[ویکی فقه] تسلیم شدگان (قرآن). همه موجودات عالم تسلیم اوامر و دستورات خداوند هستند و در قرآن خداوند عده ای از کسانی که در برابر خدا اعلان تسلیم شدن کرده اند را بیان می کند.
ابراهیم علیه السّلام، تسلیم خداوند بود:وقالوا کونوا هودا او نصـری تهتدوا قل بل ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین.(اهل کتاب) گفتند: «یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید! » بگو: « (این آیین های تحریف شده، هرگز نمی تواند موجب هدایت گردد،) بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!» ما کان ابرهیم یهودیـا ولا نصرانیـا ولـکن کان حنیفـا مسلمـا وما کان من المشرکین.ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود. قل یـاهل الکتـب لم تصدون عن سبیل الله من ءامن تبغونها عوجـا وانتم شهداء وما الله بغـفل عما تعملون.بگو: «ای اهل کتاب! چرا افرادی را که ایمان آورده اند، از راه خدا باز می دارید، و می خواهید این راه را کج سازید؟! در حالی که شما (به درستی این راه) گواه هستید و خداوند از آنچه انجام می دهید، غافل نیست!» ومن احسن دینـا ممن اسلم وجهه لله وهو محسن واتبع ملة ابرهیم حنیفـا واتخذ الله ابرهیم خلیلا.دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستی خود، انتخاب کرد. انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفـا وما انا من المشرکین.من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان ها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم. قل اننی هدنی ربی الی صرط مستقیم دینـا قیمـا ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین.بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا) آیین ابراهیم که از آیین های خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود.» ان ابرهیم کان امة قانتـا لله حنیفـا ولم یک من المشرکین• ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین.ابراهیم (به تنهایی) امتی بود مطیع فرمان خدا خالی از هر گونه انحراف و از مشرکان نبود. سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم (که ایمانی خالص داشت و از مشرکان نبود) پیروی کن! «حنیف» مسلمانی است که از دیگر ادیان به سوی حق گرایش پیدا می کند.
← اعلان تسلیم
پیامبران در برابر خداوند و قوانین او تسلیم هستند:انا انزلنا التورة فیها هدی ونور یحکم بها النبیون الذین اسلموا...ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند... . این آیه شریفه به منزله تعلیل است برای مطالبی که در آیه قبلی ذکر شده و این آیه و آیات بعد از آن بیانگر این معنایند که خدای سبحان برای امت ها با اختلافی که در عهد و عصر آنهاست شرایعی تشریع کرده و آن شرایع را در کتبی که نازل کرده قرار داده تا به وسیله آن شرایع هدایت شوند و راه را از چاه تشخیص دهند و هر وقت با یکدیگر بر سر حادثه ای اختلاف کردند به آن کتاب و شریعت مراجعه نمایند و انبیاء و علمای هر امتی را دستور داده که بر طبق آن شریعت و کتاب حکم کنند و آن شریعت را به تمام معنا حفظ نمایند و به هیچ وجه اجازه ندهند که دستخوش تغییر و تحریف گردد و در مقابل حکمی که می کنند چیزی از مردم مطالبه نکنند که هر چه مطالبه کنند ثمنی قلیل است و در اجرای احکام الهی از احدی نترسند و تنها از خدای تعالی بترسند.پس اینکه فرمود: انا انزلنا التوراة فیها هدی و نور، معنایش این است که ما تورات را نازل کردیم که در آن مقداری احکام و معارف الهی و مایه هدایت وجود دارد و مقداری نور بر حسب حال بنی اسرائیل و استعداد آنان در آن هست (آری کلمه فیها دلیل روشنی است بر اینکه اولا آنچه در تورات فعلی هست هدایت نیست بلکه در میان مطالب تورات، هدایت وجود دارد و ثانیا آنچه از هدایت در تورات هست پاره ای از هدایت است نه کل هدایت و خلاصه چنان نیست که برای همه بشر و در همه قرون کافی باشد).یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا، در این جمله اگر نبیین را به اسلام (که همان تسلیم شدن در برابر خدای تعالی است و تسلیم شدن هم از نظر قرآن عبارت است از همان دین) توصیف کرد برای این بود که اشاره کرده باشد به اینکه دین در همه ادوار بشری یکی است و آن عبارت است از اسلام و تسلیم شدن برای خدا و استنکاف نکردن از عبادت او و اینکه احدی از مؤمنین به خدا (به اینکه تسلیم خدا است و به اصطلاح مسلمان به معنای عام است) نمی تواند از قبول حکمی از احکام خدا و شریعتی از شرایع او را نپذیرد و از پذیرفتن آن استکبار کند.
