[ویکی فقه] حرکت در لغت به معنای جنبیدن و تکان خوردن است، اما در اصطلاح در برخی کتب فلسفه ی اسلامی این عنوان در ضمن مباحث قوه و فعل مورد بحث قرار می گیرد؛ به این نحو که حصول تغییر که از لوازم خروج شیء از قوه به فعل است یا دفعی است و یا تدریجی که اگر تدریجی باشد حرکت است.
بنابراین حرکت به اصطلاح فلسفه اخص از حرکت به معنای لغوی است زیرا حرکت لغوی شامل تغییر دفعی و تدریجی هر دو می شود، در حالی که تنها تغییر تدریجی، حرکت فلسفی است.با بیان فوق اجمالا تعریف حرکت هم معلوم شد، اما قبل از تفصیل تعریف یا تعاریف حرکت باید این نکته را متذکر شویم که هیچ یک از تعاریفی که برای حرکت ارائه شده است تعریف حدی و حقیقی نیست، بلکه همگی تعریف به رسم هستند؛ یعنی صرفا از طریق آن ها می توان حرکت را از غیر حرکت بازشناخت، ولی نمی توان به حقیقت و ذات آن پی برد.
تعاریف مشهور حرکت
تعاریف زیادی برای حرکت ارائه شده است که معروف ترین آنها عبارت است از:الف) تغییر تدریجیب) خروج تدریجی شیء از قوه به فعل. ج) کمال اول برای موجود بالقوه از آن جهت که بالقوه است.تعریف اول ساده تر و روشن تر از همه است. به این چند مثال توجه کنید: زمین به دور خورشید و حول محور خود می چرخد؛ کیفیات نفسانی و رنگ و شکل اجسام تغییر می کنند؛ درخت تدریجا رشد می کند و بر مقدارش افزوده می شود؛ در تمام این موارد حرکت رخ داده است.نکته ی قابل توجه ای که غفلت از آن برخی شبهات را به ذهن می آورد این است که حرکت مجموعه ای متوالی از موجودات پراکنده نیست؛ بلکه یک امر واحد متصل تدریجی است که تا بی نهایت قابل انقسام است، به گونه ای که این قابلیت هیچ گاه در خارج به فعلیت نمی رسد؛ زیرا در آن صورت دیگر حرکت، حرکت نخواهد بود. در مقابل، برخی فلاسفه مانند "پارمنیدس" و "زنون" الئایی چون حرکت را به عنوان مجموعه ای از سکونات پی در پی می پنداشتند حرکت به معنای تغیر تدریجی را انکار می کردند. اما وجود حرکت به معنای امر واحد تدریجی غیر قابل انکار است و برخی مصادیق آن مانند تغییر تدریجی کیفیات نفسانی با علم حضوری خطاناپذیر درک می گردد و منشا انکار الئائیان شبهاتی در برابر وجدان و بداهت بوده که با حل آن جای تردیدی در وجود حرکت باقی نمی ماند. از میان شبهات مذکور به اختصار به نقل و نقد یکی از آنها می پردازیم و علاقه مندان برای توضیح و بسط بیشتر می توانند به کتب مربوطه مراجعه کنند.
شبهه الئائیان
یکی از شبهات الئائیان در بحث حرکت این بود که حرکت جسم از نقطه ای به نقطه ی دیگر، مستلزم بودن آن جسم در نقطه یا نقاط متوسط بین آنها است و بودن جسم در هر نقطه به معنای سکون جسم است؛ پس فرض حرکت مستلزم نفی آن است و به بیان دیگر هر حرکتی به تناقض می انجامد؛ چرا که لازمه ی حرکت این است که جسم متحرک بین مبدا و منتهای حرکت هم باشد و هم نباشد!
← پاسخ این شبهه
...
بنابراین حرکت به اصطلاح فلسفه اخص از حرکت به معنای لغوی است زیرا حرکت لغوی شامل تغییر دفعی و تدریجی هر دو می شود، در حالی که تنها تغییر تدریجی، حرکت فلسفی است.با بیان فوق اجمالا تعریف حرکت هم معلوم شد، اما قبل از تفصیل تعریف یا تعاریف حرکت باید این نکته را متذکر شویم که هیچ یک از تعاریفی که برای حرکت ارائه شده است تعریف حدی و حقیقی نیست، بلکه همگی تعریف به رسم هستند؛ یعنی صرفا از طریق آن ها می توان حرکت را از غیر حرکت بازشناخت، ولی نمی توان به حقیقت و ذات آن پی برد.
تعاریف مشهور حرکت
تعاریف زیادی برای حرکت ارائه شده است که معروف ترین آنها عبارت است از:الف) تغییر تدریجیب) خروج تدریجی شیء از قوه به فعل. ج) کمال اول برای موجود بالقوه از آن جهت که بالقوه است.تعریف اول ساده تر و روشن تر از همه است. به این چند مثال توجه کنید: زمین به دور خورشید و حول محور خود می چرخد؛ کیفیات نفسانی و رنگ و شکل اجسام تغییر می کنند؛ درخت تدریجا رشد می کند و بر مقدارش افزوده می شود؛ در تمام این موارد حرکت رخ داده است.نکته ی قابل توجه ای که غفلت از آن برخی شبهات را به ذهن می آورد این است که حرکت مجموعه ای متوالی از موجودات پراکنده نیست؛ بلکه یک امر واحد متصل تدریجی است که تا بی نهایت قابل انقسام است، به گونه ای که این قابلیت هیچ گاه در خارج به فعلیت نمی رسد؛ زیرا در آن صورت دیگر حرکت، حرکت نخواهد بود. در مقابل، برخی فلاسفه مانند "پارمنیدس" و "زنون" الئایی چون حرکت را به عنوان مجموعه ای از سکونات پی در پی می پنداشتند حرکت به معنای تغیر تدریجی را انکار می کردند. اما وجود حرکت به معنای امر واحد تدریجی غیر قابل انکار است و برخی مصادیق آن مانند تغییر تدریجی کیفیات نفسانی با علم حضوری خطاناپذیر درک می گردد و منشا انکار الئائیان شبهاتی در برابر وجدان و بداهت بوده که با حل آن جای تردیدی در وجود حرکت باقی نمی ماند. از میان شبهات مذکور به اختصار به نقل و نقد یکی از آنها می پردازیم و علاقه مندان برای توضیح و بسط بیشتر می توانند به کتب مربوطه مراجعه کنند.
شبهه الئائیان
یکی از شبهات الئائیان در بحث حرکت این بود که حرکت جسم از نقطه ای به نقطه ی دیگر، مستلزم بودن آن جسم در نقطه یا نقاط متوسط بین آنها است و بودن جسم در هر نقطه به معنای سکون جسم است؛ پس فرض حرکت مستلزم نفی آن است و به بیان دیگر هر حرکتی به تناقض می انجامد؛ چرا که لازمه ی حرکت این است که جسم متحرک بین مبدا و منتهای حرکت هم باشد و هم نباشد!
← پاسخ این شبهه
...
wikifeqh: وقوع_حرکت