خیار
/xiyAr/
مترادف خیار: خیارزه، بالنگ، اختیار، صاحب اختیار، مخیر، برگزیده، منتخب
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
خواص پزشکی : خیار را بعنوان مدر و برای رفع تبهای صفراوی و یرقان بکار می برند مخصوصاً موقعی که خیار زرد شده و رسیده باشد در این صورت مزه اش ترش می باشد و خاصیت زرداب در آن بیشتر است. تخم خیار مدر است و برای اورام کبد خوب است و در فرمول چهاردانه خنک وارد است. آب خیار بطور مالیدنی و برای رفع خارش بکار می رود. موادغذائی خیار خیلی کم است و سلولز زیاد دارد. در صد گرم خیار مواد زیر یافت میشود: آب 90 گرم ؛ سلولز 2 گرم ؛ مواد هیدروکربنه 1 - 5 گرم ؛ مواد ازته 2 گرم ؛ چربی 4% گرم ؛ 15 - 25 کالری حرارت می دهد. خیار را بطور سالاد قبل از غذا میل می نمایند. پوست خیار ویتامین c دارد خیارهای تازه و لطیف را بدون اینکه پوست بکنید بقطعاتی که برای ماشین آب میوه گیری مناسب است درآریدو با کمک رنده های معمولی آنرا رنده کنید آبش را بگیرید آب خیار بی مزه است. آب خیار را می توانید با آب سیب و هویج و کرفس بخورید سالهاست آب خیار را در معالجه کلیه مصرف می کنند زیرا کلیه ها را شستشو می دهد ومفید است و نیز در رژیم لاغری و تخلیه آن مصرف میشودخیار دارای ویتامینهای A و B و C و کلروفیل و ده نوع املاح معدنی است. خیاری که زیاد آب داشته باشد چندان غذائیت ندارد ولی با داشتن سلولز زیاد برای رفع یبوست مفید است. ( فرهنگ خواص خوراکیها ص 223 تألیف احمد سپهر خراسانی ج 2 سال 1346 ) :
زرد و درازتر شده از غاوشوی خام
نه سبز چون خیار و نه شیرین چو خربزه.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
ابن سلمه مکنی به ابوزیاد از تابعان است
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) [قدیمی] برگزیده.
۱. میوه ای سبز، کشیده، و معطر، با تخم های سبز روشن در وسط.
۲. بوتۀ این میوه که دارای ساقه های نرم و سست، برگ های دندانه دار، و گل های زرد می باشد.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] خیار از الفاظی است که در بیع کاربرد زیادی دارد. از این عنوان در باب تجارت سخن رفته است.
خیار تسلّط بر فسخ و امضای عقد می باشد.
کاربرد خیار در اصطلاح فقها
در اصطلاح فقها، خیار دو اطلاق دارد:۱. اطلاق عام که عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضای عقد؛ خواه به جهت ثبوت حق فسخ برای فسخ کننده به یکی از اسباب آن، مانند تسلّط بر فسخ در عقود لازم همچون بیع و اجاره به شرط خیار در ضمن عقد، یا به جهت حکم شارع به عدم لزوم عقد، از قبیل تسلّط بر فسخ در عقد جایز و نیز تسلّط مالک بر ردّ عقد فضولی، وارث بر ردّ وصیت نسبت به افزون بر یک سوم، عمه و خاله بر ردّ عقد شوهرشان در صورت ازدواج او با برادرزاده و خواهرزاده شان و کنیز آزاد شده بر فسخ عقد ازدواج خود با برده.تفاوت سلطنت نوع اوّل با سلطنت حاصل از حکم شارع به عدم لزوم عقد، آن است که اوّلی قابل اسقاط است، برخلاف دومی.۲. اطلاق خاص که عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضای عقد به جهت ثبوت حقّ فسخ برای وی بر اثر تحقق یکی از اسباب آن. متبادر از کاربرد خیار در کلمات متأخران، اطلاق دوم است که موضوع این مقاله می باشد.
اقسام خیار
شمار خیارها در کلمات فقها با اختلاف ذکر شده است. برخی تا چهارده قسم برشمرده اند: خیار مجلس، خیار حیوان، خیار شرط، خیار تأخیر، خیار مایفسد من یومه، خیار رؤیت، خیار غبن، خیار عیب، خیار تدلیس، خیار اشتراط، خیار شرکت، خیار تعذر تسلیم، خیار تبعض صفقه، و خیار تفلیس. بسیاری از فقها به هفت، برخی به پنج و برخی دیگر به هشت قسم آن بسنده کرده اند.منشأ اختلاف در شمارش خیارها، اختلاف در تعداد آنها نیست، بلکه صرف جمع آوری و استقصا است؛ زیرا بعضی اقسام در بعضی دیگر قابل اندراج است و نیازی برای قرار دادن عنوانی خاص برای هر یک نیست.
