تدوین حدیث در شیعه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سیر حدیث و تدوین و تنسیق آن نزد امامیه به نحوه دیگری است که اکنون خلاصه آنرا از نظر خوانندگان می گذرانیم.
مدار حدیث اهل سنت تا نیمه قرن دوم هجری نقل شفاهی و مستند آن حافظه روات بود. زیرا عامه بواسطه نهی خلیفه دوم از کتابت حدیث، بتدوین و ضبط آن نپرداختند.هروی (در کتاب ذم الکلام بنقل سیوطی در تنویر الحوالک از وی) از عبدالله بن دینار نقل کرده که صحابه و تابعین، حدیث را نمی نوشتند و فقط بحفظ می سپردند. تا اینکه بواسطه گذشت زمان و در گذشت علماء، ترس نابودی حدیث پیش آمد. لذا عمر بن عبد العزیز به ابابکر حزمی نوشت: که سنن و احادیث را جمع نماید.ولی در این عقیده اهل بیت رسالت مخالف بوده و علاوه بر دستور کتابت حدیث، خود به ضبط آن پرداختند. و چنانکه دیدیم ابن حجر و سیوطی حضرت علی و حسن (علیه السّلام) را در شمار صحابه رسول اکرم که نوشتن احادیث پیغمبر را روا می دانستند، شمرده اند.
← کتاب حدیثی امیرالمومنین
مدتی هم بواسطه کنترل شدیدی که از ناحیه بنی امیه و عمال آنان چون زیاد بن ابیه و پسرش عبید الله و حجاج بن یوسف ثقفی نسبت بشیعه اعمال می شد بازار حدیث از رونق افتاد. البته اوضاع سیاسی زمان و جنگهای داخلی و خارجی خاصه موضوع خوارج و قیامهای پیاپی آنان کمتر بمسلمین فرصت درس و بحث حدیث را می داد. باضافه که با وجود صحابه و تابعین و دسترسی باحادیث نبوی کمتر نیازی به جمع و تدوین حدیث حس می شد. ولی از آغاز سده دوم ببعد خاصه در زمان حضرت باقر (۱۱۴ ه) و حضرت صادق (۱۴۸)، روات و مؤلفین شیعه در علم الحدیث بطور محسوس، فزونی یافتند چنانکه ذهبی در ترجمه ابان بن تغلب گوید: تشیع در طبقه تابعان و تابع تابعان در میان دینداران و پارسایان و ثقات فراوان و بسیار گشت.آنگاه گفته: چنانچه احادیث اینان را با همه کثرت و شیوعی که دارند، مردود بدانیم قسمتی از آثار نبویه از میان خواهد رفت و مفسده اینکار ظاهر است و بدلیل، نیازی نیست. حسن بن علی بن زیاد و شاء (و کان من وجوه هذه الطائفة (نجاشی) ) که از اصحاب حضرت رضا (علیه السّلام) است گوید: من در مسجد کوفه نهصد شیخ را درک کردم که همه می گفتند (حدثنا جعفر بن محمد). شیخ مفید متوفی ۴۱۳ فرموده: امامیه از عهد امیرالمؤمنین تا عهد حضرت عسکری چهارصد کتاب بنام (اصول) تصنیف نموده اند.همین مطلب را محقق متوفی ۶۷۶ در معتبر و شهید متوفای ۷۸۶ در ذکری با (اختلاف عبارت) آورده اند نیز مفید ضمن حالات حضرت صادق در کتاب ارشاد و ابن شهر آشوب در مناقب و طبرسی متوفی ۵۴۸ ه ترجمه مفصل ویرا در مجله آستانقدس (شماره ۹) بقلم نویسنده این سطور ببینید. در اعلام الوری نوشته اند: کسانی که از ثقات با اختلاف مقالاتشان از امام صادق روایت کرده اند چهار هزار تن بوده اند. و نیز گفته شده از میان شاگردان حضرتش چهارصد کتاب از احادیثی که جنابش تدریس و املاء می فرموده پرداختند و آن کتابها را شیعه (اصول) می نامند و چون فوت حضرتش در سال ۱۴۸ ه بوده قهرا شاگردان (یعنی نویسندگان اصول نامبرده) مقدم یا معاصر گروهی که از اهل تسنن بجمع حدیث پرداختند می باشند. زیرا جمع کثیری از نامبردگان، از شاگردان حضرت باقر که در ۱۱۴ یا ۱۱۲ ه وفات فرموده بوده اند و کلیه کسانی که از اهل سنت بجمع تدوین حدیث پرداخته و ما نامشان را یاد کردیم سال فوتشان پس از این دو امام خاصه حضرت باقر است (مثلا بین وفات حضرت باقر ومالک بیش از نیم قرن فاصله است و هکذا) برای نمونه جابر بن یزید جعفی در ۱۲۸ ه در گذشته و وفات ابان بن تغلب در زمان حضرت صادق بوده و محمد بن قیس بجلی از اصحاب حضرت سجاد و باقر (۱۱۴ ه) بوده اند و ابو حمزه ثمالی بسال ۱۵۰ درگذشته. فوت زراره در سال ۱۵۰ و محمد بن مسلم نیز در همین سال و ابو عبیده حذاء و بسام صیرفی در قرن دوم بوده و بنقل رجالیون هر یک از نامبردگان دارای تالیف یا تالیفاتی در حدیث بوده اند حتی مانند ابان بن تغلب و ابان بن عثمان الاحمر نه تنها در حدیث کتاب نوشته اند بلکه در قرائت و تفسیر و تاریخ و ادب در شمار پیشوایان این دانشها قرار داشتند رک:
