده های اداری و دیگر چیزها در آن گنجانده می شود.
کوما؛ وحدت، اتحاد، اشتراک، همگرایی در یک مکان
کُمون؛ متحد، واحد. همش، همگرایی، شراکت و کمک رسانی به هم در یک مکان
کمبر، کستر؛ در رشته ی مکانیک خودرو در تنظیم لاستیک ها زمانی که لاستیک ها در حالت عمود به جاده در دو نقطه بالا و پایین لاستیک به سمت هم تمایل پیدا کنند جهت تنظیم و پایداری بهتر خودرو بر روی جاده به این حالت کمبر گویند.
کستر نیز نقطه مقابل مفهوم کمبر به گسترش و واگرایی سر و ته لاستیک ها در راستای افق جاده می گویند. بدین صورت که کمب به مفهوم همگرایی و کست به مفهوم واگرایی در این دو کلمه مفهوم می رساند.
این اصطلاح کمب و کست در آینه های مقعر و محدب یا کاو و کوژ که باعث همگرایی و واگرایی پرتوهای نور که باعث ایجاد تصاویر کوچک و بزرگ در آینه ها می شود نیز صدق می کند.
کومان؛ اصطلاح میتی کومان در برنامه کودک تلویزیون ایران اصطلاح نام آشنایی است. به مفهوم حاکم و فرمانده و مدیر متحد کننده ی افراد در یک مکان
کمین؛ مخفی شدن، پنهان شدن در یک مکان، یا در کُم قرار گرفتن جهت ایجاد استتار برای انجام یک کار پنهانی
کامنت coment؛ نظر دادن، تحت عنوان کلام و کلماتی که از کام و از یک مکان تحت عنوان دهان صادر می شود.
بیا come on ؛ بیا، تحت عنوان در یک مکان به هم پیوستن و به هم رسیدن.
کماندو commando؛ گروهی متحد از سربازان رزمی کار تحت یک فرماندهی واحد که تعلیمات خاصی فراگیرند و در رزم ها و جنگ ها و حمله های ناگهانی تحت یک فرمان واحد خدمات مهمی انجام دهند.
کُمَند command ؛ فرمان و حکم جهت انسجام بخشی و ایجاد اتحاد برای یک سیستم و مجموعه
فرمانده commander؛ فرمانده و حاکم و متحد کننده و انسجام دهنده ی یک مجموعه و سیستم
کومانچی؛ اتحاد قبایل سرخپوست در یک مکان و منطقه و سرزمین. کلمه کرمانج در ایران نیز احتمالا منشعب از همین مفهوم باشد.
کماتسو؛ شرکت صنایع سنگین ژاپنی چندملیتی است، متحد در یک مکان که به عنوان یکی از بزرگ ترین سازندگان بولدوزر، بیل مکانیکی و لودر در جهان شناخته می شود.
کمیته؛ کمیسیون، مجمع، انجمن، و کارگروهی که کاری را به صورت تیمی در یک مکان انجام می دهند. به سرگروه کمیته کمیسر گفته می شود. جلساتی که در کمیته تشکیل می شود کمیسیون گفته می شود.
کمیسیون Commission ، این کلمه که به هئیت، کمیته و انجمن ترجمه و برگردان شده است به مجموعه ای از افراد که در یک مکان به نام کمیته به گرد هم جمع شده باشند برای انجام یک کار مشترک و تیمی و گروهی گفته می شود.
کمیسر Commissioner ، رئیس و شخص هماهنگ کننده و ایجاد کننده ی اتحاد برای افرادی که به گرد هم آمده اند جهت انجام یک کار گروهی در یک مکان.
کمیز؛ نام روستایی در اطراف سبزوار، به مفهوم افراد متحد و کمک رسان به همدیگر که به گرد هم آمده باشند در یک مکان.
کامران؛ راننده یا ایجاد کننده رونق در یک مکان و مجموعه به هم پیوسته و متحد. اصطلاحاً به پادشاه و حاکم و مدیر یک مجموعه و مجتمع اطلاق می شود.
کامِرون؛ مکان و سرزمین یا مجموعه و مجتمع به رونق افتاده
کمونیست؛ طرفدار مرام اشتراکی و همگرایی و کمک رسانی به یکدیگر در یک مکان یا اقلیم و سرزمین.
کمپ camp مجموعه ی رفاهی مشترک در یک مکان با ترکیبی از امکانات مختلف در یک اردوگاه جهت استراحت. مثل رستوران، هتل، استخر، فضای سبز، سالن ورزشی، سینما و غیره
کمبوجیه Cambodia نام شخص یکپارچه کننده و متحد کننده ی سرزمین ها. شخصی که حاکمان سرزمین های مختلف را با هم در یک مجموعه ترکیب و جهت اداره مشارکت می دهد جهت ایجاد یک اتحادیه برای ایجاد امنیت رشد اقتصادی و غیره. کلمه بوجیه نیز در انتهای این کلمه منشعب از کلمه ی بودجه می باشد. که شخصی تحت عنوان کمبودجیه با دریافت باج و خراج عمل مدیریت و تعیین بودجه را برای آن سرزمین انجام می داده است.
کامبوج Cambodia ترکیب سرزمین های مشترک و قبایل به هم متحد شده و تحت مدیریت با عمل بودجه گذاری برای آن سرزمین
کمبریج Cambridge مجموعه ای از ترکیب دانشگاه ها و رشته های علمی مختلف در یک مکان جهت آموزش و تحقیقات تیمی و گروهی مشترک.
کمب شانه Comb ؛ ترکیب، اشتراک و اتحاد ساقه های چوبی یا هر جنس دیگر در کنار هم.
مبارزه combat . ایجاد سپردفاعی با ترکیب سر و دو دست و پاها در مبارزه برای جلوگیری از ضربه در ورزش های رزمی.