بلقیس
بلقیس به همراهی سلیمان علیه السّلام، به توحید و تسلیم در برابر خدای یگانه، راه یافت:... قالت رب انی ظـلمت نفسی واسلمت مع سلیمـن لله رب العــلمین.... گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم و (اینک) با سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم!» هنگامی که بلقیس تخت سلیمان و آن منظره عجیب را مشاهده کرد، گفت: خدایا به وسیله کفر بخودم ظلم کردم و همراه سلیمان به خدا ایمان آوردم و بدین ترتیب ایمانش کامل گردید. گویند: هنگامی که نشست، سلیمان او را دعوت به یکتا پرستی کرد و بلقیس چون آیات و معجزات را مشاهده کرده بود اجابت کرد و ایمان آورد. برخی گویند: چون تصور کرده بود که سلیمان قصد دارد غرقش کند، از اینرو وقتی که فهمید چنین نبوده است، گفت: بخودم ظلم کردم که درباره سلیمان گمان بد بردم. در اینکه پس از این جریان، بلقیس چه کرد، اختلاف است. برخی گویند: سلیمان با او ازدواج کرد و او را بر سلطنت ابقاء نمود. برخی گویند: او را به عقد پادشاهی بنام تبع در آورد و او را به جای خود برگرداند و یکی از امرای جنی یمن را مامور به اطاعت او کرد تا هر چه می خواهد در یمن برایش بسازد.
پیروان محمد
...
ابراهیم علیه السّلام، تسلیم خداوند بود:وقالوا کونوا هودا او نصـری تهتدوا قل بل ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین.(اهل کتاب) گفتند: «یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید! » بگو: « (این آیین های تحریف شده، هرگز نمی تواند موجب هدایت گردد،) بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!» ما کان ابرهیم یهودیـا ولا نصرانیـا ولـکن کان حنیفـا مسلمـا وما کان من المشرکین.ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود. قل یـاهل الکتـب لم تصدون عن سبیل الله من ءامن تبغونها عوجـا وانتم شهداء وما الله بغـفل عما تعملون.بگو: «ای اهل کتاب! چرا افرادی را که ایمان آورده اند، از راه خدا باز می دارید، و می خواهید این راه را کج سازید؟! در حالی که شما (به درستی این راه) گواه هستید و خداوند از آنچه انجام می دهید، غافل نیست!» ومن احسن دینـا ممن اسلم وجهه لله وهو محسن واتبع ملة ابرهیم حنیفـا واتخذ الله ابرهیم خلیلا.دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستی خود، انتخاب کرد. انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفـا وما انا من المشرکین.من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان ها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم. قل اننی هدنی ربی الی صرط مستقیم دینـا قیمـا ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین.بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا) آیین ابراهیم که از آیین های خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود.» ان ابرهیم کان امة قانتـا لله حنیفـا ولم یک من المشرکین• ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین.ابراهیم (به تنهایی) امتی بود مطیع فرمان خدا خالی از هر گونه انحراف و از مشرکان نبود. سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم (که ایمانی خالص داشت و از مشرکان نبود) پیروی کن! «حنیف» مسلمانی است که از دیگر ادیان به سوی حق گرایش پیدا می کند.
