پردازش
فهم
دِرِّک =derrek
درزبان عنی و کهن لکی ، این کلمه به معنای خار و گیاه خارتیغه می باشد .
این گیاه خاردار خارهایی دارد که به لباس و بدن می چسبد و بسیار ازاردهنده است و بعدها به تبع از همین به هر نوع خاری ؛دِرِّک می گویند
... [مشاهده متن کامل]
دِرک =Derk
به ساکن بودن ر و ک =درزبان لکی و لری به معناز درد و احساس ناراحتی در قسمت های مختلف بدن می باشد .
دَرَک =Darak
درزبان لکی وزبان فارسی ولری و کردی ؛این واژه به معنای بدترین مکان و بدترین جا و اسفل سافلین و پایین ترین درجه ی جهنم می باشد و و نوعی نفرین است که کاربدی منفی و بد دارد .
دَرک =Dark
به ساکن بودن ر درزبا ن پرافتخار فارسی و لکی وکردی و لری ، به معنای فهم ، هوش ؛زیرکی ؛کیاست ، استعداد ذاتی دریافت مفاهیم، و همچنزن مفاهیمی ازاین قبیل به کار می رود .
بد بهرگی از واژگانی قرآنی یا پیشاقرآنی فرد خانواده ونسل را به قهقرا و تباهی می کشد، واژگانی مانند" دَرَک" که آسیب رسان وآسیب پذیر آن را بکار می برند و به همین بسنده می نمایند . و واژگان دیگر را نیز که اسفل وسافلین ( . . . . . . . ) باشد را می گویند.
سلیم
درک: نیروی گیرایی، هنگامی که می گوییم درک و فهم ندارد یعنی نیروی گیرایی و گیرندگی اش بسیار کم ست.
درک به معنای حس واقعی فهم دیداری شنیداری دانستن و معرفت است.
بیش ار هفتاد درصد زبان عربی واژه های ایرانی هستند ، یکی از آن واژه ها همین است که همخانواده دریافتن و دریاب و . . . است
دِر�ک
به زمینهای که از سنگلاخ و ریگ پوشیده شده باشند می گویند.
discernment
استخراج ، گرفتن ، دریافتن ، اقتباس کردن ، اخذ کردن ، پی بردن
درک به معنی "دریافتن" یا باریک تر " اندریافتن" یا "رسیدن" است. ولی پرسش اساسی این است که منظور از "در" یا" اندر" چیست و در کجا می توان، چه چیز را یافت یا بدان رسید؟ اگر از نگاه ایمانوئل کانت به موضوع بنگریم. او می گوید در خود یا خویشتن؛ بدین معنی چیزی درک می شود که برای آن معادلی در درون نشان شود، مفهومی که در دانش ارتباطات و روان شناسی به ترتیب با مجموعه مرجع و برون فکنی از آن یاد می شود.
... [مشاهده متن کامل]
با تشکر از آبادیس ارجمند!
درک خودش واژه ای فارسی هست
از پسوند ک مشخصه لازم نیست الکی معادل فارسی براش بیارین در عربی فهم گفته میشه
دِرِک در زبان لکی به معنی گیاه خار تیغه است
واژه ( درک ) واژه ای ایرانی است ؛در زبانِ خویشاوندِ سانسکریت نیز واژه یِ ( tark تَرک ) به چمِ ( دریافتن، فهمیدن، اندیشیدن، دریافت، استنباط و. . . ) و واژه یِ ( tarka تَرکَ ) به چمِ ( دریافت، استنباط، پندار، تامل، تعمق، حدس و. . . ) بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
چنانکه در رویه یِ 156 از نبیگِ ( فرهنگِ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی ) - پوشینه یِ ( دوم ) - آمده است:
دَرک ( ادراک ) =بَئوذ که به گمانم واژه ایست اوستایی یا پارسی هخامنشی ( باستان )
دَرَ ک : [عامیانه، اصطلاح] در کوچک، برای نشان دادن بی اعتنایی نسبت به رویدادی بد به کار می رود ( به معنی به جهنم ) .