مشترک common ؛ به هم پیوستن. این کلمه هم خودش گویای تعریف خودش بر اساس کلمه کام می باشد.
ارتباط communication ؛ این کلمه که تحت عنوان ارتباط ترجمه و به زبان فارسی برگردان شده است از اون جهت می باشد که مقوله ی ارتباط به خاطر ترکیب شدن و به هم رسیدن افراد در یک مکان یا مجموعه با کلامی که از اعضای موجود در کام انسان است شکل می گیرد.
کامپوزیت composite مجموعه ای از ترکیبات ریز و کوچک مختلف در متالوژی صنعت هنر معماری کشاورزی ریاضی و شیمی و غیره. کاه گل هم یک نوع کامپوزیت محسوب می شود.
عدد مرکب composite number
کمپوست Compost مجموعه ای مرکب از بقایای گیاهی پوسیده شده و بقایای حیوانی تجزیه شده. یا Combos به مفهوم ترکیبات. کُمبی ترکیبی combi، کمبو ترکیبی Combo
کمپوت Compote مخلوط. در زبان فرانسوی واژه کمپوت به معنای مخلوط است. ترکیب میوه های مختلف از یک یا چند نوع میوه در یک قوطی.
کمپانی Company. تشکیلاتی کُمپَکْت شده که از شراکت و ترکیب مجموعه های مختلف و کمک رسان به همدیگر جهت انجام یک کار گروهی و تیمی در تجارت و صنعت و غیره در یک مکان ایجاد و ترکیب شده است.
تعریف غیر انطباقی برای کلمه کمپانی، اتحادیه می باشد.
کامپیوتر Computer
مجموعه ای متحد و ترکیب شده از دستگاه های مختلف در یک مکان جهت انجام عملیات محاسبات.
یا انجام عملیات محاسبات با ترکیب و تجمیع دستگاه های محاسبه کننده در یک مکان کُمْپَکت شده جهت تسریع در انجام فرآیند محاسبه. با دریافت و پردازش اطلاعات و داده ها.
کامپکت compact مجموعه ای به هم پیوسته و به هم متصل و متراکم و فشرده شده در یک مکان. کلمه پکت نیز منشعب از پاکت و باک به مفهوم یک فضا و مکان مستقل و جدا شده می باشد به گونه ای که کلمه ی باکتری به مفهوم تک یاخته نیز منشعب از این کلمات می باشد.
کمپرس و کمپرسور؛ مجموعه ای از قطعات مرکب و مشترک در یک مکان جهت ایجاد و اعمال نیرو و ایجاد فشار یا مجموعه ی ایجاد فشار. کلمه ی پِرِس در این کانسپت کلامی نیز به مفهوم نیرو قبلاً خدمت علاقه مندان به این مباحث توضیح داده است. پِرِس منشعب از مفهوم پارس پرسش پرستار و. . .
رنگین کمان؛ ترکیب و انتشار نورهای رنگارنگ و مستقل در یک مکان و در یک کمان
کامل complete، این کلمه هم بر مبنای کلمه کام گویاترین مفهوم را می رساند. مجموعه ای مشترک و ترکیب شده و به هم پیوسته و تکمیل شده در یک مکان.
( کمپ کمپینگ کمپانی کمک کمباین کمب کمپوت کمپوست کامپوزیت کامپیوتر کمبریج کمبوجیه کامبوج )
ریشه ی تمام این کلمات از کلمه ی کام و کُم منشعب گردیده است. کام در زبان فارسی امروزی مجموعه ای از ترکیب اعضای مختلف و در ارتباط و کمک رسان به یکدیگر در دهان می باشد مثل لب دندان زبان حلق و سقف دهان جهت ایجاد کلمات و انجام عمل تغذیه.
کُم کام شکم ؛ در مناطق جنوبی کشور ما برای کلمه شکم از کلمه ی کُم استفاده می کنند کُم و شکم به مفهوم ترکیب و اتحاد و اعضای به هم پیوسته ی امعاء و احشاء داخل یک مکان به نام شکم که باهم در یک مجموعه، مشغول انجام عملیات گوارش هستند.
اگر هم از زاویه ی رفتار و ذات حروف در قوانین نگارش و فلسفه پیدایش کلمات و آوایی که از محل صدورشان ایجاد می شود به کلمه کُم و کام نگاه کنیم آوای حرف ( ک ) از اتحاد و به هم پیوستگی مرکز زبان و مرکز سقف دهان ایجاد می شود و حرف ( م ) هنگام تلفظ از اتحاد و همبستگی هر دو لب یک آوای به هم آمده را نمایان می کند به طوری که زنجیر شدن این دو حرف ایجاد شده به همدیگر، این تصویر را در ذهن برای ما و در عالم واقع ایجاد می کند که اشاره به یک پدیده ی مرکب و به هم پیوسته از اتحاد اجزاء مختلف و دارای یک مرکزیت با اتحاد اعضا و اجزاء جهت انجام یک کار تیمی و گروهی را در یک مکان دارد
تفاوت کام و کُم در دو جایگاه متفاوت در وجود ما انسانها هم به خاطر ذات حرف ( آ ) در میان کلمه کام هست به گونه ای که در حین تلفظ و آوای کلمه کام، نمایانگر باز و بسته شدن فضای دهان هست که مجموعه اعضای دهان در ارتباط باهم جهت انجام یک مقوله دارای ورودی و خروجی برای عمل تغذیه و مکالمه را انجام می دهند. ولی در کلمه ی کُم نگارش به گونه ای است که فقط از مُصَوّت ها استفاده کرده است و همین مسئله گویای انجام یک عمل گروهی و تیمی در یک فضای بسته در عالم واقع را اشاره دارد.
