لغت نامه دهخدا
- امثال :
شرط توانگری انفاق و چاره بینوایی شکیبایی است . ( از امثال و حکم دهخدا ).
انفاق. [ اُ ] ( اِ ) روغن زیتون تازه. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). روغن زیتون نارسیده. ( فهرست مخزن الادویه ) ( از نشوء اللغة ص 48 ). روغن زیتون سبز و نارس . ( یادداشت مؤلف ) : انفاق یا زیت انفاق روغنی باشد که از غوره زیتون کشند یعنی از زیتونی سبز. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
- زیت انفاق ؛ زیتون نارس. ( فرهنگ فارسی معین ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) روغن زیتون نارسیده . یا زیت انفاق. زیتون نارس .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. نفقه دادن به کسی.
۳. [قدیمی] خرج کردن مال.
۴. [قدیمی] بی چیز شدن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] انفاق، یکی از فضایل اخلاقی که در اسلام به طور مکرر به آن سفارش شده است، و در قرآن نیز به آن پرداخته شده است.
این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است.
تعریف اصطلاحی انفاق
در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته می شود. به نوشته راغب انفاق از آن رو به بخشیدن مال اطلاق می شود که با بخشش، به ظاهر مال فنا و زوال می یابد. به نظر برخی واژه شناسان انفاق با «اعطا» ازآن جهت متفاوت است که در انفاق همواره مالکیت شیء انفاق شده منتقل می شود؛ ولی در اعطا لزوماً چنین نیست، ازاین رو اسناد انفاق را به خداوند مجازی و آن را در آیه «یُنفِقُ کَیفَ یَشاء» به معنای رساندن رزق به بندگان دانسته اند. افزون بر واژه «نفق» و مشتقات آن که بیش از ۷۰ بار و غالباً به معنای اصطلاحی آن در قرآن آمده، قرآن با واژگان و تعابیری دیگر نیز به این موضوع اشاره کرده است؛ مانند: صدقه یا صدقات زکات با مشتقات آن اعطاء ، ایتاء ، جهاد کردن با مال ، قرض الحسنه دادن به خداوند اطعام رزق همچنین آیات مربوط به پاره ای تکالیف مالی، مانند پرداختن زکات یا کفاره را می توان از مصادیق انفاق (به معنای عام آن) دانست. البته در مواردی معدود، مراد از واژه انفاق در قرآن مفهومی جز معنای اصطلاحی دانسته شده است.
گستره انفاق
انفاق در راه خدا را از جهات گوناگون می توان تقسیم کرد؛
← تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن
...
این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است.
تعریف اصطلاحی انفاق
در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته می شود. به نوشته راغب انفاق از آن رو به بخشیدن مال اطلاق می شود که با بخشش، به ظاهر مال فنا و زوال می یابد. به نظر برخی واژه شناسان انفاق با «اعطا» ازآن جهت متفاوت است که در انفاق همواره مالکیت شیء انفاق شده منتقل می شود؛ ولی در اعطا لزوماً چنین نیست، ازاین رو اسناد انفاق را به خداوند مجازی و آن را در آیه «یُنفِقُ کَیفَ یَشاء» به معنای رساندن رزق به بندگان دانسته اند. افزون بر واژه «نفق» و مشتقات آن که بیش از ۷۰ بار و غالباً به معنای اصطلاحی آن در قرآن آمده، قرآن با واژگان و تعابیری دیگر نیز به این موضوع اشاره کرده است؛ مانند: صدقه یا صدقات زکات با مشتقات آن اعطاء ، ایتاء ، جهاد کردن با مال ، قرض الحسنه دادن به خداوند اطعام رزق همچنین آیات مربوط به پاره ای تکالیف مالی، مانند پرداختن زکات یا کفاره را می توان از مصادیق انفاق (به معنای عام آن) دانست. البته در مواردی معدود، مراد از واژه انفاق در قرآن مفهومی جز معنای اصطلاحی دانسته شده است.
گستره انفاق
انفاق در راه خدا را از جهات گوناگون می توان تقسیم کرد؛
← تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن
...
wikifeqh: انفاق_مال
[ویکی اهل البیت] اِنْفاق ، واژه ای قرآنی است به معنی صرف کردن مال در مصارف نیکوکارانه . انفاق در قرآن کریم به عنوان یکی از پایه های اصلی عمل صالح و یکی از ویژگی های مؤمنان مورد تأکید قرار گرفته است . با آن که اغلب مفسران متأخر به این عمل بیشتر از منظر توزیع ثروت و کاستن محرومیت های اقتصادی نگریسته اند، اما در قرآن کریم بعد تربیتی انفاق بیش از هر چیز مورد توجه قرار گرفته و از این حیث مکمل ایمان دانسته شده است .
بخش مهمی از تعالیم قرآنی در باب انفاق مربوط به آیاتی است که در آنها تصویری از انسان هدایت یافته ارائه شده است . به عنوان نمونه ، می توان به سرآغاز سوره بقره اشاره کرد که در آن ، ایمان به عالم غیب ، برپای داشتن نماز و انفاق از آنچه خداوند روزی کرده است ، ویژگی های اصلی اهل تقوا شناخته شده اند.(سوره بقره /2/2-3)
در آیات دیگری نیز انفاق در ردیف ایمان به عقاید بنیادی دینی ، یا اعمالی چون نماز جای گرفته است . (مثلاً سوره نساء/4/39؛ سوره فاطر/35/29)
مطابق برخی آیات قرآنی ، انفاق وسیله ای برای راه یافتن به کمال انسانی و تقرب به خداوند است ، چنان که گفته شده است اگر کسی به انگیزة طلب «وجه الله » و رضای الهی انفاق کند، از ارزش و بهره مضاعف آن برخوردار خواهد شد. (نک: سوره بقره /2/265، 272؛ سوره توبه /9/99)
در تأکید بر همین جنبه از انفاق ، در آیه ای از سوره آل عمران (3/92) آمده است که انسان تنها با انفاق از آنچه دوست دارد، به «بِرّ» (ه م ) نائل خواهد شد.