← اعلان تسلیم
پیامبران در برابر خداوند و قوانین او تسلیم هستند:انا انزلنا التورة فیها هدی ونور یحکم بها النبیون الذین اسلموا...ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند... . این آیه شریفه به منزله تعلیل است برای مطالبی که در آیه قبلی ذکر شده و این آیه و آیات بعد از آن بیانگر این معنایند که خدای سبحان برای امت ها با اختلافی که در عهد و عصر آنهاست شرایعی تشریع کرده و آن شرایع را در کتبی که نازل کرده قرار داده تا به وسیله آن شرایع هدایت شوند و راه را از چاه تشخیص دهند و هر وقت با یکدیگر بر سر حادثه ای اختلاف کردند به آن کتاب و شریعت مراجعه نمایند و انبیاء و علمای هر امتی را دستور داده که بر طبق آن شریعت و کتاب حکم کنند و آن شریعت را به تمام معنا حفظ نمایند و به هیچ وجه اجازه ندهند که دستخوش تغییر و تحریف گردد و در مقابل حکمی که می کنند چیزی از مردم مطالبه نکنند که هر چه مطالبه کنند ثمنی قلیل است و در اجرای احکام الهی از احدی نترسند و تنها از خدای تعالی بترسند.پس اینکه فرمود: انا انزلنا التوراة فیها هدی و نور، معنایش این است که ما تورات را نازل کردیم که در آن مقداری احکام و معارف الهی و مایه هدایت وجود دارد و مقداری نور بر حسب حال بنی اسرائیل و استعداد آنان در آن هست (آری کلمه فیها دلیل روشنی است بر اینکه اولا آنچه در تورات فعلی هست هدایت نیست بلکه در میان مطالب تورات، هدایت وجود دارد و ثانیا آنچه از هدایت در تورات هست پاره ای از هدایت است نه کل هدایت و خلاصه چنان نیست که برای همه بشر و در همه قرون کافی باشد).یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا، در این جمله اگر نبیین را به اسلام (که همان تسلیم شدن در برابر خدای تعالی است و تسلیم شدن هم از نظر قرآن عبارت است از همان دین) توصیف کرد برای این بود که اشاره کرده باشد به اینکه دین در همه ادوار بشری یکی است و آن عبارت است از اسلام و تسلیم شدن برای خدا و استنکاف نکردن از عبادت او و اینکه احدی از مؤمنین به خدا (به اینکه تسلیم خدا است و به اصطلاح مسلمان به معنای عام است) نمی تواند از قبول حکمی از احکام خدا و شریعتی از شرایع او را نپذیرد و از پذیرفتن آن استکبار کند.
بلقیس
بلقیس به همراهی سلیمان علیه السّلام، به توحید و تسلیم در برابر خدای یگانه، راه یافت:... قالت رب انی ظـلمت نفسی واسلمت مع سلیمـن لله رب العــلمین.... گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم و (اینک) با سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم!» هنگامی که بلقیس تخت سلیمان و آن منظره عجیب را مشاهده کرد، گفت: خدایا به وسیله کفر بخودم ظلم کردم و همراه سلیمان به خدا ایمان آوردم و بدین ترتیب ایمانش کامل گردید. گویند: هنگامی که نشست، سلیمان او را دعوت به یکتا پرستی کرد و بلقیس چون آیات و معجزات را مشاهده کرده بود اجابت کرد و ایمان آورد. برخی گویند: چون تصور کرده بود که سلیمان قصد دارد غرقش کند، از اینرو وقتی که فهمید چنین نبوده است، گفت: بخودم ظلم کردم که درباره سلیمان گمان بد بردم. در اینکه پس از این جریان، بلقیس چه کرد، اختلاف است. برخی گویند: سلیمان با او ازدواج کرد و او را بر سلطنت ابقاء نمود. برخی گویند: او را به عقد پادشاهی بنام تبع در آورد و او را به جای خود برگرداند و یکی از امرای جنی یمن را مامور به اطاعت او کرد تا هر چه می خواهد در یمن برایش بسازد.
پیروان محمد
...
wikifeqh: تسلیم شدگان_(قرآن)