[ویکی فقه] توسعه در قرآن. توسعه در لغت به معنای فراخی و وسعت و همخانواده توسع به معنای فراخی نمودن مقابل تضیق در امر و مکان است.
اصطلاح توسعه (Development) در قرن اخیر در دو نظام متفاوت سرمایه داری و سوسیالیستی ظهور یافت که کشورهای در حال رشد می بایست یکی از این دو الگو را برمی گزید. انسان که محرک، محور و هدف نهایی توسعه است، نیازها، اهداف و آرمان های بی شماری دارد که فرایند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه می تواند روند دستیابی به آن ها را آسان تر کند، از این رو توسعه برپایه خواسته های هر جامعه ای باید بتواند برای گره های کور و تنگناها و معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی راه حلی پیدا کند، از این رو ابعاد گوناگونی مانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ملی می یابد. از سال ۱۹۷۰ میلادی اصطلاح توسعه اداری نیز رواج یافت که مراد از آن رشد کمی و کیفی در نظام اداری است. از میان ابعاد گوناگون توسعه، توسعه اقتصادی بیش از همه مورد توجه و اهتمام پژوهشگران حتی برنامه های دولت ها بوده است و مراد از آن رهایی از وابستگی اقتصادی و رسیدن به تولید صنعتی به جای سنتی است. اعتقاد بر این است که توسعه اقتصادی به توسعه اجتماعی فراگیری می انجامد. مفهوم توسعه به معنای امروزی آن اصطلاحی کاملاً نو بوده، نباید انتظار داشت که در قرآن، احادیث یا دانش های سنتی درباره آن بحث مشخص و مستقلی آمده باشد، چنان که هیچ اصطلاح دیگری معادل دقیق آن یافت نمی شود، بلکه تنها می توان با رویکرد اخلاقی و عقیدتی، برداشت هایی درباره مؤلفه های توسعه، پیش فرض ها و زمینه های آن، راه های رسیدن به آن، عوامل مساعد و موانع و چالش های فراروی آن و آثار و فواید آن ارائه کرد؛ یا آنکه برخی احکام فقهی اسلام درباره حوزه های توسعه را برشمرد که کم و بیش در نوشته های معاصران به آن ها اشاره شده است.
آیات مرتبط
مهم ترین آیاتی که به شکلی در این گونه مباحث به کار گرفته شده اند، عبارت اند از آیاتی که انسان را به آبادسازی زمین، ایجاد اصلاح و تغییر در خود و نیرومند ساختن خویش دعوت می کنند ؛ همچنین آیاتی که بر مساوات در شان انسانی ؛ ، بر آزادی های گوناگون مانند آزادی مدنی، آزادی دینی و بر حمایت از امنیت و صلح جهانی ؛ تاکید دارند. اجرا کردن برخی آیات اخلاقی نیز زمینه ساز توسعه است؛ از قبیل آیاتی که به صبر، استقامت و تلاش ؛ ؛ و پیشی گرفتن در کارهای خیر و امر به معروف و نهی از منکر دستور می دهند. ؛ ؛ ؛ آیات بسیاری نیز به شکلی می توانند با بحث توسعه اقتصادی مرتبط باشند؛ مانند آیات مرتبط با بایسته های رفتار اقتصادی، بیان کننده پیوند فقر و عقب ماندگی اقتصادی با سرپیچی از دستورات الهی و نزول عذاب و آیاتی که به کار و تلاش سفارش می کنند. برخی از آن آیات نیز به اصول اعتقادی توسعه اقتصادی اشاره دارند؛ از قبیل اینکه روزی دهنده خداست. برخی موانع توسعه نیز به اشاره در پاره ای آیات آمده اند؛ مانند کفران نعمت که از موانع اخلاقی است و ظلم و ستم که از موانع اجتماعی است. از میان آفات توسعه نیز به مواردی نظیر سرکشی و از یاد بردن خدا اشاره شده و در برخی سفارش های اخلاقی و فقهی درباره چگونگی استفاده از اموال و نعمت ها مانند نهی از اسراف و تبذیر آمده است.
توانایی انسان برای تغییر
اندیشه توسعه از منظر قرآن کریم، از اعتقاد به توانایی انسان در تغییر خود و اصلاح امور ریشه می گیرد: «اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم». خداوند اوضاع خوب و بد را تغییر نمی دهد، مگر انسان خود را تغییر دهد. خداوند به انسان نیروها و امکاناتی داده، و او را خلیفه خود روی زمین دانسته است، بر این اساس، خود باید حرکت کند و تغییر دهد و بسازد و منتظر اصلاح از جای دیگر نباشد. آموزه خاتمیت، خود گواه رشد و تکامل انسان و پذیرش نقش فعال وی در کشف و تسخیر قوانین طبیعت و زندگی و ایجاد توسعه مطلوب در سایه شریعت اجتماعی و اخلاقی اسلام است، پس انسان حق ندارد از زیر بار مسئولیت، شانه خالی کند و علت وضعیت نابهنجار خود را به عوامل محیطی نسبت دهد: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلـئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفینَ فِی الاَرضِ قالوا اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها فَاُولئکَ مَاوهُم جَهَنَّمُ وساءَت مَصیرا».
