خسیس

/xasis/

مترادف خسیس: بخیل، تنگ نظر، کنس، لئیم، ممسک، پست فطرت، دون، رذل، فرومایه ، پست، بی ارزش

متضاد خسیس: خراج، بذال

برابر پارسی: تنگ چشم، کنس

معنی انگلیسی:
stingy, parsimonious, mean, cheap, tight, cheapskate, tightwad, cheeseparing, close, closefisted, illiberal, mingy, miser, miserly, niggard, niggardly, penurious, skinflint, tightfisted, ungenerous

لغت نامه دهخدا

خسیس. [ خ َ ] ( ع ص ) ناکس. فرومایه. ( دهار ) ( زمحشری ) ( منتهی الارب ). لئیم. دون همت. پست. بدسرشت. سبک مایه. حقیر. ( ناظم الاطباء ). رذل. دنی. حقیر. دون. دنیه. ضد شریف. ( یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خِساس. اَخِسّاء :
سه حاکمکند اینجا یکباره همه دزد
می خواره و زنباره و ملعون و خسیسند.
منجیک.
اف ز چونین حقیر بی هنر و عقل
جان و دل این خسیس بادا پیخست.
غیاثی.
گر خسیسان را هجی گویی بدین مدیح
گر بخیلان را مدیح آری بدین هجی.
منوچهری.
منظرت به ز مخبر است بدید
که به تن زفتی و بدل زفتی
در لئیمان بطبع ممتازی
در خسیسان به فعل بی جفتی.
علی قرط اندکانی ( از فرهنگ اسدی چ پاول هرن ).
ای بد نصیحتی که تو کردی مرا
تا چون فلان خسیس و چو بهمان کنم.
ناصرخسرو.
در تنوری خفته با عقل شریف
به که با جهل خسیس اندر خیام.
ناصرخسرو.
مامیز با خسیس که رنجه کند ترا
پوشیده نرم نرم چو مر کام را ز کام.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 261 ).
هرگز نشود خسیس و کاهل
اندر دو جهان به خیر مشهور.
ناصرخسرو.
و شریفترین [ قوای ثلاثه نفس ] همه است [ یعنی قوه انسانی یا نفس ناطقه ] و خسیس ترین قوتهای سه گانه قوت شهوانی است. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
بنگر کجا شدند و چه زرها گذاشتند
کسری و کیقباد و فریدون و زال زر
گردون بجز موافقت دونان نمی کند
و ایام جز خسیس نمی پرورد دگر.
عمعق بخارائی.
اگر خسیسی بر من گران سر است رواست
که او زمین کثیف است و من سماء سنا.
خاقانی.
مبادا بهره مند از وی خسیسی
بجز خوشخوانی و زیبا نویسی.
نظامی.
بزیر پای پیلان در شدن پست
به از پیش خسیسان داشتن دست.
نظامی.
هرون الرشید را چون ملک و دیار مصر مسلم شد گفتا بخلاف آن طاغی که به غرور ملک مصر دعوی خدایی کرده نبخشم این مملکت را الا به خسیس ترین بندگان. ( گلستان سعدی ). جواهر اگر در خلاب افتد همان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد همان خسیس. ( گلستان سعدی ).
زاغ ملعون از آن خسیس تر است
که فرستند باز بر اثرش.
سعدی ( صاحبیه ).
بنی آدم نباشد هر خسیسی
نباشد چون فرشته هر بلیسی.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

کمدی بنثر اثر مولیر ( ۱۶۶۸ م . ) مولیر خست هارپاگون را که حرص بمال همه احساسات نیک و مهر و محبت او را نابود کرده مورد تمسخر قرار میدهد. هارپاگون با خشونت با افراد خانواده و خدمتگزاران خویش رفتار میکند ولی عاقبت می بیند که فریب خورده .
(صفت ) ۱ - فرومایه دون پست حقیر . ۲ - ممسک زفت . جمع : خساس اخسه .

فرهنگ معین

(خَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - فرومایه . ۲ - بخیل . ج . خساس ، اخسه .

فرهنگ عمید

۱. بخیل.
۲. [قدیمی] فرومایه، پست، لئیم، رذل، دنی، سفله.