موضوع خیار
...
خیار تسلّط بر فسخ و امضای عقد می باشد.
کاربرد خیار در اصطلاح فقها
در اصطلاح فقها، خیار دو اطلاق دارد:۱. اطلاق عام که عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضای عقد؛ خواه به جهت ثبوت حق فسخ برای فسخ کننده به یکی از اسباب آن، مانند تسلّط بر فسخ در عقود لازم همچون بیع و اجاره به شرط خیار در ضمن عقد، یا به جهت حکم شارع به عدم لزوم عقد، از قبیل تسلّط بر فسخ در عقد جایز و نیز تسلّط مالک بر ردّ عقد فضولی، وارث بر ردّ وصیت نسبت به افزون بر یک سوم، عمه و خاله بر ردّ عقد شوهرشان در صورت ازدواج او با برادرزاده و خواهرزاده شان و کنیز آزاد شده بر فسخ عقد ازدواج خود با برده.تفاوت سلطنت نوع اوّل با سلطنت حاصل از حکم شارع به عدم لزوم عقد، آن است که اوّلی قابل اسقاط است، برخلاف دومی.۲. اطلاق خاص که عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضای عقد به جهت ثبوت حقّ فسخ برای وی بر اثر تحقق یکی از اسباب آن. متبادر از کاربرد خیار در کلمات متأخران، اطلاق دوم است که موضوع این مقاله می باشد.
اقسام خیار
شمار خیارها در کلمات فقها با اختلاف ذکر شده است. برخی تا چهارده قسم برشمرده اند: خیار مجلس، خیار حیوان، خیار شرط، خیار تأخیر، خیار مایفسد من یومه، خیار رؤیت، خیار غبن، خیار عیب، خیار تدلیس، خیار اشتراط، خیار شرکت، خیار تعذر تسلیم، خیار تبعض صفقه، و خیار تفلیس. بسیاری از فقها به هفت، برخی به پنج و برخی دیگر به هشت قسم آن بسنده کرده اند.منشأ اختلاف در شمارش خیارها، اختلاف در تعداد آنها نیست، بلکه صرف جمع آوری و استقصا است؛ زیرا بعضی اقسام در بعضی دیگر قابل اندراج است و نیازی برای قرار دادن عنوانی خاص برای هر یک نیست.
موضوع خیار
...
wikifeqh: خیارات
[ویکی فقه] خیار (ابهام زدایی). واژه خیار ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • خیار (فقه)، از اصطلاحات به کار رفته در فقه به معنای تسلّط بر فسخ و امضای عقد و در دارای کاربرد در باب بیع• خیار (حدیث)، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث و از الفاظ مدح راوی
...
...
wikifeqh: حق_خیار
[ویکی فقه] خیار (حدیث). خیار، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از الفاظ مدح راوی بشمار می آید.
یکی از الفاظ مدح واژه "خیار" است. درباره این اصطلاح گفته شده است:۱- از مرتبه سوم تعدیل است؛۲- از مرتبه چهارم تعدیل است؛۳- از مرتبه پنجم تعدیل است.
لکنوی، محمد عبدالحی، الرفع و التکمیل فی الجرح و التعدیل، ص۱۱۵.
۱. ↑ لکنوی، محمد عبدالحی، الرفع و التکمیل فی الجرح و التعدیل، ص۱۱۵.۲. ↑ سیوطی، عبدالرحمن، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۴۳.۳. ↑ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، فتح المغیث، ج۱، ص۳۹۳.۴. ↑ تهانوی، ظفراحمد، قواعد فی علوم الحدیث، ص۲۴۹.۵. ↑ مامقانی، عبدالرحمن، مقباس الهدایه، ج۲، ص۲۵۵-۲۵۶.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «خیار»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۹/۹.
...
یکی از الفاظ مدح واژه "خیار" است. درباره این اصطلاح گفته شده است:۱- از مرتبه سوم تعدیل است؛۲- از مرتبه چهارم تعدیل است؛۳- از مرتبه پنجم تعدیل است.
لکنوی، محمد عبدالحی، الرفع و التکمیل فی الجرح و التعدیل، ص۱۱۵.