به طوری که وقتی حرف ( ش ) با ذات رفتاری که این حرف در عالم واقع دارد به کلمه ی کُم افزوده می شود یک مقوله ی دارای شارش و دارای یک جریان جهت ایجاد سیستم گوارش با یک ورودی و خروجی در یک مکان سیستماتیک را در ذهن در عالم واقع تداعی می کند.
اگر هم از زاویه قانون چرخش حروف در غالب و پاتیل کلمات و جوشش مفاهیم از دل لغات و قانون حروف معکوس به کلمه ی کُم نگاه کنیم در دو جهت دو مفهوم را برای ما در یک سیستم دارای مکان برای ما آشکار می کند. به این صورت که اگر کلمه ی کُم و شِکَم را در مرکز کار قرار دهیم دو مفهوم مُک و مکش و کُمْپ و کمپرس را در دو جهت ولی در یک سمت برای ایجاد جریان و اعمال نیرو به این جریان در این کلمه ایجاد می کند. به همین جهت هم این روند قوانین در این کلمه این مفهوم را به ما می رساند که کلمه ی کُم نمایانگر یک سیستم زنده و پویا دارای یک جریان ورودی و خروجی را به ما نشان می دهد.
( در یک تعریف ساده و موازی غیرانطباقی برای همه ی این کلمات اینطور می شود گفت؛ مجموعه ا ی ترکیب شده و مشترک و متحد و کمک رسان به همدیگر در ارتباط باهم در یک فضا تحت عنوان کام جهت انجام کاری مشخص برای ارائه یک محصول زیبا و با کیفیت چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی )
... [مشاهده متن کامل]
هرچند کلمه ی کامپیوتر نیز یک کلیدواژه ی مشترک در زبان فارسی و انگلیسی و دیگر زبان هاست که از کام ایجاد گردیده است.
کامپیوتر Computer
مجموعه ای متحد و ترکیب شده از دستگاه های مختلف در یک مکان جهت انجام عملیات محاسبات.
یا انجام عملیات محاسبات با ترکیب و تجمیع دستگاه های محاسبه کننده در یک مکان کُمْپَکت شده جهت تسریع در انجام فرآیند محاسبه. با دریافت و پردازش اطلاعات و داده ها.
( کام، کُم، شِکَم، کمک، کُمُد، کامل، کامِلا، کامران، کامِرون، کماتسو، رنگین کمان، کمین، کمند، کمبر کستر، کمیسیون، کمیسر، کمیته، کمیز، کمپ، کمپینگ، کمپانی، کمباین، کُمب، کمپوت، کمپوست، کامپوزیت، کامپیوتر، کمبریج، کمبوجیه، کامبوج، کمونیست، کامیون، کمیت، کمبود، خُم، خمره )
( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان کُمْ کام و شکم و مکان و کمک در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا پی به یک زبان مشترک در تمدن بشری ببرید. نتیجه توضیحات در انتهای متن )
کمباین combine ؛ مجموعه ا ی مشترک و متحد و مرکب از ماشین آلات در یک مکان از ترکیب دستگاههای مختلف در کنار هم در یک ماشین برای انجام یک کار مشترک با کمک همدیگر.
کامیون؛ این کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کام و یون می باشد. مفهوم کلمه ی کام در کلمه ی کامیون اشاره به یک فضای مکان دار با قابلیت باز و بسته شدن را دارد و کلمه یون یک مقوله و یک فضای میان دار با قابلیت یونیزه شدن را در عالم واقع در ذهن تداعی می کند. به کیسه پارچه هایی که در میان آن مواد خوراکی در آن به هم جمع می شود همیان گفته می شود. در علم فیزیک نیز به فضای اطراف هسته که الکترون ها در آن فضا در حال چرخش می باشند نیز یون گفته می شود. اصطلاح یونیزه شدن در باتری ها نیز به حالتی گفته می شود الکترون ها در یک فضایی تجمیع می شوند جهت ایجاد پتانسیل انرژی برای شارش الکترون ها.
کمد؛ قفسه و مکانی محدود و دارای کمیت یا گنجه ای دارای کشو یا فضاهی به هم پیوسته و کوچک که در فضای درون آن رخت و لباس و اشیاء و پرونده های اداری و دیگر چیزها در آن گنجانده می شود.
کوما؛ وحدت، اتحاد، اشتراک، همگرایی در یک مکان
کُمون؛ متحد، واحد. همش، همگرایی، شراکت و کمک رسانی به هم در یک مکان
کمبر، کستر؛ در رشته ی مکانیک خودرو در تنظیم لاستیک ها زمانی که لاستیک ها در حالت عمود به جاده در دو نقطه بالا و پایین لاستیک به سمت هم تمایل پیدا کنند جهت تنظیم و پایداری بهتر خودرو بر روی جاده به این حالت کمبر گویند.
کستر نیز نقطه مقابل مفهوم کمبر به گسترش و واگرایی سر و ته لاستیک ها در راستای افق جاده می گویند. بدین صورت که کمب به مفهوم همگرایی و کست به مفهوم واگرایی در این دو کلمه مفهوم می رساند.
این اصطلاح کمب و کست در آینه های مقعر و محدب یا کاو و کوژ که باعث همگرایی و واگرایی پرتوهای نور که باعث ایجاد تصاویر کوچک و بزرگ در آینه ها می شود نیز صدق می کند.
کومان؛ اصطلاح میتی کومان در برنامه کودک تلویزیون ایران اصطلاح نام آشنایی است. به مفهوم حاکم و فرمانده و مدیر متحد کننده ی افراد در یک مکان
کمین؛ مخفی شدن، پنهان شدن در یک مکان، یا در کُم قرار گرفتن جهت ایجاد استتار برای انجام یک کار پنهانی
کامنت coment؛ نظر دادن، تحت عنوان کلام و کلماتی که از کام و از یک مکان تحت عنوان دهان صادر می شود.
بیا come on ؛ بیا، تحت عنوان در یک مکان به هم پیوستن و به هم رسیدن.