بعد اخروی توسعه
...
اصطلاح توسعه (Development) در قرن اخیر در دو نظام متفاوت سرمایه داری و سوسیالیستی ظهور یافت که کشورهای در حال رشد می بایست یکی از این دو الگو را برمی گزید. انسان که محرک، محور و هدف نهایی توسعه است، نیازها، اهداف و آرمان های بی شماری دارد که فرایند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه می تواند روند دستیابی به آن ها را آسان تر کند، از این رو توسعه برپایه خواسته های هر جامعه ای باید بتواند برای گره های کور و تنگناها و معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی راه حلی پیدا کند، از این رو ابعاد گوناگونی مانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ملی می یابد. از سال ۱۹۷۰ میلادی اصطلاح توسعه اداری نیز رواج یافت که مراد از آن رشد کمی و کیفی در نظام اداری است. از میان ابعاد گوناگون توسعه، توسعه اقتصادی بیش از همه مورد توجه و اهتمام پژوهشگران حتی برنامه های دولت ها بوده است و مراد از آن رهایی از وابستگی اقتصادی و رسیدن به تولید صنعتی به جای سنتی است. اعتقاد بر این است که توسعه اقتصادی به توسعه اجتماعی فراگیری می انجامد. مفهوم توسعه به معنای امروزی آن اصطلاحی کاملاً نو بوده، نباید انتظار داشت که در قرآن، احادیث یا دانش های سنتی درباره آن بحث مشخص و مستقلی آمده باشد، چنان که هیچ اصطلاح دیگری معادل دقیق آن یافت نمی شود، بلکه تنها می توان با رویکرد اخلاقی و عقیدتی، برداشت هایی درباره مؤلفه های توسعه، پیش فرض ها و زمینه های آن، راه های رسیدن به آن، عوامل مساعد و موانع و چالش های فراروی آن و آثار و فواید آن ارائه کرد؛ یا آنکه برخی احکام فقهی اسلام درباره حوزه های توسعه را برشمرد که کم و بیش در نوشته های معاصران به آن ها اشاره شده است.
آیات مرتبط
مهم ترین آیاتی که به شکلی در این گونه مباحث به کار گرفته شده اند، عبارت اند از آیاتی که انسان را به آبادسازی زمین، ایجاد اصلاح و تغییر در خود و نیرومند ساختن خویش دعوت می کنند ؛ همچنین آیاتی که بر مساوات در شان انسانی ؛ ، بر آزادی های گوناگون مانند آزادی مدنی، آزادی دینی و بر حمایت از امنیت و صلح جهانی ؛ تاکید دارند. اجرا کردن برخی آیات اخلاقی نیز زمینه ساز توسعه است؛ از قبیل آیاتی که به صبر، استقامت و تلاش ؛ ؛ و پیشی گرفتن در کارهای خیر و امر به معروف و نهی از منکر دستور می دهند. ؛ ؛ ؛ آیات بسیاری نیز به شکلی می توانند با بحث توسعه اقتصادی مرتبط باشند؛ مانند آیات مرتبط با بایسته های رفتار اقتصادی، بیان کننده پیوند فقر و عقب ماندگی اقتصادی با سرپیچی از دستورات الهی و نزول عذاب و آیاتی که به کار و تلاش سفارش می کنند. برخی از آن آیات نیز به اصول اعتقادی توسعه اقتصادی اشاره دارند؛ از قبیل اینکه روزی دهنده خداست. برخی موانع توسعه نیز به اشاره در پاره ای آیات آمده اند؛ مانند کفران نعمت که از موانع اخلاقی است و ظلم و ستم که از موانع اجتماعی است. از میان آفات توسعه نیز به مواردی نظیر سرکشی و از یاد بردن خدا اشاره شده و در برخی سفارش های اخلاقی و فقهی درباره چگونگی استفاده از اموال و نعمت ها مانند نهی از اسراف و تبذیر آمده است.
توانایی انسان برای تغییر
اندیشه توسعه از منظر قرآن کریم، از اعتقاد به توانایی انسان در تغییر خود و اصلاح امور ریشه می گیرد: «اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم». خداوند اوضاع خوب و بد را تغییر نمی دهد، مگر انسان خود را تغییر دهد. خداوند به انسان نیروها و امکاناتی داده، و او را خلیفه خود روی زمین دانسته است، بر این اساس، خود باید حرکت کند و تغییر دهد و بسازد و منتظر اصلاح از جای دیگر نباشد. آموزه خاتمیت، خود گواه رشد و تکامل انسان و پذیرش نقش فعال وی در کشف و تسخیر قوانین طبیعت و زندگی و ایجاد توسعه مطلوب در سایه شریعت اجتماعی و اخلاقی اسلام است، پس انسان حق ندارد از زیر بار مسئولیت، شانه خالی کند و علت وضعیت نابهنجار خود را به عوامل محیطی نسبت دهد: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلـئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفینَ فِی الاَرضِ قالوا اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها فَاُولئکَ مَاوهُم جَهَنَّمُ وساءَت مَصیرا».
بعد اخروی توسعه
...
wikifeqh: توسعه_در_قرآن