توسع


مترادف توسع: فراخی، گشادگی، فراخ شدن، گشاده شدن، گسترده شدن، وسعت یافتن

لغت نامه دهخدا

توسع. [ ت َ وَس ْ س ُ ] ( ع مص ) فراخی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). خلاف تضیق در امر و مکان. ( از اقرب الموارد ). فراخی نمودن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || فراخ نشستن در مجلس. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تفسح و افزونی دادن در نفقه. ( از اقرب الموارد ). || فراخ بودن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || به مجاز تکلم کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || فراخی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

فراخ شدن، گشاده شدن، فراخ نشستن، فراخی
( مصدر ) ۱ - گشاده شدن فراخ شدن . ۲ - فراخ نشستن . ۳ - ( اسم ) فراخی . ۴ - فراخ دستی . جمع : توسعات .

فرهنگ معین

(تَ وَ سُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) فراخ گشتن ، وسعت یافتن .

فرهنگ عمید

۱. فراخ شدن، گشاده شدن.
۲. [قدیمی] فراخ نشستن.
۳. فراخی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] توسع، بیان مطلب به صورت تفصیلی توسط گوینده است.
«توسع» از جمله اسلوب های بدیعی قرآن است. در این اسلوب، گوینده سخن خود را با تفصیل و به صورت گسترده بیان می کند؛
← مثال اول
۱. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۶۴.
فرهنگ نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «توسع».
...

پیشنهاد کاربران

بپرس