کماندو commando؛ گروهی متحد از سربازان رزمی کار تحت یک فرماندهی واحد که تعلیمات خاصی فراگیرند و در رزم ها و جنگ ها و حمله های ناگهانی تحت یک فرمان واحد خدمات مهمی انجام دهند.
کُمَند command ؛ فرمان و حکم جهت انسجام بخشی و ایجاد اتحاد برای یک سیستم و مجموعه
فرمانده commander؛ فرمانده و حاکم و متحد کننده و انسجام دهنده ی یک مجموعه و سیستم
کومانچی؛ اتحاد قبایل سرخپوست در یک مکان و منطقه و سرزمین. کلمه کرمانج در ایران نیز احتمالا منشعب از همین مفهوم باشد.
کماتسو؛ شرکت صنایع سنگین ژاپنی چندملیتی است، متحد در یک مکان که به عنوان یکی از بزرگ ترین سازندگان بولدوزر، بیل مکانیکی و لودر در جهان شناخته می شود.
کمیته؛ کمیسیون، مجمع، انجمن، و کارگروهی که کاری را به صورت تیمی در یک مکان انجام می دهند. به سرگروه کمیته کمیسر گفته می شود. جلساتی که در کمیته تشکیل می شود کمیسیون گفته می شود.
کمیسیون Commission ، این کلمه که به هئیت، کمیته و انجمن ترجمه و برگردان شده است به مجموعه ای از افراد که در یک مکان به نام کمیته به گرد هم جمع شده باشند برای انجام یک کار مشترک و تیمی و گروهی گفته می شود.
کمیسر Commissioner ، رئیس و شخص هماهنگ کننده و ایجاد کننده ی اتحاد برای افرادی که به گرد هم آمده اند جهت انجام یک کار گروهی در یک مکان.
کمیز؛ نام روستایی در اطراف سبزوار، به مفهوم افراد متحد و کمک رسان به همدیگر که به گرد هم آمده باشند در یک مکان.
کامران؛ راننده یا ایجاد کننده رونق در یک مکان و مجموعه به هم پیوسته و متحد. اصطلاحاً به پادشاه و حاکم و مدیر یک مجموعه و مجتمع اطلاق می شود.
کامِرون؛ مکان و سرزمین یا مجموعه و مجتمع به رونق افتاده
کمونیست؛ طرفدار مرام اشتراکی و همگرایی و کمک رسانی به یکدیگر در یک مکان یا اقلیم و سرزمین.
کمپ camp مجموعه ی رفاهی مشترک در یک مکان با ترکیبی از امکانات مختلف در یک اردوگاه جهت استراحت. مثل رستوران، هتل، استخر، فضای سبز، سالن ورزشی، سینما و غیره
کمبوجیه Cambodia نام شخص یکپارچه کننده و متحد کننده ی سرزمین ها. شخصی که حاکمان سرزمین های مختلف را با هم در یک مجموعه ترکیب و جهت اداره مشارکت می دهد جهت ایجاد یک اتحادیه برای ایجاد امنیت رشد اقتصادی و غیره. کلمه بوجیه نیز در انتهای این کلمه منشعب از کلمه ی بودجه می باشد. که شخصی تحت عنوان کمبودجیه با دریافت باج و خراج عمل مدیریت و تعیین بودجه را برای آن سرزمین انجام می داده است.
کامبوج Cambodia ترکیب سرزمین های مشترک و قبایل به هم متحد شده و تحت مدیریت با عمل بودجه گذاری برای آن سرزمین
کمبریج Cambridge مجموعه ای از ترکیب دانشگاه ها و رشته های علمی مختلف در یک مکان جهت آموزش و تحقیقات تیمی و گروهی مشترک.
کمب شانه Comb ؛ ترکیب، اشتراک و اتحاد ساقه های چوبی یا هر جنس دیگر در کنار هم.
مبارزه combat . ایجاد سپردفاعی با ترکیب سر و دو دست و پاها در مبارزه برای جلوگیری از ضربه در ورزش های رزمی.
مشترک common ؛ به هم پیوستن. این کلمه هم خودش گویای تعریف خودش بر اساس کلمه کام می باشد.
ارتباط communication ؛ این کلمه که تحت عنوان ارتباط ترجمه و به زبان فارسی برگردان شده است از اون جهت می باشد که مقوله ی ارتباط به خاطر ترکیب شدن و به هم رسیدن افراد در یک مکان یا مجموعه با کلامی که از اعضای موجود در کام انسان است شکل می گیرد.
کامپوزیت composite مجموعه ای از ترکیبات ریز و کوچک مختلف در متالوژی صنعت هنر معماری کشاورزی ریاضی و شیمی و غیره. کاه گل هم یک نوع کامپوزیت محسوب می شود.
عدد مرکب composite number
کمپوست Compost مجموعه ای مرکب از بقایای گیاهی پوسیده شده و بقایای حیوانی تجزیه شده. یا Combos به مفهوم ترکیبات. کُمبی ترکیبی combi، کمبو ترکیبی Combo
کمپوت Compote مخلوط. در زبان فرانسوی واژه کمپوت به معنای مخلوط است. ترکیب میوه های مختلف از یک یا چند نوع میوه در یک قوطی.
کمپانی Company. تشکیلاتی کُمپَکْت شده که از شراکت و ترکیب مجموعه های مختلف و کمک رسان به همدیگر جهت انجام یک کار گروهی و تیمی در تجارت و صنعت و غیره در یک مکان ایجاد و ترکیب شده است.
تعریف غیر انطباقی برای کلمه کمپانی، اتحادیه می باشد.
کامپیوتر Computer
مجموعه ای متحد و ترکیب شده از دستگاه های مختلف در یک مکان جهت انجام عملیات محاسبات.