۱. ↑ لکنوی، محمد عبدالحی، الرفع و التکمیل فی الجرح و التعدیل، ص۱۱۵.۲. ↑ سیوطی، عبدالرحمن، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۴۳.۳. ↑ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، فتح المغیث، ج۱، ص۳۹۳.۴. ↑ تهانوی، ظفراحمد، قواعد فی علوم الحدیث، ص۲۴۹.۵. ↑ مامقانی، عبدالرحمن، مقباس الهدایه، ج۲، ص۲۵۵-۲۵۶.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «خیار»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۹/۹.
...
wikifeqh: خیار_(حدیث)
[ویکی فقه] خیار (فقه). خیار از الفاظی است که در بیع کاربرد زیادی دارد. از این عنوان در باب تجارت سخن رفته است.
خیار تسلّط بر فسخ و امضای عقد می باشد.
کاربرد خیار در اصطلاح فقها
در اصطلاح فقها، خیار دو اطلاق دارد:۱. اطلاق عام که عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضای عقد؛ خواه به جهت ثبوت حق فسخ برای فسخ کننده به یکی از اسباب آن، مانند تسلّط بر فسخ در عقود لازم همچون بیع و اجاره به شرط خیار در ضمن عقد، یا به جهت حکم شارع به عدم لزوم عقد، از قبیل تسلّط بر فسخ در عقد جایز و نیز تسلّط مالک بر ردّ عقد فضولی، وارث بر ردّ وصیت نسبت به افزون بر یک سوم، عمه و خاله بر ردّ عقد شوهرشان در صورت ازدواج او با برادرزاده و خواهرزاده شان و کنیز آزاد شده بر فسخ عقد ازدواج خود با برده.تفاوت سلطنت نوع اوّل با سلطنت حاصل از حکم شارع به عدم لزوم عقد، آن است که اوّلی قابل اسقاط است، برخلاف دومی.۲. اطلاق خاص که عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضای عقد به جهت ثبوت حقّ فسخ برای وی بر اثر تحقق یکی از اسباب آن.
کتاب المکاسب، ج۵، ص۱۱-۱۲.
شمار خیارها در کلمات فقها با اختلاف ذکر شده است. برخی تا چهارده قسم برشمرده اند: خیار مجلس، خیار حیوان، خیار شرط، خیار تأخیر، خیار مایفسد من یومه، خیار رؤیت، خیار غبن، خیار عیب، خیار تدلیس، خیار اشتراط، خیار شرکت، خیار تعذر تسلیم، خیار تبعض صفقه، و خیار تفلیس. بسیاری از فقها به هفت، برخی به پنج و برخی دیگر به هشت قسم آن بسنده کرده اند.منشأ اختلاف در شمارش خیارها، اختلاف در تعداد آنها نیست، بلکه صرف جمع آوری و استقصا است؛ زیرا بعضی اقسام در بعضی دیگر قابل اندراج است و نیازی برای قرار دادن عنوانی خاص برای هر یک نیست.
جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳.
...
خیار تسلّط بر فسخ و امضای عقد می باشد.
کاربرد خیار در اصطلاح فقها
در اصطلاح فقها، خیار دو اطلاق دارد:۱. اطلاق عام که عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضای عقد؛ خواه به جهت ثبوت حق فسخ برای فسخ کننده به یکی از اسباب آن، مانند تسلّط بر فسخ در عقود لازم همچون بیع و اجاره به شرط خیار در ضمن عقد، یا به جهت حکم شارع به عدم لزوم عقد، از قبیل تسلّط بر فسخ در عقد جایز و نیز تسلّط مالک بر ردّ عقد فضولی، وارث بر ردّ وصیت نسبت به افزون بر یک سوم، عمه و خاله بر ردّ عقد شوهرشان در صورت ازدواج او با برادرزاده و خواهرزاده شان و کنیز آزاد شده بر فسخ عقد ازدواج خود با برده.تفاوت سلطنت نوع اوّل با سلطنت حاصل از حکم شارع به عدم لزوم عقد، آن است که اوّلی قابل اسقاط است، برخلاف دومی.۲. اطلاق خاص که عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضای عقد به جهت ثبوت حقّ فسخ برای وی بر اثر تحقق یکی از اسباب آن.
کتاب المکاسب، ج۵، ص۱۱-۱۲.