اصل، کتاب، مصنف
اصل در اصطلاح علمای حدیث مجموعه ای از روایات است که راوی بلاواسطه از لسان امام شنیده و ضبط نموده باشد. ولی چنانچه بواسطه کتاب دیگر (که از امام اخذ شده) مجموعه ای گردآورد باین مجموعه (فرع) و بمرجع اولی (اصل) گویند. یا مراد باصل، مجرد کلام امام (علیه السّلام) است در مقابل کتاب و مصنف که در آنها علاوه بر کلام ائمه، از خود مؤلف نیز بیاناتی هست. مؤلفین کتب رجال در آغاز، اصحاب اصول را از مصنفین جدا می کردند. و اول کسی که اینکار را بحد استیفاء انجام داد (احمد بن حسین بن عبید الله غضائری) از مؤلفین قرن پنجم هجری،و متوفای سال ۴۱۱ هجری است و هم او است که اقوالش در رجال مخصوصا در جرح روات بازگو میشود پدرش حسین نیز از مشایخ شیعه و معاصر شیخ مفید و استاد حدیث نجاشی و شیخ طوسی است. و معاصر شیخ طوسی است که دو کتاب، یکی در ذکر مصنفات و دیگری در ذکر اصول تالیف کرد. که شیخ طوسی پس از وی ترجمه مصنفین و اصحاب اصول را در یکجا جمع نمود. باری ابن عقده کتابی در اسامی روات و ناقلین از حضرت صادق تصنیف کرده. نیز ترجمه پاره ای از این بزرگان و کتب مؤلفه آنان در کتابهای (فهرست ابن ندیم متوفی ۳۸۵ ه) و (رجال کشی) تلمیذ عیاشی و (رجال نجاشی متوفی ۴۵۰ ه) و (رجال و فهرست شیخ طوسی متوفی ۴۶۰ ه) و (معالم العلماء معروف بفهرست) ابن شهرآشوب سروی مازندرانی متوفی ۵۸۸ ه و (فهرست شیخ منتجب الدین متوفی ۵۸۵ ه) و سایر کتب رجالیه متاخره آمده.( در فهرست ابن ندیم نام کثیری از دانشمندان شیعه و تعداد کثیری از کتب امامیه، برده شده. در رجال نجاشی ۱۲۰۰ تن از دانشمندان شیعه با ذکر مؤلفات آنان، و در فهرست شیخ، نام هفتصد نفر، و در معالم العلماء نام سیصد تن (غیر از آنانکه شیخ در فهرست متعرض شده) ضبط گردیده و چون تالیف فهرست ابن ندیم در سال ۳۷۷ و کتب نجاشی و شیخ قبل از نیمه دوم قرن پنجم بوده چنین نتیجه می گیریم که مؤلفین شیعه (که تالیفات آنان بیشتر جنبه روائی و علم الحدیث داشته) با آن کثرت قبل از تاریخ مزبور می زیسته اند.) ولی با این همه شیخ طوسی که در زمان خویش ریاست امامیه را داشته و در مدت اقامت در بغداد نیز دسترسی بکتابخانه بسیار نفیس دار العلم شاپور و کتابخانه پر ارج استادش سید مرتضی داشته، در آغاز فهرست می نویسد: من هیچگاه تعهد نمی کنم که همه تصانیف و اصول روائی شیعه را در این کتاب نام برم زیرا این کار با کثرت انتشار شیعه در بلاد مختلف، عملی و قابل ضبط نیست.باری علامه بزرگوار حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی در جلد دوم کتاب شریف (الذریعة الی تصانیف الشیعه) یکصد و هفده اصل و ترجمه مصنفین آنها را ذکر می کند و شیخ حر عاملی در فائده پنجم هدایة الامه (که اختصاری از وسائل الشیعه است) می نویسد: نام آنچه از مصنفات شیعه که در زمان ائمه و یا غیبت صغری و اوائل غیبت کبری در کتاب رجال استرآبادی آمده بالغ بر شش هزار کتاب است.باری همین اصول و نقل شفاهی محدثین معتمد شیعه مجامع حدیث امامیه را فراهم ساخت چنانکه شیخ اجل اقدم ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد البرقی (متوفای ۲۷۴ یا ۲۸۰ ه) کتاب محاسن را که شامل تعداد کثیری از ابواب حدیث است در قرن سوم تالیف فرمود.از آن پس کوششی در جمع احادیث متفرقه و ترتیب و تنسیق و مجموعه ساختن آن در میان محدثین امامیه پیدا گشت که از آن میان کتابهای ( کافی، تهذیب، استبصار، من لا یحضره الفقیه) بواسطه اشتمال بر اغلب روایات شیعه و اهمیت و وثاقت جامعین آن اشتهار بیشتری کسب کرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس