مکانیکی

/mekAniki/

مترادف مکانیکی: مربوط به مکانیک، تعمیرگاه اتومبیل

برابر پارسی: افزارواره

معنی انگلیسی:
mechanical

لغت نامه دهخدا

مکانیکی. [ م ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به مکانیک : صنایع مکانیکی. || ( اِ مرکب ) جایی که امور مربوط به مکانیک انجام شود: مغازه مکانیکی. || ( حامص ) عمل مکانیک. هنر و فن در امور مکانیک.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به مکانیک : [ صنایع مکانیکی ] .

مترادف ها

gadget (اسم)
اسباب، جزء، ابزار، مکانیکی، الت کوچک

gizmo (اسم)
اسباب، جزء، ابزار، مکانیکی، الت کوچک

mechanical engineer (اسم)
مکانیکی

mechanic (صفت)
مکانیکی، هنرور، ماشینی، غیر فکری

mechanical (صفت)
مکانیکی، هنرور، ماشینی، غیر فکری

فارسی به عربی

ادات , میکانیکی

پیشنهاد کاربران

"بازنوگاه"
- بازنوگاه / باز نو گاه: جایی که خودروها و دستگاهها در آن دوباره بازسازی و نو می گردند، تعمیرگاه، مکانیکی.
- بازنوکار: کسی که کارش دوباره نو کردن و بازسازی خودروها و دیگر دستگاههاست، مکانیک، تعمیرکار

بپرس