شمار خیارها در کلمات فقها با اختلاف ذکر شده است. برخی تا چهارده قسم برشمرده اند: خیار مجلس، خیار حیوان، خیار شرط، خیار تأخیر، خیار مایفسد من یومه، خیار رؤیت، خیار غبن، خیار عیب، خیار تدلیس، خیار اشتراط، خیار شرکت، خیار تعذر تسلیم، خیار تبعض صفقه، و خیار تفلیس. بسیاری از فقها به هفت، برخی به پنج و برخی دیگر به هشت قسم آن بسنده کرده اند.منشأ اختلاف در شمارش خیارها، اختلاف در تعداد آنها نیست، بلکه صرف جمع آوری و استقصا است؛ زیرا بعضی اقسام در بعضی دیگر قابل اندراج است و نیازی برای قرار دادن عنوانی خاص برای هر یک نیست.
جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳.
...
wikifeqh: خیار_(فقه)
دانشنامه عمومی
خیار یا به فارسی افغانستان بادرنگ[ ۱] گیاهی از خانوادهٔ کدوییان است. خیار ساقه ای بالارونده دارد که میوه ها از آن آویزان می شوند این ساقه نیز به عنوان گیاه خوراکی استفاده می شود. خیار در واقع نوعی سبزی است.
ساقه های گیاه خیار حالت رونده دارد و دور هر تکیه گاهی می پیچد. همچنین خیار می تواند به صورت هیدروپونیک بدون ریشه در زمین رشد کند و اگر تکیه گاه نداشته باشد در سطح زمین پیچ بخورد. خیار برگ های بزرگی دارد و می تواند روی دیگر میوه ها سایه بیاندازد. خیار معمولاً استوانه شکل است و می تواند تا ۶۰ سانتیمتر در طول و ۱۰ سانتیمتر در قطر رشد کند. [ نیازمند منبع] از دیدگاه گیاه شناسی، خیار یک سَته است به عبارت دیگر میوه ای است که بخش بیرونی آن سخت است و در درون هیج تقسیم بندی ندارد. اما مانند گوجه فرنگی و کدو، در آماده سازی و خوراک با آن مانند تره بار برخورد می شود. برپایهٔ جدول بالا ۹۵ درصد خیار آب است.
رقم های کمی از خیار بدون لقاح تخمک به وجود می آیند به این معنی که میوه ها بی دانه اند و برای ایجاد آنها گرده افشانی صورت نگرفته است. گرده افشانی برای این نوع خیار باعث کاهش کیفیت آن می شود. در آمریکا خیارها در گلخانه هایی تولید می شوند که زنبور نباشد در اروپا هم در فضای باز اما در مکان هایی پرورش داده می شوند که دسترسی زنبور به آن ممکن نباشد.
به هر حال رقم های کمی از خیار بی دانه اند بلکه بیشتر آنها دانه دارند و به گرده افشانی نیازمندند. سالانه هزاران زنبور عسل به باغ های خیار آورده می شوند تا گرده افشانی کنند البته دیگر گونه های زنبور مانند خرزنبوریان هم به گرده افشانی می پردازند. خیار گیاهی خود ناسازگار است به عبارت دیگر برای گرده افشانی در آن حتماً باید یک گیاه دیگر وجود داشته باشد تا دانهها تشکیل شوند. [ ۲] البته رقم های خودسازگار هم وجود دارد اما آنها با لیمو هم خانواده اند. از نشانه های گرده افشانی ضعیف داشتن میوه هایی با ظاهری نامتعارف ( گاهی دوقلو ) است یا افتادن شکوفه های گیاه است.
معمولاً در خیار معمولی نخست شکوفه های نر سپس شکوفه های ماده پدید می آیند و البته شمار آنها تقریباً با هم برابر است. اگر بخش زایشی گیاه تازه باشد شکوفه ها همه ماده می شوند. اما در خیار گلخانه ای یا خیار درختی گل ها کامل هستند؛ یعنی گل های نر و ماده از هم جدا نیستند. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفساقه های گیاه خیار حالت رونده دارد و دور هر تکیه گاهی می پیچد. همچنین خیار می تواند به صورت هیدروپونیک بدون ریشه در زمین رشد کند و اگر تکیه گاه نداشته باشد در سطح زمین پیچ بخورد. خیار برگ های بزرگی دارد و می تواند روی دیگر میوه ها سایه بیاندازد. خیار معمولاً استوانه شکل است و می تواند تا ۶۰ سانتیمتر در طول و ۱۰ سانتیمتر در قطر رشد کند. [ نیازمند منبع] از دیدگاه گیاه شناسی، خیار یک سَته است به عبارت دیگر میوه ای است که بخش بیرونی آن سخت است و در درون هیج تقسیم بندی ندارد. اما مانند گوجه فرنگی و کدو، در آماده سازی و خوراک با آن مانند تره بار برخورد می شود. برپایهٔ جدول بالا ۹۵ درصد خیار آب است.