دَرَک در حقوق به معنای ارتباط ملکیّت به شخصی غیر از فروشنده ضمان درک به معنای تکلیف در بازگرداندن ثمن است ( ماده ۳۹۱ ق. م )
ضامن درک
درک یعنی غرامت و معنی ضامن درک ضامن غرامت است و این غرامت عبارت است از ثمن با منافع و خسارات در صورتی که مبیع مستحق للغیر درآید و مبیع با منافع و خسارت اگر ثمن مستحق للغیر در آید .
زُوارش = درک، understanding
زُواردن = درک کردن، to understand
بن مایه: فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی
فهم و یادگیری
در عربی به معنی به دست آوردن است.
در اصلاح حقوقی به معنای دریافت میباشد.
دَرَک : این کلمه فارسی بوده و وارد زبان عربی شده است بخش نخست این کلمه در و معادل" درین" ترکی استامبولی و دریدگی و دریای فارسی به معنای ژرفنا و کاف آخر نیز تحریف ایک به معنای یای نسبت می باشد و در مجموع دریک یعنی کودال عمیق
درک به ترکی: آنلاماق
درک ( بافتح حرف ر ) جهنم ، به ترکی جَهَندَم
در عربی به معنی به دست آوردن است.
درک : تباهی ، ضرر
فهم یاد گیری
فهم و یادگیری
دَرَک؛در اصطلاح حقوقی یعنی متعلق به کسی یا چیزی درآمدن
حس
این واژه در منطقه بم و نرماشیر به معنی ورودی های بین کرت های مزارع که برای عبور اب از کرت دیگر به کرت دیگر ایجاد میشود
برشناسی، برآیش، برگرفت
کلمه درک به معنی معرفت و کلمه دَرَک ثمن در حقوق را بررسی نمایید
Derak:: پشتیبان . سپر
در آیین چوب بازی لر بختیاری
از دو چوب استفاده می شود
این آیین در زمان هخامنشیان
رایج بوده
چوب بزرگ درک نام دارد
چوب کوچک تیرکه*ترکه*نام دارد
چوب بزرگ نقش سپر را بازی می کند
... [مشاهده متن کامل]
چوب کوچک نقش تیره رها شده از کمان دشمن
نفری که چوب بزرگ را در دست دارد
با رقص پا قدرت آمادگی خود را به
نفر مقابل که چوب تیرکه را در دست دارد نشان می دهد
کسی که چوب تیرکه را به سمت پای
حریف که درک در دست اوست می زند
نقش دشمن را بازی می کند
کسی که درک در دست دارد باید با تکان دادن آن از برخورد تیرکه به پای
خود جلوگیری کند همان نقش سپر را
بازی می کند
آیین جنگ نامه آریایی
آریایی ها در زمان صلح این مراسم
آئینی را برگذار می کردند تا همیشه
آماده نبرد با دشمن باشند
این آیین لری بختیاری
در بین ایل قشقایی ترک
و عرب خمسه راه یافته
درک نام دره ای ست در اسرائیل . منطقه ای در نزدیکی چابهار درک نام دارد
دار زبان لری بختیاری به معنی ::پشتیبان. سپر.
نام چوب بزرگ در آئین لری چوب
بازی*ترکه بازی. هو بازی*
دَرْک ، این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: آنیتون Anitun ( پهلوى: درک ، فهم ، آگاهى ، شعور - در پهلوى آنیتونتن Anituntan : درک کردن ، فهمیدن ، شعور داشتن ) ، آشنِشAshenesh ( پهلوى: آشِنیشْنْ: درک ، فهم ، شناخت - در پهلوى آشنودن Ashnudan :
... [مشاهده متن کامل]
فهمیدن ، درک کردن ) ایاپک Ayapak ( پهلوى: فهم ، درک ، شعور و . . . ) ، بُیى Boyi ( پهلوى: بُییهْ : درک ، هوش، فهم ) ، مارِش Maresh ( پهلوى: ماریشْنْ: ادراک ، درک ، فهم ، تفکر ، تعقل و . . . - در پهلوى ماردن Mardan : درک - حس - احساس - ملاحظه کردن ، فهمیدن ، مطلع شدن ) ، ویر
Vir ( پهلوى: درک ، هوش ، حافظه )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)