یا انجام عملیات محاسبات با ترکیب و تجمیع دستگاه های محاسبه کننده در یک مکان کُمْپَکت شده جهت تسریع در انجام فرآیند محاسبه. با دریافت و پردازش اطلاعات و داده ها.
کامپکت compact مجموعه ای به هم پیوسته و به هم متصل و متراکم و فشرده شده در یک مکان. کلمه پکت نیز منشعب از پاکت و باک به مفهوم یک فضا و مکان مستقل و جدا شده می باشد به گونه ای که کلمه ی باکتری به مفهوم تک یاخته نیز منشعب از این کلمات می باشد.
کمپرس و کمپرسور؛ مجموعه ای از قطعات مرکب و مشترک در یک مکان جهت ایجاد و اعمال نیرو و ایجاد فشار یا مجموعه ی ایجاد فشار. کلمه ی پِرِس در این کانسپت کلامی نیز به مفهوم نیرو قبلاً خدمت علاقه مندان به این مباحث توضیح داده است. پِرِس منشعب از مفهوم پارس پرسش پرستار و. . .
رنگین کمان؛ ترکیب و انتشار نورهای رنگارنگ و مستقل در یک مکان و در یک کمان
کامل complete، این کلمه هم بر مبنای کلمه کام گویاترین مفهوم را می رساند. مجموعه ای مشترک و ترکیب شده و به هم پیوسته و تکمیل شده در یک مکان.
( کمپ کمپینگ کمپانی کمک کمباین کمب کمپوت کمپوست کامپوزیت کامپیوتر کمبریج کمبوجیه کامبوج )
ریشه ی تمام این کلمات از کلمه ی کام و کُم منشعب گردیده است. کام در زبان فارسی امروزی مجموعه ای از ترکیب اعضای مختلف و در ارتباط و کمک رسان به یکدیگر در دهان می باشد مثل لب دندان زبان حلق و سقف دهان جهت ایجاد کلمات و انجام عمل تغذیه.
کُم کام شکم ؛ در مناطق جنوبی کشور ما برای کلمه شکم از کلمه ی کُم استفاده می کنند کُم و شکم به مفهوم ترکیب و اتحاد و اعضای به هم پیوسته ی امعاء و احشاء داخل یک مکان به نام شکم که باهم در یک مجموعه، مشغول انجام عملیات گوارش هستند.
اگر هم از زاویه ی رفتار و ذات حروف در قوانین نگارش و فلسفه پیدایش کلمات و آوایی که از محل صدورشان ایجاد می شود به کلمه کُم و کام نگاه کنیم آوای حرف ( ک ) از اتحاد و به هم پیوستگی مرکز زبان و مرکز سقف دهان ایجاد می شود و حرف ( م ) هنگام تلفظ از اتحاد و همبستگی هر دو لب یک آوای به هم آمده را نمایان می کند به طوری که زنجیر شدن این دو حرف ایجاد شده به همدیگر، این تصویر را در ذهن برای ما و در عالم واقع ایجاد می کند که اشاره به یک پدیده ی مرکب و به هم پیوسته از اتحاد اجزاء مختلف و دارای یک مرکزیت با اتحاد اعضا و اجزاء جهت انجام یک کار تیمی و گروهی را در یک مکان دارد
تفاوت کام و کُم در دو جایگاه متفاوت در وجود ما انسانها هم به خاطر ذات حرف ( آ ) در میان کلمه کام هست به گونه ای که در حین تلفظ و آوای کلمه کام، نمایانگر باز و بسته شدن فضای دهان هست که مجموعه اعضای دهان در ارتباط باهم جهت انجام یک مقوله دارای ورودی و خروجی برای عمل تغذیه و مکالمه را انجام می دهند. ولی در کلمه ی کُم نگارش به گونه ای است که فقط از مُصَوّت ها استفاده کرده است و همین مسئله گویای انجام یک عمل گروهی و تیمی در یک فضای بسته در عالم واقع را اشاره دارد.
به طوری که وقتی حرف ( ش ) با ذات رفتاری که این حرف در عالم واقع دارد به کلمه ی کُم افزوده می شود یک مقوله ی دارای شارش و دارای یک جریان جهت ایجاد سیستم گوارش با یک ورودی و خروجی در یک مکان سیستماتیک را در ذهن در عالم واقع تداعی می کند.
اگر هم از زاویه قانون چرخش حروف در غالب و پاتیل کلمات و جوشش مفاهیم از دل لغات و قانون حروف معکوس به کلمه ی کُم نگاه کنیم در دو جهت دو مفهوم را برای ما در یک سیستم دارای مکان برای ما آشکار می کند. به این صورت که اگر کلمه ی کُم و شِکَم را در مرکز کار قرار دهیم دو مفهوم مُک و مکش و کُمْپ و کمپرس را در دو جهت ولی در یک سمت برای ایجاد جریان و اعمال نیرو به این جریان در این کلمه ایجاد می کند. به همین جهت هم این روند قوانین در این کلمه این مفهوم را به ما می رساند که کلمه ی کُم نمایانگر یک سیستم زنده و پویا دارای یک جریان ورودی و خروجی را به ما نشان می دهد.
( در یک تعریف ساده و موازی غیرانطباقی برای همه ی این کلمات اینطور می شود گفت؛ مجموعه ا ی ترکیب شده و مشترک و متحد و کمک رسان به همدیگر در ارتباط باهم در یک فضا تحت عنوان کام جهت انجام کاری مشخص برای ارائه یک محصول زیبا و با کیفیت چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی )
وقتیکه واژه "رایانه" از" یار" ریشهشده؛ بس پارثی محسئب نمیشه ومصطلح معار ساختگی واشتباه هست.
در پارثی:
رای=برای for
رایانه = برای انه؟؟؟؟ مفهومی ندارد
. . .