رقم های کمی از خیار بدون لقاح تخمک به وجود می آیند به این معنی که میوه ها بی دانه اند و برای ایجاد آنها گرده افشانی صورت نگرفته است. گرده افشانی برای این نوع خیار باعث کاهش کیفیت آن می شود. در آمریکا خیارها در گلخانه هایی تولید می شوند که زنبور نباشد در اروپا هم در فضای باز اما در مکان هایی پرورش داده می شوند که دسترسی زنبور به آن ممکن نباشد.
به هر حال رقم های کمی از خیار بی دانه اند بلکه بیشتر آنها دانه دارند و به گرده افشانی نیازمندند. سالانه هزاران زنبور عسل به باغ های خیار آورده می شوند تا گرده افشانی کنند البته دیگر گونه های زنبور مانند خرزنبوریان هم به گرده افشانی می پردازند. خیار گیاهی خود ناسازگار است به عبارت دیگر برای گرده افشانی در آن حتماً باید یک گیاه دیگر وجود داشته باشد تا دانهها تشکیل شوند. [ ۲] البته رقم های خودسازگار هم وجود دارد اما آنها با لیمو هم خانواده اند. از نشانه های گرده افشانی ضعیف داشتن میوه هایی با ظاهری نامتعارف ( گاهی دوقلو ) است یا افتادن شکوفه های گیاه است.
معمولاً در خیار معمولی نخست شکوفه های نر سپس شکوفه های ماده پدید می آیند و البته شمار آنها تقریباً با هم برابر است. اگر بخش زایشی گیاه تازه باشد شکوفه ها همه ماده می شوند. اما در خیار گلخانه ای یا خیار درختی گل ها کامل هستند؛ یعنی گل های نر و ماده از هم جدا نیستند. [ ۲]
wiki: خیار
دانشنامه آزاد فارسی
خیار (cucumber)
گیاهی رونده۱، از خانواده کدوییان۲، با نام علمی Cucumis sativus. میوه های ترد، سبز، دراز، و براقی با گوشت خوردنی تولید می کند. خیارهای ریز را معمولاً برای تهیۀ خیارشور مصرف می کنند. کوکومیس هومی فروکتوس۳، که در افریقای جنوبی یافت می شود، میوه ای غیر معمول دارد؛ بدین معنی که میوه زیر خاک تولید می شود و به درازای ۱۵ تا ۳۰ سانتی متر می رسد. خیار چنبر نیز از اعضای گونۀ خربزه (C. melo) است. همچنین، واژه خیار چنبر یا خیار شنبر نامی برای میوه فلوس هم بوده است.
گیاهی رونده۱، از خانواده کدوییان۲، با نام علمی Cucumis sativus. میوه های ترد، سبز، دراز، و براقی با گوشت خوردنی تولید می کند. خیارهای ریز را معمولاً برای تهیۀ خیارشور مصرف می کنند. کوکومیس هومی فروکتوس۳، که در افریقای جنوبی یافت می شود، میوه ای غیر معمول دارد؛ بدین معنی که میوه زیر خاک تولید می شود و به درازای ۱۵ تا ۳۰ سانتی متر می رسد. خیار چنبر نیز از اعضای گونۀ خربزه (C. melo) است. همچنین، واژه خیار چنبر یا خیار شنبر نامی برای میوه فلوس هم بوده است.