واژه نامه بختیاریکا

( خسیس ( در خوردن ) ) بَزگی؛ دس پشت شُو؛ گِناس؛ گی خو خَر؛ کُرچ؛؛ مَخَر مَچَر؛ مِن سَر سُهده؛ ناخن خشک؛ نو واشمار؛ نُومَخَر
اَو خَر دست لیس

دانشنامه عمومی

خسیس (فیلم ۱۹۸۰). خسیس ( فرانسوی: L'avare ) فیلمی در ژانر کمدی به کارگردانی لوئی دوفونس است که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به لوئی دوفونس و میشل گالابرو اشاره کرد.
عکس خسیس (فیلم ۱۹۸۰)

خسیس (فیلم ۱۹۹۰). خسیس ( ایتالیایی: L'avaro ) یک فیلم کمدی ایتالیایی به کارگردانی است که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد. [ ۲] فیلم نامۀ این فیلم، اقتباسی آزاد از نمایشنامهٔ خسیس مولیر است. [ ۳]
آلبرتو سوردی
لائورا آنتونلی
آنا کاناکیس
میگل بُسه
کریستوفر لی
ماری لافوره
لوچا بوزه
فرانکو اینترلنگی
کارلو کوروکولو
ژاک سرنا
• ماتیا اسبراجا
عکس خسیس (فیلم ۱۹۹۰)

خسیس (فیلم ۲۰۲۳). خسیس ( به هندی: Kanjoos Makhichoos ) فیلم هندی کمدی هندی - زبان، محصول سال ۲۰۲۳ است که کارگردانی آن را ویپول مهتا بر عهده داشت. [ ۱] [ ۲] این فیلم بر اساس نمایشنامه معروف گجراتی دروغ نگو، عزیزم ( به هندی: Sajan Re Jhooth Mat Bolo ) ساخته شد. بازیگران اصلی کونال خمو، شویتا تریپاتی، پیوش میشرا، الکا امین، راجیو گوپتا و راجو سریواستاوا هستند. [ ۳] فیلم در روز ۲۴ مارس ۲۰۲۳ بر روی پلت فرم زی۵ به نمایش درآمد.
عکس خسیس (فیلم ۲۰۲۳)