لذا بهتر از این کلمه نو باید:
... [مشاهده متن کامل]
یاررای = یارای =یارا
یا
رای یار=رایار
یا
وایار
دایار
یاردا
یاروا
. . .
باشد؛
هم معنی وتلفظ وپارثی تر هست.
. . .
به
رای
را
وا
برای
about
for
N
. . .
رجوع شود.
در پارثی:
رای=برای for
رایانه = برای انه؟؟؟؟ مفهومی ندارد
. . .
لذا بهتر از این کلمه نو باید:
... [مشاهده متن کامل]
یاررای = یارای =یارا
یا
رای یار=رایار
یا
وایار
دایار
یاردا
یاروا
. . .
باشد؛
هم معنی وتلفظ وپارثی تر هست.
. . .
به
رای
را
وا
برای
. . .
رجوع شود.
لب تاپ یا کامپیوتر
رایانه یعنی کامپیوتر یا لب تاب
همون رایانه که تشکیل شده از سخت افزار و نرم افزار هستش
کامپیوتر🤷🏻♀️
کامپیوتر🤷🏻♀️
صفحه نمایشگر
حاسوب
دستگاهی که قدرت محاسبه، پردازش و نمایش اطلاعات داده شده به آن به صورت خروجی تصویری و یا کاغذی را دارد و از اجزای مختلفی تشکیل شده است.
رایانه[۱] یا کامپیوتر ( به انگلیسی: computer ) ماشینی است که از آن برای پردازش اطلاعات استفاده می شود.
نام
در زبان انگلیسی «کامپیوتر» به ماشینی می گفتند که محاسبات ریاضی را ( بدون ابزارهای کمکی مکانیکی ) انجام می داد. بر اساس «واژه نامه ریشه یابی Barnhart Concise» واژه کامپیوتر در سال ۱۶۴۶ به زبان انگلیسی وارد گردید که به معنی «شخصی که محاسبه می کند» بوده است و سپس از سال ۱۸۹۷ به ماشین های محاسبه مکانیکی گفته می شد. در هنگام جنگ جهانی دوم «کامپیوتر» به زنان نظامی انگلیسی و آمریکایی که کارشان محاسبه مسیرهای شلیک توپ های بزرگ جنگی توسط ابزار مشابهی بود، اشاره می کرد[نیازمند منبع].
... [مشاهده متن کامل]
در اوایل دهه ۵۰ میلادی هنوز اصطلاح ماشین حساب ( computing machines ) برای معرفی این ماشین ها به کار می رفت. پس از آن عبارت کوتاه تر کامپیوتر ( computer ) به جای آن به کار گرفته شد. ورود این ماشین به ایران در اوائل دهه ۱۳۴۰ بود و در فارسی از آن زمان به آن «کامپیوتر» می گفتند. واژه رایانه در دو دهه اخیر در فارسی رایج شده و به تدریج جای «کامپیوتر» را گرفت[نیازمند منبع].
برابر این واژه در زبان های دیگر حتماً همان واژه زبان انگلیسی نیست. در زبان فرانسوی واژه "ordinateur"، که معادل «سازمان ده» یا «ماشین مرتب ساز» می باشد به کار می رود. در اسپانیایی "ordenador" با معنایی مشابه استفاده می شود، همچنین در دیگر کشورهای اسپانیایی زبان computadora بصورت انگلیسی مآبانه ای ادا می شود. در پرتغالی واژه computador به کار می رود که از واژه computar گرفته شده و به معنای «محاسبه کردن» می باشد. در ایتالیایی واژه "calcolatore" که معنای ماشین حساب بکار می رود که بیشتر روی ویژگی حسابگری منطقی آن تاکید دارد. در سوئدی رایانه "dator" خوانده می شود که از "data" ( داده ها ) برگرفته شده است. به فنلاندی "tietokone" خوانده می شود که به معنی «ماشین اطلاعات» می باشد. اما در زبان ایسلندی توصیف شاعرانه تری بکار می رود، «tölva» که واژه ایست مرکب و به معنای «زن پیشگوی شمارشگر» می باشد. در چینی رایانه «dian nao» یا «مغز برقی» خوانده می شود. در انگلیسی واژه ها و تعابیر گوناگونی استفاده می شود، به عنوان مثال دستگاه داده پرداز ( «data processing machine» ) . اما اکنون اکثر انسان ها کامپیوتر را مهمترین نیاز بشر می دانند . کامپیوتر در زبان فارسی به رایانه معروف است.
معنای واژهٔ فارسی رایانه
واژهٔ رایانه از مصدر رایانیدن ساخته شده که در فارسی میانه به شکلِ rāyēnīdan و به معنای «سنجیدن، سبک و سنگین کردن، مقایسه کردن» یا «مرتّب کردن، نظم بخشیدن و سامان دادن» بوده است. [نیازمند منبع] این مصدر در زبان فارسی میانه یا همان پهلوی کاربرد فراوانی داشته و مشتق های زیادی نیز از آن گرفته شده بوده. در زبان فارسی نو یا همان فارسی ( دری ) این فعل و مشتق هایش به کار نرفته اند. [نیازمند منبع] برایِ مصدر رایانیدن/ رایاندن در لغتنامهٔ دهخدا چنین آمده:
رایاندن
[ دَ ] ( مص ) رهنمائی نمودن به بیرون . هدایت کردن . ( ناظم الاطباء ) . اما در مآخذ دیگر دیده نشد.
و گویا تنها در فرهنگ ناظم الاطبا آمده است.
شکلِ فارسی میانهٔ این واژه rāyēnīdan بوده و اگر می خواسته به فارسی نو برسد به شکل رایانیدن/ رایاندن درمی آمده. ( بسنجید با واژه یِ فارسیِ میانه یِ āgāhēnīdan که در فارسیِ نو آگاهانیدن/ آگاهاندن شده است ) .