wikijoo: خیار
خیار (حقوق). (واژه ای عربی، به معنای اختیار) در اصطلاح فقه و حقوق، حقی که به یکی از دو طرف معامله یا هر دو داده می شود که به موجب آن، معامله را بر هم زند. انواع خیارات در مادۀ ۳۹۶ قانون مدنی آمده است؛ الف. خیارات مختص عقد بیع (معامله): ۱. خیار مجلس؛ یعنی هریک از طرفین معامله بعد از عقد، فی المجلس و مادام که متفرق نشده اند اختیار فسخ معامله را دارند. چنانچه از هم جدا شوند و مجلس را ترک کنند، خیار آنان ساقط می شود. ۲. خیار حیوان؛ اگر مبیع (مورد معامله) حیوان باشد، مشتری تا سه روز از حین عقد اختیار فسخ معامله را دارد. این خیار مختص مشتری است. ۳. خیار تأخیر ثمن (بها)؛ در مواردی جاری است که مبیع عین خارجی یا در حکم آن بوده (مانند سه تُن برنج) و ثمن نیز نقد باشد و برای پرداخت ثمن و تسلیم مبیع مهلتی معیّن نشده باشد. چنانچه ظرف سه روز نه بایع (فروشنده) مبیع را تحویل دهد و نه مشتری ثمن را پرداخت کند، بایع مختار است که معامله را فسخ کند. ب. برخی خیارات مشترک: ۱. خیار شرط؛ اختیاری است که ضمن عقد برای هریک از طرفین معامله، یا هر دو و یا شخص ثالث، قرار داده می شود تا بتواند در مدت معیّن معامله را فسخ کند. عقدی که خیار شرط در آن قرار داده شده را «عقد خیاری» گویند. چنانچه برای خیار شرط مدت معیّن نشده باشد، هم شرط خیار و هم عقد باطل است. ۲. خیار رؤیت و تخلّف وصف؛ در مواردی است که کسی مال را ندیده و فقط با شنیدن اوصاف مال مذکور آن را خریده است، اما پس از دیدن ملاحظه می کند که اوصاف ذکر شده را ندارد، در این صورت مختار است که معامله را فوری فسخ یا آن را به همان نحو قبول کند. ۳. خیار غَبن؛ هریک از طرفین معامله که در اثر عدم تعادل در ارزش معاوضۀ مبیع و ثمن، متضرر شود می تواند با استفاده از این اختیار معامله را فسخ کند. به موجب مادۀ ۴۱۷ قانون مدنی، غبنی موجب استقرار خیار است که فاحش باشد (غبن فاحش). تشخیص فاحش بودن غبن به عرف محل و اوضاع و احوال قضیه است. ۴. خیار عیب؛ به موجب آن هرگاه بعد از معامله مشخص شود که مبیع معیوب بوده، مشتری مختار است که آن را به صورت معیوب قبول کند یا ارش (تفاوت قیمت صحیح و معیوب کالا) بگیرد و یا معامله را فسخ کند، منوط به آن که عیب مخفی بوده و حین عقد نیز موجود بوده باشد. ۵. خیار تدلیس؛ عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود. این خیار هم از آنِ بایع است و هم مشتری. خیار تدلیس نیز چون دیگر خیارات مشترکِ ذکر شده فوریت دارد.
wikijoo: خیار_(حقوق)
مترادف ها
اختیار، انتخاب، خیار، ازادی، خیار فسخ، خصیصه اختیاری، اظهار میل
خیار، هر بوته یا میوه خیاری شکل
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
از کهن خیار چنبر راخیار شِن و خیار سبز را خیار سینی میگوییم در لری.
در عربی از اختیار می آید.
درپارسی به مانکِ میوه ای از خانواده کدوئیان می باشد.
درپارسی به مانکِ میوه ای از خانواده کدوئیان می باشد.
درلری بختیاری
خیار:بالِنگ
گوجه:تَماتَ
بلوط:بَلیت
گلابی:هِرمُو
کرفس:کِلَوس
خیار:بالِنگ
گوجه:تَماتَ
بلوط:بَلیت
گلابی:هِرمُو
کرفس:کِلَوس
خیار در لغت عربی به معنای اختیار داشتن می باشد و با همین معنی داخل در زبان فارسی شده است اما در اصطلاح فقهاء به معنای حقّ فسخ معامله می باشد
اختیار هر چیزی را داشتن
خیار: گزین. برگزیده. نخبه. ممتاز
"انواع میوه های دیگر همه خیار"
چهارمقاله نظامی عروضی سمرقندی
یعنی انواع میوه دیگری هم وجود دارد که همه "عالی و ممتاز" و لذیذ هستند. چون در سطرهای پیش که در متن بالا نیاورده ام از انواع انگورهای آبدار و خوشمزه هرات صبحت در میان بوده است.
"انواع میوه های دیگر همه خیار"
چهارمقاله نظامی عروضی سمرقندی
یعنی انواع میوه دیگری هم وجود دارد که همه "عالی و ممتاز" و لذیذ هستند. چون در سطرهای پیش که در متن بالا نیاورده ام از انواع انگورهای آبدار و خوشمزه هرات صبحت در میان بوده است.
