[ویکی فقه] حکم شعائر خدا (قرآن). احترام گذاردن به شعائر الهی، وظیفه اهل ایمان است و هتک حرمت و قداست شعائرالهی، حرام است .
وجوب و لزوم رعایت حرمت و تعظیم شعائر الله، از سوی مؤمنان:• «یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله..؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، حرمت نشانه های ( توحید و پرستش) خدا (مانند اعمال حج و عمره و مکان های آن عبادات) و حرمت ماه های حرام (که رجب و ذی قعده و ذی حجه و محرم است) و حرمت قربانی بی نشان و قربانی قلاده در گردن و حرمت قاصدان بیت الحرام را که فضل و خشنودیی از پروردگارشان را می طلبند نشکنید. و چون از احرام درآمدید می توانید شکار کنید، و عداوت گروهی بدین جهت که شما را از مسجد الحرام بازداشتند شما را وادار نکند که (بر حقوق آنها) تجاوز کنید. و در هر کار خیر و تقوا یکدیگر را یاری دهید و بر گناه و تجاوز همکاری نکنید، و از خدا پروا نمایید، که همانا خداوند سخت کیفر است.» «شعائر» جمع «شعیرة» به معنای علامت، و مقصود از آن، اعلام و مناسک حج است. • «ذلک ومن یعظم حرمـت الله فهو خیر له عند ربه...؛ این است (حجّی که بر ابراهیم و بر تو نوشتیم)، و هر کس برنامه های محترم خدا را بزرگ شمارد برای او در نزد پروردگارش بهتر است. و همه چهارپایان جز آنچه همواره بر شما خوانده می شود بر شما حلال گردید؛ پس از بت های پلید پرهیز نمایید و از گفتار انحرافی (مانند دروغ، بهتان، شهادت به ناحق و آوازه خوانی) دوری جویید.»
وجوب اعتقاد قلبی به شعائر
لزوم اعتقاد قلبی به شعائر الهی:• «ذلک ومن یعظم شعــئر الله فانها من تقوی القلوب؛ این است (برنامه حج)، و هر کس شعائر خدا را (علامت های حجّ او و هر علامت دینی را) بزرگ شمارد بی تردید (تعظیم شعائر الهی) نشأت یافته از تقوای دل هاست.»گر چه بدون شک مناسک حج از جمله شعایری است که در این آیه مقصود بوده است، مخصوصا مساله قربانی که صریحا جزء شعائر محسوب گردیده جزء آن است ولی روشن است که با این حال عمومیت مفهوم آیه نسبت به تمام شعائر اسلامی به قوت خود باقی است و هیچگونه دلیلی بر تخصیص آن به خصوص قربانی یا همه مناسک حج وجود ندارد، بخصوص اینکه قرآن در مورد قربانی حج با ذکر کلمه من که برای تبعیض است این حقیقت را گوشزد کرده که قربانی یکی از آن شعائر است، همانگونه که در مورد صفا و مروه نیز در آیه ۱۵۸ سوره بقره می خوانیم که آنهم از شعائر الهی است (إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ ). کوتاه سخن اینکه تمام آنچه در برنامه های دینی وارد شده و انسان را به یاد خدا و عظمت آئین او می اندازد شعائر الهی است و بزرگداشت آن نشانه تقوای دلها است. (فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ) یعنی تعظیم شعائر الهی از تقوی است، بنا بر این ضمیر در فانها به تعظیم شعایری بر می گردد که از کلام مفهوم می شود، آن گاه گویی که مضاف تعظیم حذف شده، و مضاف الیه (شعائر) به جای آن نشسته، و ضمیر مضاف هم به همان قائم مقامش برگشته است. اضافه تقوی به قلوب اشاره است به اینکه حقیقت تقوی و احتراز و اجتناب از غضب خدای تعالی و تورع از محارم او، امری است معنوی که قائم است به دلها. و منظور از قلب، دل و نفوس است. پس تقوی، قائم به اعمال- که عبارت است از حرکات و سکنات بدنی- نیست، چون حرکات و سکنات در اطاعت و معصیت مشترک است، مثلا دست زدن و لمس کردن بدن جنس مخالف در نکاح و زنا، و همچنین بی جان کردن در جنایت و در قصاص، و نیز نماز برای خدا و برای ریا، و امثال اینها از نظر اسکلت ظاهری یکی است، پس اگر یکی حلال و دیگری حرام، یکی زشت و دیگری معروف است، به خاطر همان امر معنوی درونی و تقوای قلبی است، نه خود عمل و نه عناوینی که از افعال انتزاع می شود، مانند احسان و اطاعت و امثال آن.
