[ویکی فقه] بیابان
فلات دشت یا صحرا به جای گفته می شود که در آن هیچ نروید.
فلات، دشت و صحرای بی آب و علف بیابان در اصل بی آبان یعنی بی آب شونده (صحرای بی آب) بوده است و به صحرایی گفته می شود که در آن هیچ نروید. نیز به ناحیه ای کم آب و بدون
گیاه یا دارای گیاهان اندک که انواع محدودی از جانوران متناسب با این محیط در آن
زندگی می کنند و در منابع جغرافیایی
اسلام به ناحیه ای که
ریگ یا شوره دارد و فاقد کوه، آب روان و کشت باشد بیابان اطلاق شده است. در جمع بندی تعاریف فوق به زمینی که گسترده، بی آب یا کم آب، و بی گیاه یا کم گیاه باشد بیابان می گوییم.واژه
کویر نیز به همین معنا به کار رفته و ویژگیهای سه گانه بالا در
تعریف آن لحاظ شده است. گرچه برخی منابع
قید «شوره زار بودن» را در تعریف آن آورده اند ولی با توجه به این که منابع جغرافیایی اسلام قید مذکور را در تعریف بیابان هم آورده اند،
مفهوم دو
واژه قابل
انطباق بر یکدیگر یا دست کم بسیار به هم نزدیک اند.
واژه بیابان در اصطلاح نجوم
در اصطلاح
نجوم به ستارگان ثابتی که در
آسمان پراکنده اند و دوریشان همواره یکسان است «بیابانیات» گفته می شود، زیرا گم شده با استفاده از آن ها راه خود را در بیابان و دریا می یابد. ممکن است آیاتی که ستارگان را سبب
هدایت انسانها در تاریکیهای
خشکی و دریا معرفی می کنند، اشاره به این نوع از ستارگان داشته باشند یا دست کم آن ها را نیز شامل شوند: «و هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ النُّجومَ لِتَهتَدوا بِها فی ظُـلُمـتِ البَرِّ والبَحرِ...» «... و بِالنَّجمِ هُم یَهتَدون».
معادلهای
عربی بیابان
معادلهای
عربی آن عبارت اند از:واحه ،صحراء، قراح: زمین بی آب و گیاه، تیه: بیابانی که در آن راه گم می شود ، قیع: زمین پهناور و همواری که آبادی، گیاه،
زراعت و
درخت ندارد صَفْصَف: نرم و هموار، بدون گیاه، فلات و ساهره: زمین صاف یا خالی از گیاه و زمین بیابانی. واژگانی مانند «بَرّ»، «بَدْو»، «وادی»، «جُرُز» نیز ممکن است به نوعی تداعی کننده معانی مذکور باشند؛ ولی باید توجه داشت که «بَرّ» به معنای مطلق خشکی است و غالباً در مقابل
بحر (دریا) به کار رفته و «بدو» در برابر حضر (شهر یا روستانشینی) قرار گرفته و معنای بادیه نشینی را می رساند و «وادی» به نظر بیش تر اهل
لغت و
تفسیر به شکاف بین کوهها و بیشه ها که محل عبور
سیل است گفته می شود؛ ولی برخی واژه شناسان معاصر آن را به معنای مطلق هر آنچه که در امتدادی دارای گستردگی است دانسته و تعریف مشهور را از مصادیق آن می شمرد. همچنین «جرز» به زمینی می گویند که بر اثر بی آبی یا چَرای بی رویه، گیاهان خود را از دست داده، گرچه قابلیت رویش گیاه را داراست؛ ولی در بیابان تنها گیاهان خاص و محدودی می روید. مفهوم
آیه ۲۷ سجده مؤید این معناست: «اَوَلَم یَرَوا اَنّا نَسوقُ الماءَ اِلَی الاَرضِ الجُرُزِ فَنُخرِجُ بِهِ زَرعـًا تَأکُلُ مِنهُ اَنعـمُهُم واَنفُسُهُم...» ، به علاوه
تطبیق آیه بر نواحی میان شام،
مصر یا
یمن از سوی برخی مفسران که سرزمینهای غیر بیابانی است، تأیید دیگری بر تفاوت معنایی جرز با بیابان است. «بلد میت» را نیز برخی مفسران به معنای بیابان دانسته اند ؛ ولی مفهوم و
سیاق آیه با آن ناسازگار است و به نظر می رسد منظور از آن زمین بایر باشد، به هرحال نمی توان واژگان اخیر را کاملا منطبق با معنای بیابان دانست.
بیابان در قرآن
...