خیار : حق فسخ عقد لازم
خیار Cucumber
نام علمی Cucumis sativus
نام علمی Cucumis sativus
اختیار در فسخ یک قرارداد در صورت فریب
به Weed یا ماری جوانا یا گل شاهدونه ی بی کیفیت میگن !
گلی که گیرایی نداره و سَم نیست ، میگن گل خیاری بود یا ( Pack ) خیاری بود
پک به بسته بندی ماری میگن
گلی که گیرایی نداره و سَم نیست ، میگن گل خیاری بود یا ( Pack ) خیاری بود
پک به بسته بندی ماری میگن
خیار در واقع اصطلاح و لقبی است که برای حمید به کار میرود.
حقی که به یکی از دو طرف معامله، یا هر دو طرف معامله، یا به یک فرد ثالث داده می شود که به موجب آن می تواند معامله را بر هم زند.
خاک بر سر اونای که چرت گفتن خربزه چیه احمقها خیار یعنی اختیار دادن یعنی تو داری یه سندی چیزی امضا میکنی باید بدونی یعنی چی
معنی حقوقی : اختیار فسخ عقد لازم
خربزه در زبان ملکی گالی بشکرد
سوالی که شاید شما هم بپرسید اگر کمبزه همان خربزه کال و نارس است چرا کشاورزان آن را به بازار عرضه می کنند و نمی گذارند بزرگ شود و تبدیل به یک خربزه عالی گردد، اولین جواب، تقاضا است وقتی عده ای حاضرند برای همین خربزه نارس و کوچولو پول خوبی بدهند کشاورز هم عرضه می کند بهرحال عده ای آن را اینجوری می پسندند یا نمی توانند صبر کنند تابستان شود و خربزه تهیه کنند و به قولی تا گوساله گاو شود دل صاحبش کباب شود قضیه این افراد شده است با این تفاوت که این ها، صاحب کمبزه و خربزه نیستند اما بهرحال طاقت و صبر ندارند تا کاملا برسد در ضمن کشاورز هم سریع تر با عرضه کمبزه به درآمد می رسد و نیازی به هزینه آبیاری و مراقبت تا تبدیل به خربزه نخواهد داشت اما حکایت عرضه اولیه این محصول در بازار گویا از این جا نشات می گیرد که کشاورز در حین سرکشی به خیارزار، میوه های کرمو و در حال خراب شدن را جدا کرده است تا اگر برای آن آینده ای نمی بیند لااقل بدرد خوراک گاو و گوسفندش بخورد و آنها را به منزل آورده در آنجا فرزندان یا زنِ خانه خصوصا اگر زن حامله بوده بدنبال کنجکاوی و چشیدن میوه، طعم و مزه ان را می پسندند و سال های آینده هم یاد کمبزه کردند که چه مزه ی نیکو داشت و کم کم، پولدار های عاشق طعم شده، برای بهره بردن، حاضر به پرداخت پول در ازای آن شدند و بدین ترتیب کمبزه خراب و یا ضایعات آن مال بُزی شد و کمبزه های سالم یا تقریبا سالم مال آدم های کمبزه خور، خلاصه نام کمبزه حکایت از خربزه ی کال کرمو شده که فقط بدرد بُزی می خورد است.
... [مشاهده متن کامل]
بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد، کمبزه و خیار کرمو شده که هرچند از دیده ی کشاورز افتاده اما برای بز و بزغاله حکم چلو کباب دارد. اما وعده دادن دولت هایی چون حسن روحانی به مردم که برجام بیاید چگونه می شود حکایت آن کشاورزی است که بزغاله را بی خوراک گذاشته و می گوید صبرکن وضع خوب می شود و بهار می اید و کمبزه با خیار میاد که البته مردم ایران حتی کمبزه برجام را نچشیدند چه برسد به خربزه ان ( علی برکت ا. . ) .
... [مشاهده متن کامل]
بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد، کمبزه و خیار کرمو شده که هرچند از دیده ی کشاورز افتاده اما برای بز و بزغاله حکم چلو کباب دارد. اما وعده دادن دولت هایی چون حسن روحانی به مردم که برجام بیاید چگونه می شود حکایت آن کشاورزی است که بزغاله را بی خوراک گذاشته و می گوید صبرکن وضع خوب می شود و بهار می اید و کمبزه با خیار میاد که البته مردم ایران حتی کمبزه برجام را نچشیدند چه برسد به خربزه ان ( علی برکت ا. . ) .
خیار، به معنای اختیاراست و حقی است که به بایع و مشتری در معامله جهت فسخ داده می شود و انواع گوناگونی دارد :
خیارمجلس
خیارحیوان
خیارتاخیرثمن
خیارشرط
خیارغبن
خیارعیب
خیاررویت و تخلف وصف
و. . . . . . .