خسیس (نمایشنامه). خسیس ( به فرانسوی: L'Avare ) نام مشهورترین نمایشنامهٔ ژان باتیست پوکلن متخلص به مولیر، درام نویس فرانسوی است. در خسیس مولیر، طنز را چاشنی حرص و طمع زشت یک انسان ( هارپاگون ) قرار می دهد به طوری که در طول داستان دیالوگ های هارپاگون در عین اینکه خنده را با ما همراه می کند، نفرت خواننده را به این شخصیت بیشتر می کند. اشخاصی مال دوست که عشق خود را با پول تقسیم می کنند.
قهرمان داستان مرد ثروتمندی است بنام هارپاگون که زن او مرده، پسری بنام کلئانت و دختری به اسم الیز دارد. او به شدت پول به جانش بسته است تا حدی که پول خود را در زیر خاک پنهان می کند و روزانه چند مرتبه به آن سر می زند زیرا اعتقاد دارد، بهترین طعمه برای جلب دزدها، صندوق های آهنی است و اولین چیزی هم که مورد دستبردشان واقع می شود گاوصندوق است، همچنین دختر خود را به مردی می دهد که جهاز نخواهد. پسرش کلئانت عاشق دختری به نام ماریان می شود که حاضر است در صورت توافق نکردن پدرش با این ازدواج با ماریان به کشور دیگری سفر کند و با پول کمی زندگی کند ولی قبل از اینکه جریان ازدواج خود را با پدرش در میان بگذارد متوجه می شود پدرش هم می خواهد با ماریان ازدواج کند. الیز هم عاشق والر است و برای اینکه پدرش والر را به دامادی بپذیرد، والر در نقش مستخدم وارد خانه هارپاگون می شود تا نظر او را جلب کند. نوکر کلئانت لافلش به طور اتفاقی صندوق پولی که هارپاگون در باغ چال کرده بود را مییابد و کلئانت را باخبر میکند تا آن صندوق را در جایی پنهان کنند. هارپاگون بعد از مراجعه به پیش صندوق آن را نمی یابد و می فهمد که صندوق ربوده شده است. هارپاگون به داروغه اطلاع میدهد تا آن صندوق را بیابد. اما کلئانت از پدرش درخواست میکند تا با ازدواج خودش با ماریان موافقت کند تا صندوقچه را به او برگرداند. از طرف دیگر مشخص می شود والر و ماریان، خواهر و برادر هستند و مردی که برای مسئله کاری نزد هارپاگون آمده بود، پدرشان است؛ سپس خواجه آنسلم ( پدر ماریان و والر ) تمام مخارج ازدواج را که هارپاگون بر عهده نگرفت، بر عهده می گیرد. در پایان کلئانت به ماریان، الیز به والر و هارپاگون به صندوقچه خود می رسند.
با اینکه مولیر بسیاری از نمایشنامه های خود را به شعر نوشته بود، خسیس را به نثر نوشت. به همین سبب هموطنانش که معتاد به نمایشنامه های منظوم او بودند از تماشای خسیس در بادی امر لذتی نمیبردند. ایراد دیگری که به مولیر وارد میساختند این بود که می گفتند که خسیس تقلیدی از نمایشنامه ی آولولاریا ( به انگلیسی: Aulularia ) از آثار پلوتوس کمدی نویس مشهور رومی میباشد.
عکس خسیس (نمایشنامه)عکس خسیس (نمایشنامه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خسیس (L\'Avare)
نمایش نامه ای از مولیر، به زبان فرانسوی، نخستین اجرا در ۱۶۶۸. والر، برای تسهیل ازدواج با الیز، ترتیبی می دهد که در خانه ای که نام صاحب آن، هارپاگون، به معنی حرص و طمع، به عنوان مستخدم مشغول کار شود. از سوی دیگر، کلئانت، برادر الیز نیز عاشق دختری از اشراف مال­باخته به نام ماریان شده است. اما هارپاگون خواهان آن است که پسرش با بیوه ای ثروتمند، و الیز با اشراف زاده ای پیر ازدواج کنند. خود هارپاگون پیر نیز خواهان تصاحب ماریان، معشوق پسرش، است. کلئانت می کوشد پولی نزول کند تا روی پای خود بایستد و درمی یابد نزول خواری که به او معرفی شده، پدر خود اوست، و پدر نیز درمی یابد نزول گیر معرفی شده کلئانت است. چندی بعد، هارپاگون درمی یابد که پسرش عاشق ماریان است و ماریان نیز متقابلاً بدو تمایل دارد. پیشکار جوان نیز اعلام می کند که خواستگار الیز است. نوکر کلئانت نیز ۱۰هزار سکۀ طلایی را که هارپاگون پنهان کرده بود، دزدیده است تا به کلئانت بسپرد. معلوم می شود که آنسلم پیر، پدر ماریان و والر است و این بر پیچیدگی ها می افزاید. مال دزدیده شده به هارپاگون بازگردانده می شود و ازدواج های دلخواه انجام می گیرد. خسیس از بهترین نمایش نامه های مولیر است. آثار موسیقایی بسیاری به اقتباس از خسیس ساخته شده است که از آن شمار می توان به آثار جوزپه سارتی در قرن ۱۸ و فرانچسکو بیانکی در سال های میان ۱۸۰۲ـ۱۸۰۴ اشاره کرد.

جدول کلمات

کنس , احمق , لک, فرومایه , پست, بخیل, لئیم, رذل

مترادف ها

clam (اسم)
خسیس، گوشت صدف، حلزون دو ای کپه یا صدف خوراکی

miser (اسم)
خسیس، ادم خسیس

moneybags (اسم)
خسیس، کیف پول

skinflint (اسم)
خسیس، جوکی، ادم دندان گرد، ادم ممسک

tightwad (اسم)
خسیس، شخص خسیس

curmudgeon (اسم)
خسیس، بخیل، ادم خسیس، لئیم، ادم جوکی

costive (صفت)
خسیس، یبوست اور، سرد و بی محبت، یبس

dastard (صفت)
خسیس

sordid (صفت)
فرومایه، خسیس، پست، کثیف، هرزه، شلخته، چرک، دون

skimpy (صفت)
خسیس، لئیم، ناقص، اندک، نحیف، قلیل

niggardly (صفت)
خسیس، چشم تنگ، ضیق

ungenerous (صفت)
خسیس، پست، لئیم، بی گذشت، بی سخاوت

abject (صفت)
سرافکنده، فرومایه، خسیس، خوار، پست، خفیف

base (صفت)
فرومایه، خسیس، پست

ignoble (صفت)
فرومایه، خسیس، پست، ناکس، بد گوهر، نا اصل

vile (صفت)
فرومایه، خسیس، پست، بد اخلاق، زننده، فاسد، شرم اور، بدصفت، دون، بدطینت