این واژه از ریشه یِ فرضیِ ایرانیِ باستانِ –radz* است که به معنایِ «مرتّب کردن» بوده. این ریشه به صورتِ –rad به فارسیِ باستان رسیده و به شکلِ rāy در فارسیِ میانه ( پهلوی ) به کار رفته. از این ریشه ستاک هایِ حالِ و واژه هایِ زیر در فارسیِ میانه و نو به کار رفته اند:
- ā - rādz - a*یِ ایرانیِ باستان - ā - rāy ِ فارسی میانه که در واژه یِ آرایشِ فارسیِ نو دیده می شود.
- pati - rādz - a*یِ ایرانیِ باستان - pē - rāy ِ فارسی میانه که در واژه یِ پیرایشِ فارسیِ نو دیده می شود؛ و
- rādz - ta*یِ ایرانیِ باستان rāst ِ فارسی میانه که در واژه یِ راستِ فارسیِ نو دیده می شود.
این ریشه یِ ایرانی از ریشه یِ هندواروپاییِ - reĝ* به معنایِ «مرتّب کردن و نظم دادن» آمده است. از این ریشه در
هندی rāj - a به معنیِ «هدایت کننده، شاه» ( یعنی کسی که نظم می دهد ) ؛
لاتینی rect - us به معنیِ «راست، مستقیم»،
فرانسه di - rect به معنیِ «راست، مستقیم»،
آلمانی richt به معنیِ «راست، مستقیم کردن» و
انگلیسی right به معنیِ «راست، مستقیم، درست»
برجای مانده است.
در فارسیِ نو پسوندِ - ـه ( = /e/ در فارسی رسمی ایران و /a/ در فارسی رسمی افغانستان و تاجیکستان ) را به ستاکِ حالِ فعل ها می چسبانند تا نامِ ابزارِ آن فعل ها به دست آید ( البته با این فرمول مشتق های دیگری نیز ساخته می شود، امّا در اینجا تنها نامِ ابزار مدِّ نظر است ) ؛ برای نمونه از
مالـ - ( یعنی ستاکِ حالِ مالیدن ) + - ـه، ماله «ابزار مالیدنِ سیمان و گچِ خیس»
گیر - ( یعنی ستاکِ حالِ گرفتن ) + - ـه، گیره «ابزار گرفتن»
پوشـ - ( یعنی ستاکِ حالِ پوشیدن ) + - ـه، پوشه «ابزار پوشیدن» ( خود را جایِ کاغذهایی بگذارید که پوشه را می پوشند! )
رسانـ - ( یعنی ستاکِ حالِ رساندن ) + - ـه، رسانه «ابزار رساندنِ اطّلاعات و برنامه هایِ دیداری و شنیداری»
حاصل می گردد.
در فارسیِ نو پسوندِ - ـه ( = e - یا همان a - ) را به ستاکِ حالِ "رایانیدن" یعنی رایانـ - چسبانده اند تا نامِ ابزارِ این فعل ساخته شود؛ یعنی "رایانه" به معنایِ «ابزارِ نظم بخشیدن و سازماندهی ( ِ داده ها ) » است.
سازندگان این واژه به واژه یِ فرانسویِ این مفهوم، یعنی ordinateurتوجّه داشته اند[۲] که در فرانسه از مصدرِ ordre «ترتیب و نظم دادن و سازمان بخشیدن» ساخته شده. به هرحال، معنادهیِ واژه یِ رایانه برایِ این دستگاه جامع تر و رساتر از کامپیوتر است. یادآور می شود که computerبه معنایِ «حس . . .
نام
در زبان انگلیسی «کامپیوتر» به ماشینی می گفتند که محاسبات ریاضی را ( بدون ابزارهای کمکی مکانیکی ) انجام می داد. بر اساس «واژه نامه ریشه یابی Barnhart Concise» واژه کامپیوتر در سال ۱۶۴۶ به زبان انگلیسی وارد گردید که به معنی «شخصی که محاسبه می کند» بوده است و سپس از سال ۱۸۹۷ به ماشین های محاسبه مکانیکی گفته می شد. در هنگام جنگ جهانی دوم «کامپیوتر» به زنان نظامی انگلیسی و آمریکایی که کارشان محاسبه مسیرهای شلیک توپ های بزرگ جنگی توسط ابزار مشابهی بود، اشاره می کرد[نیازمند منبع].
... [مشاهده متن کامل]
در اوایل دهه ۵۰ میلادی هنوز اصطلاح ماشین حساب ( computing machines ) برای معرفی این ماشین ها به کار می رفت. پس از آن عبارت کوتاه تر کامپیوتر ( computer ) به جای آن به کار گرفته شد. ورود این ماشین به ایران در اوائل دهه ۱۳۴۰ بود و در فارسی از آن زمان به آن «کامپیوتر» می گفتند. واژه رایانه در دو دهه اخیر در فارسی رایج شده و به تدریج جای «کامپیوتر» را گرفت[نیازمند منبع].
برابر این واژه در زبان های دیگر حتماً همان واژه زبان انگلیسی نیست. در زبان فرانسوی واژه "ordinateur"، که معادل «سازمان ده» یا «ماشین مرتب ساز» می باشد به کار می رود. در اسپانیایی "ordenador" با معنایی مشابه استفاده می شود، همچنین در دیگر کشورهای اسپانیایی زبان computadora بصورت انگلیسی مآبانه ای ادا می شود. در پرتغالی واژه computador به کار می رود که از واژه computar گرفته شده و به معنای «محاسبه کردن» می باشد. در ایتالیایی واژه "calcolatore" که معنای ماشین حساب بکار می رود که بیشتر روی ویژگی حسابگری منطقی آن تاکید دارد. در سوئدی رایانه "dator" خوانده می شود که از "data" ( داده ها ) برگرفته شده است. به فنلاندی "tietokone" خوانده می شود که به معنی «ماشین اطلاعات» می باشد. اما در زبان ایسلندی توصیف شاعرانه تری بکار می رود، «tölva» که واژه ایست مرکب و به معنای «زن پیشگوی شمارشگر» می باشد. در چینی رایانه «dian nao» یا «مغز برقی» خوانده می شود. در انگلیسی واژه ها و تعابیر گوناگونی استفاده می شود، به عنوان مثال دستگاه داده پرداز ( «data processing machine» ) . اما اکنون اکثر انسان ها کامپیوتر را مهمترین نیاز بشر می دانند . کامپیوتر در زبان فارسی به رایانه معروف است.