وجوب و لزوم رعایت حرمت و تعظیم شعائر الله، از سوی مؤمنان:• «یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله..؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، حرمت نشانه های ( توحید و پرستش) خدا (مانند اعمال حج و عمره و مکان های آن عبادات) و حرمت ماه های حرام (که رجب و ذی قعده و ذی حجه و محرم است) و حرمت قربانی بی نشان و قربانی قلاده در گردن و حرمت قاصدان بیت الحرام را که فضل و خشنودیی از پروردگارشان را می طلبند نشکنید. و چون از احرام درآمدید می توانید شکار کنید، و عداوت گروهی بدین جهت که شما را از مسجد الحرام بازداشتند شما را وادار نکند که (بر حقوق آنها) تجاوز کنید. و در هر کار خیر و تقوا یکدیگر را یاری دهید و بر گناه و تجاوز همکاری نکنید، و از خدا پروا نمایید، که همانا خداوند سخت کیفر است.» «شعائر» جمع «شعیرة» به معنای علامت، و مقصود از آن، اعلام و مناسک حج است. • «ذلک ومن یعظم حرمـت الله فهو خیر له عند ربه...؛ این است (حجّی که بر ابراهیم و بر تو نوشتیم)، و هر کس برنامه های محترم خدا را بزرگ شمارد برای او در نزد پروردگارش بهتر است. و همه چهارپایان جز آنچه همواره بر شما خوانده می شود بر شما حلال گردید؛ پس از بت های پلید پرهیز نمایید و از گفتار انحرافی (مانند دروغ، بهتان، شهادت به ناحق و آوازه خوانی) دوری جویید.»
وجوب اعتقاد قلبی به شعائر
لزوم اعتقاد قلبی به شعائر الهی:• «ذلک ومن یعظم شعــئر الله فانها من تقوی القلوب؛ این است (برنامه حج)، و هر کس شعائر خدا را (علامت های حجّ او و هر علامت دینی را) بزرگ شمارد بی تردید (تعظیم شعائر الهی) نشأت یافته از تقوای دل هاست.»گر چه بدون شک مناسک حج از جمله شعایری است که در این آیه مقصود بوده است، مخصوصا مساله قربانی که صریحا جزء شعائر محسوب گردیده جزء آن است ولی روشن است که با این حال عمومیت مفهوم آیه نسبت به تمام شعائر اسلامی به قوت خود باقی است و هیچگونه دلیلی بر تخصیص آن به خصوص قربانی یا همه مناسک حج وجود ندارد، بخصوص اینکه قرآن در مورد قربانی حج با ذکر کلمه من که برای تبعیض است این حقیقت را گوشزد کرده که قربانی یکی از آن شعائر است، همانگونه که در مورد صفا و مروه نیز در آیه ۱۵۸ سوره بقره می خوانیم که آنهم از شعائر الهی است (إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ ). کوتاه سخن اینکه تمام آنچه در برنامه های دینی وارد شده و انسان را به یاد خدا و عظمت آئین او می اندازد شعائر الهی است و بزرگداشت آن نشانه تقوای دلها است. (فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ) یعنی تعظیم شعائر الهی از تقوی است، بنا بر این ضمیر در فانها به تعظیم شعایری بر می گردد که از کلام مفهوم می شود، آن گاه گویی که مضاف تعظیم حذف شده، و مضاف الیه (شعائر) به جای آن نشسته، و ضمیر مضاف هم به همان قائم مقامش برگشته است. اضافه تقوی به قلوب اشاره است به اینکه حقیقت تقوی و احتراز و اجتناب از غضب خدای تعالی و تورع از محارم او، امری است معنوی که قائم است به دلها. و منظور از قلب، دل و نفوس است. پس تقوی، قائم به اعمال- که عبارت است از حرکات و سکنات بدنی- نیست، چون حرکات و سکنات در اطاعت و معصیت مشترک است، مثلا دست زدن و لمس کردن بدن جنس مخالف در نکاح و زنا، و همچنین بی جان کردن در جنایت و در قصاص، و نیز نماز برای خدا و برای ریا، و امثال اینها از نظر اسکلت ظاهری یکی است، پس اگر یکی حلال و دیگری حرام، یکی زشت و دیگری معروف است، به خاطر همان امر معنوی درونی و تقوای قلبی است، نه خود عمل و نه عناوینی که از افعال انتزاع می شود، مانند احسان و اطاعت و امثال آن.
wikifeqh: حکم_شعائر_خدا_(قرآن)