stingy (صفت)
خسیس، لئیم، ضیق، ناشی از خست، تنک چشم، خشک دست، گران کیسه

miserly (صفت)
خسیس، چشم تنگ

mean (صفت)
خسیس، پست، بد، متوسط، میانی، وسطی، بدجنس، پست فطرت، واقع در وسط، اب زیر کاه

parsimonious (صفت)
خسیس، ممسک، صرفه جو

avaricious (صفت)
خسیس، ازمند، حریص، طماع، زیاده جو

hard (صفت)
خسیس، سفت، ژرف، سخت، دشوار، سخت گیر، فربه، زمخت، قوی، شدید، سنگین، پینه خورده، مشکل، معضل، نامطبوع، پرصلابت، قسی

tight (صفت)
خسیس، سفت، محکم، مقید، کیپ، تنگ، لول، کساد، ضیق

penurious (صفت)
خسیس، بی قوت، فقیر، تنگ چشم

base-minded (صفت)
خسیس

base-spirited (صفت)
خسیس، نامرد، خردل، ضعیف النفس

فارسی به عربی

بخیل , بشدة , شدة

پیشنهاد کاربران

خسیس؛ این کلیدواژه که قانون تغییر شکل حروف در این کلمه اعمال گردیده است در واقع مرتبط با کلمه ی خز و خزر و خزان و خوارزم و خسوف با مفهوم گرفتن گرما و انرژی و ایجاد سرما در خود مخاطب و طرف مقابل می باشد. قانون دیگری که در این کلمه برای ایجاد اسم اعمال گردیده قانون استفاده از باب خروج در باب خروج جهت ایجاد یک دالان در ساختمان کلمه می باشد مانند فلسفه بیتوته سمسام و حتی در زبان انگلیسی مانند کلمه ی connect.
...
[مشاهده متن کامل]

متضاد مفهومی کلمه ی خسیس از طریق قانون انطباق ریشه خود همین کلمه، کلمه ی سخی و سخاوت می باشد. یعنی انسان خسیس می خواهد نعمتی را از دیگران بگیرد و بالعکس انسان سخی قصد دادن نعمت به دیگران را دارد.
تفاوت معنایی کلمه خسیس با بخیل هم در شخصیت های انسانی به گونه ای است که شخص خسیس چشم دیدن نعمتی در دست دیگران را ندارد و به دنبال راهی است تا اون نعمت را از دیگران بگیرد و شخص بخیل مانند خلاب که به چاه توالت گفته می شود فقط در حال جمع کردن و ندادن نعمتی به دیگران می باشد. ولی شخص خسیس نه تنها به کسی چیزی نمی دهد بلکه نعمتی که خدا به کسی داده باشد هم می خواهد آن شخص نداشته باشد. و در مقابل این دو صفت رزیلانه کلمه ی رشک با مفهوم یافتن راهی تحت عنوان راه گشایی برای اون مرتبه و مقام برای خودش هم می باشد.

کِنِسک در واجآهنگ ( لهجه ) اسپهانی.
همان کنس، و گناس در گویشهای ایرانی
خسیس: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
آبکور �bkur، ژگور žagur، جبلاج jeblāj، تنگ چشم، فرومایه ( دری )
آبلیس �blis، کنجوس konjus ( خراسانی )
ساگوت sāgut ( خراسانی: sagot )
غیژن qižan ( سغدی: qiŝcane )
گناس genās ( لری )
گمج gomaj ( گیلکی )
آب از دست نچکیدن کسی را ؛ سخت ممسک بودن.
احمق
سخت پنجه. [س َ پ َ ج َ / ج ِ ] ( ص مرکب ) قوی پنجه. || مجازاً، کنایه از ممسک و بخیل. ( آنندراج ) :
از سخت پنجه زر نستاند مگر عوان
یک تن تواند آنکه جواهر ز کان کشید.
امیرخسرو ( از آنندراج ) .
نم پس ندادن
خسیس به زبان سنگسری
چِشم تنگ. . . نِظر تِنگ. . . . سِفت. . . کِنس. . . . نِ دِست وِه نِجیکینده
مال دوست. . . مال رِ جون دهنده
خسیس بر منافع طلبی خود آید دوران
خسیس در درون در انزوا هست ویران
...
[مشاهده متن کامل]