معنای واژهٔ فارسی رایانه
واژهٔ رایانه از مصدر رایانیدن ساخته شده که در فارسی میانه به شکلِ rāyēnīdan و به معنای «سنجیدن، سبک و سنگین کردن، مقایسه کردن» یا «مرتّب کردن، نظم بخشیدن و سامان دادن» بوده است. [نیازمند منبع] این مصدر در زبان فارسی میانه یا همان پهلوی کاربرد فراوانی داشته و مشتق های زیادی نیز از آن گرفته شده بوده. در زبان فارسی نو یا همان فارسی ( دری ) این فعل و مشتق هایش به کار نرفته اند. [نیازمند منبع] برایِ مصدر رایانیدن/ رایاندن در لغتنامهٔ دهخدا چنین آمده:
رایاندن
[ دَ ] ( مص ) رهنمائی نمودن به بیرون . هدایت کردن . ( ناظم الاطباء ) . اما در مآخذ دیگر دیده نشد.
و گویا تنها در فرهنگ ناظم الاطبا آمده است.
شکلِ فارسی میانهٔ این واژه rāyēnīdan بوده و اگر می خواسته به فارسی نو برسد به شکل رایانیدن/ رایاندن درمی آمده. ( بسنجید با واژه یِ فارسیِ میانه یِ āgāhēnīdan که در فارسیِ نو آگاهانیدن/ آگاهاندن شده است ) .
این واژه از ریشه یِ فرضیِ ایرانیِ باستانِ –radz* است که به معنایِ «مرتّب کردن» بوده. این ریشه به صورتِ –rad به فارسیِ باستان رسیده و به شکلِ rāy در فارسیِ میانه ( پهلوی ) به کار رفته. از این ریشه ستاک هایِ حالِ و واژه هایِ زیر در فارسیِ میانه و نو به کار رفته اند:
- ā - rādz - a*یِ ایرانیِ باستان - ā - rāy ِ فارسی میانه که در واژه یِ آرایشِ فارسیِ نو دیده می شود.
- pati - rādz - a*یِ ایرانیِ باستان - pē - rāy ِ فارسی میانه که در واژه یِ پیرایشِ فارسیِ نو دیده می شود؛ و
- rādz - ta*یِ ایرانیِ باستان rāst ِ فارسی میانه که در واژه یِ راستِ فارسیِ نو دیده می شود.
این ریشه یِ ایرانی از ریشه یِ هندواروپاییِ - reĝ* به معنایِ «مرتّب کردن و نظم دادن» آمده است. از این ریشه در
هندی rāj - a به معنیِ «هدایت کننده، شاه» ( یعنی کسی که نظم می دهد ) ؛
لاتینی rect - us به معنیِ «راست، مستقیم»،
فرانسه di - rect به معنیِ «راست، مستقیم»،
آلمانی richt به معنیِ «راست، مستقیم کردن» و
انگلیسی right به معنیِ «راست، مستقیم، درست»
برجای مانده است.
در فارسیِ نو پسوندِ - ـه ( = /e/ در فارسی رسمی ایران و /a/ در فارسی رسمی افغانستان و تاجیکستان ) را به ستاکِ حالِ فعل ها می چسبانند تا نامِ ابزارِ آن فعل ها به دست آید ( البته با این فرمول مشتق های دیگری نیز ساخته می شود، امّا در اینجا تنها نامِ ابزار مدِّ نظر است ) ؛ برای نمونه از
مالـ - ( یعنی ستاکِ حالِ مالیدن ) + - ـه، ماله «ابزار مالیدنِ سیمان و گچِ خیس»
گیر - ( یعنی ستاکِ حالِ گرفتن ) + - ـه، گیره «ابزار گرفتن»
پوشـ - ( یعنی ستاکِ حالِ پوشیدن ) + - ـه، پوشه «ابزار پوشیدن» ( خود را جایِ کاغذهایی بگذارید که پوشه را می پوشند! )
رسانـ - ( یعنی ستاکِ حالِ رساندن ) + - ـه، رسانه «ابزار رساندنِ اطّلاعات و برنامه هایِ دیداری و شنیداری»
حاصل می گردد.
در فارسیِ نو پسوندِ - ـه ( = e - یا همان a - ) را به ستاکِ حالِ "رایانیدن" یعنی رایانـ - چسبانده اند تا نامِ ابزارِ این فعل ساخته شود؛ یعنی "رایانه" به معنایِ «ابزارِ نظم بخشیدن و سازماندهی ( ِ داده ها ) » است.
سازندگان این واژه به واژه یِ فرانسویِ این مفهوم، یعنی ordinateurتوجّه داشته اند[۲] که در فرانسه از مصدرِ ordre «ترتیب و نظم دادن و سازمان بخشیدن» ساخته شده. به هرحال، معنادهیِ واژه یِ رایانه برایِ این دستگاه جامع تر و رساتر از کامپیوتر است. یادآور می شود که computerبه معنایِ «حس . . .
کامپیوتر،
وسیله ای که توانایی برنامه ریزی شدن ، دریافت ، ارسال و ذخیره کردن اطلاعات را دارد.
وسیله ای که توانایی برنامه ریزی شدن ، دریافت ، ارسال و ذخیره کردن اطلاعات را دارد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)