خیارمجلس
خیارحیوان
خیارتاخیرثمن
خیارشرط
خیارغبن
خیارعیب
خیاررویت و تخلف وصف
و. . . . . . .
خربزه.
در گویش شهرستان بهاباد، کلمه ی خیار ( به تنهایی ) به معنای خربزه است و کمتر از لفظ خربزه استفاده می شود و به خیار به معنای متداول در کشور، خیار سبز گفته می شود علاوه بر کلمه ی خیار سبز از واژه ی خیاربُلِنگ ( خیاربالنگ ) هم استفاده می شود. البته استعمال واژه ی خیار سبز بیشتر از خیاربلنگ است در ضمن در این شهر به خیار چنبر، شِنگ گفته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
در گویش شهرستان بهاباد، کلمه ی خیار ( به تنهایی ) به معنای خربزه است و کمتر از لفظ خربزه استفاده می شود و به خیار به معنای متداول در کشور، خیار سبز گفته می شود علاوه بر کلمه ی خیار سبز از واژه ی خیاربُلِنگ ( خیاربالنگ ) هم استفاده می شود. البته استعمال واژه ی خیار سبز بیشتر از خیاربلنگ است در ضمن در این شهر به خیار چنبر، شِنگ گفته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
۱. میوه ی خیار ( Cucumber )
۲. وقتی در رابطه با عمل بکار میره یعنی حرکت ضایع و نسنجیده و غیر منطقی و غیرعقلانی.
مثال :
*رفیقم بهم فلشِش ( Flash ) رو داد گفت برام چندتا فیلم باحال بریز. بعد فرداش ساعت ۷ صبح زنگ زد گفت پاشو فلشمو بیار مرکز شهر لازمش دارم. خداوکیلی چقدر این حرکت خیاره. اون فلششو داده، من براش فیلم ریختم. خودش باید بیاد فلششو ببره. من حمالش که نیستم
... [مشاهده متن کامل]
*آره میدونم چی میگی داداش. یه سری آدما اینجورین و معرفت حالیشون نیست
۳. در رابطه با مواد مخدر خصوصا علف ( weed ) هم بکار میره اگه اون علف قوی و حرفه ای نباشه :
مثال :
داداش دفعه قبل گلی که بهم دادی خیلی خیار بود. اصلن منو نگرفت ( منو high نکرد )
*دلیل این که خیار تو اینجور جاها میاد اینه که طبع خیار سرده و سرّ میکنه آدمو و تو همه جا پیدا میشه و فراوانه و همینطور نسبت به اکثر میوه ها ارزونه و حتی مزه ی منحصر بفردی هم نداره ( با نمک میخورنش که مزه اش بهتر شه )
۲. وقتی در رابطه با عمل بکار میره یعنی حرکت ضایع و نسنجیده و غیر منطقی و غیرعقلانی.
مثال :
*رفیقم بهم فلشِش ( Flash ) رو داد گفت برام چندتا فیلم باحال بریز. بعد فرداش ساعت ۷ صبح زنگ زد گفت پاشو فلشمو بیار مرکز شهر لازمش دارم. خداوکیلی چقدر این حرکت خیاره. اون فلششو داده، من براش فیلم ریختم. خودش باید بیاد فلششو ببره. من حمالش که نیستم
... [مشاهده متن کامل]
*آره میدونم چی میگی داداش. یه سری آدما اینجورین و معرفت حالیشون نیست
۳. در رابطه با مواد مخدر خصوصا علف ( weed ) هم بکار میره اگه اون علف قوی و حرفه ای نباشه :
مثال :
داداش دفعه قبل گلی که بهم دادی خیلی خیار بود. اصلن منو نگرفت ( منو high نکرد )
*دلیل این که خیار تو اینجور جاها میاد اینه که طبع خیار سرده و سرّ میکنه آدمو و تو همه جا پیدا میشه و فراوانه و همینطور نسبت به اکثر میوه ها ارزونه و حتی مزه ی منحصر بفردی هم نداره ( با نمک میخورنش که مزه اش بهتر شه )
حقی که به یکی از دو طرف معامله یا هر دو داده شود که به موجب آن، معامله را بر هم زند.
حقی که هر یک از طرفین میتوانند بگیرند.
برابر پارسی خیار بالنگ هست
در گویش مردم استان کرمان به خربزه، خیار گویند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)