خسیس ز مال خود نگذرد در جانش به مال در جان
ز احترام و تکریم نصیب خسیس نیست در هر زمان و مکان
ز خسیس خیر نه بر کسی نه این و این و نه دیگران
خسیس ز مال دوستی داستان بر قلب و جان
خسیس در خود محوری جلوه او آشکار وپنهان
بر خسیس در ارزش مال هیچ نیست هم وزن هم پیمان
بر خسیس ز هر زمان که بگذرد در مال دوستی او هست فروزان
سیری نیست ز مال دوستی کلافی او را در بر گیرد تابان
پارسی گر خسیس از خود محوری به خدا محوریرود روان
ز نور معنویت هست درمان بر هر خسیس مجنون

ما در ملایر از واژه گناس استفاده میکنیم
🇮🇷 همتای پارسی: تنگچشم 🇮🇷
از کون درآوردن، توی دهان گذاشتن: [عامیانه، کنایه ] بسیار خسیس بودن .
لقمه شمار. [ ل ُ م َ / م ِ ش ُ ] ( نف مرکب ) کسی که به ضیافت اغنیا بی طلب رود و لقمه شمارد. ( آنندراج ) . || بخیل که لقمه مهمان شمارد :
لقمه مستان ز دست لقمه شمار
کز چنین لقمه داشت لقمان عار.
اوحدی.
فکر کنم واژه خسیس با واژه خس بی ربط نباشه
در گیلگی که بازمانده زبان پهلویه ، به خسیس gomaj می گن
جماد الکف ؛ بخیل. ( اقرب الموارد ) .
تنگ خوان ؛ بدسفره. کنایه از خسیس :
جهانا مرا خیره مهمان چه خوانی
که بد میزبانی و بس تنگ خوانی.
ناصرخسرو.
جعد انگشت ؛ کنایه از بخل و خست باشد. ( برهان قاطع ) .
واژه خسیس یک واژه کاملا پارسی است به عربی می شود بخیل در زبان ترکی می شود پنته واژه خسیس صد درصد پارسی است.
کسی که به هیچ کس هیچی نمیده رو میگن ناخن خشک یا اب از دستش نمیچکه
دوزاری،
دوزاری بیشتر به چم آدم بی ارزش است ولی پیوند دادنی به آدم خسیس هم هست کسی که دوزاری اندیش است.
غازبین
لغت نامه دهخدا
غازبین . ( نف مرکب ) آن که یک غازرا در نظر گیرد. کنایه از شخص بسیار لئیم و خسیس .
معنی ضرب المثل - > طناب مفت گیر بیاره خودشه دار میزنه
مفت خور و سوءاستفاده کننده، کسی که از هیچ چیز مفت صرف نظر نکند.
گران جان
miser
niggard
Stingy
تنگ در. [ ت َ دَ ] ( ص مرکب ) بخیل . ممسک . ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . که در خانه اش بروی کسی باز نشود. مقابل فراخ در : ممدوح بماندند دو سه بارخدایان زین تنگ دلان ، تنگ دران ، تنگ سرایان . سوزنی ( از یادداشت ایضاً ) .
گران کیسه. [ گ ِ س َ / س ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از ممسک و بخیل. ( آنندراج ) .
سخت پنجه . [س َ پ َ ج َ / ج ِ ] ( ص مرکب ) قوی پنجه . || مجازاً، کنایه از ممسک و بخیل . ( آنندراج ) : از سخت پنجه زر نستاند مگر عوان یک تن تواند آنکه جواهر ز کان کشید. امیرخسرو ( از آنندراج ) .
زفت. . . رذل. . . دون. . . کنس. . . لئیم. . . ناکس. . . شح. . .
تُنُک چشم
جماد الکف
زُفت
منبع: واژه نامه لغت فرس اسدی طوسی
پست و بی ارزش

بخیل
بخیل، تنگ نظر، کنس، لئیم، ممسک، پست فطرت، دون، رذل، فرومایه، پست، بی ارزش
خسیس به ترکی: قیتمیر، چیلیس
کنایه های ترکی مربوط به خسیس بودن:
عبارت های: بَرک اولماق، اوغوجو مؤحکم سیخماق، اؤلی ائششَکین نالین چَکمَک، گؤتونَن قوم اوغورلاماق، قیرووی اولماق، همگی کنایه از خسیس بودن هستند.

گدا
معنی بدجنس را هم می دهد

ناخون خشک
گناس> کنس>
گناس شکل درست آن است و در لری کاربرد دارد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)

بپرس