از آنجا که در فرهنگ قرآنی ارتقاء شخصیت معنوی انسان ، غایت اصلی انفاق شمرده می شود، آنچه به این عمل معنا می بخشد، نیت است و بنابراین هرگونه انفاقی بر پایه ریا، بی ارزش دانسته شده است . (نک: سوره بقره /2/264)
بر همین مبناست که حتی افرادی با توان اقتصادی محدود از دعوت الهی به انفاق مستثنی نگشته اند و امر الهی بر آن قرار گرفته است که حتی کسانی که با تنگدستی روبرو شده اند، از آنچه خداوند روزی ایشان ساخته است ، در حد وسع خود انفاق کنند.
بخش مهمی از تعالیم قرآنی در باب انفاق مربوط به آیاتی است که در آنها تصویری از انسان هدایت یافته ارائه شده است . به عنوان نمونه ، می توان به سرآغاز سوره بقره اشاره کرد که در آن ، ایمان به عالم غیب ، برپای داشتن نماز و انفاق از آنچه خداوند روزی کرده است ، ویژگی های اصلی اهل تقوا شناخته شده اند.(سوره بقره /2/2-3)
در آیات دیگری نیز انفاق در ردیف ایمان به عقاید بنیادی دینی ، یا اعمالی چون نماز جای گرفته است . (مثلاً سوره نساء/4/39؛ سوره فاطر/35/29)
مطابق برخی آیات قرآنی ، انفاق وسیله ای برای راه یافتن به کمال انسانی و تقرب به خداوند است ، چنان که گفته شده است اگر کسی به انگیزة طلب «وجه الله » و رضای الهی انفاق کند، از ارزش و بهره مضاعف آن برخوردار خواهد شد. (نک: سوره بقره /2/265، 272؛ سوره توبه /9/99)
در تأکید بر همین جنبه از انفاق ، در آیه ای از سوره آل عمران (3/92) آمده است که انسان تنها با انفاق از آنچه دوست دارد، به «بِرّ» (ه م ) نائل خواهد شد.
از آنجا که در فرهنگ قرآنی ارتقاء شخصیت معنوی انسان ، غایت اصلی انفاق شمرده می شود، آنچه به این عمل معنا می بخشد، نیت است و بنابراین هرگونه انفاقی بر پایه ریا، بی ارزش دانسته شده است . (نک: سوره بقره /2/264)
بر همین مبناست که حتی افرادی با توان اقتصادی محدود از دعوت الهی به انفاق مستثنی نگشته اند و امر الهی بر آن قرار گرفته است که حتی کسانی که با تنگدستی روبرو شده اند، از آنچه خداوند روزی ایشان ساخته است ، در حد وسع خود انفاق کنند.
wikiahlb: انفاق
[ویکی فقه] انفاق (قرآن). انفاق به معنای بذل مال است و در اصطلاح قرآن اعم از مال و غیر مال و از واجب و غیر واجب است، خداوند در قرآن کریم انسانها را به بذل و بخشش و انفاق اموال و روزی ها و نعمتهای مورد علاقه وارزشمندشان امر فرموده است.
انفاق در لغت به معنای اخراج مال از ملک و در اصطلاح قرآن، اعم از مال و غیر مال و از واجب و غیر واجب است. در این مدخل، انفاق به معنای عام بررسی می شود و موارد خاص آن هر یک در جایگاه ویژه خود بحث می شود. در این مدخل از واژه های «اعطی» ، «انفاق»، « ایتاء حق»، «ایتاء مال» و «صدقات» استفاده شده است.
آثار انفاق
← آثار اجتماعی انفاق
آداب انفاق؛ اخلاص در انفاق؛ اسراف در انفاق.
انفاق در لغت به معنای اخراج مال از ملک و در اصطلاح قرآن، اعم از مال و غیر مال و از واجب و غیر واجب است. در این مدخل، انفاق به معنای عام بررسی می شود و موارد خاص آن هر یک در جایگاه ویژه خود بحث می شود. در این مدخل از واژه های «اعطی» ، «انفاق»، « ایتاء حق»، «ایتاء مال» و «صدقات» استفاده شده است.
آثار انفاق
← آثار اجتماعی انفاق
آداب انفاق؛ اخلاص در انفاق؛ اسراف در انفاق.
wikifeqh: انفاق_(قرآن)
[ویکی فقه] انفاق (واژگان قرآنی). انفاق، یکی از فضایل اخلاقی که در اسلام به طور مکرر به آن سفارش شده است، و در قرآن نیز به آن پرداخته شده است.
این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است.
لسان العرب، ج۱۴، ص۲۴۲.
در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته می شود.
التعریفات، ج۱، ص۵۳.
انفاق در راه خدا را از جهات گوناگون می توان تقسیم کرد؛
← تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن
...
این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است.
لسان العرب، ج۱۴، ص۲۴۲.
در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته می شود.
التعریفات، ج۱، ص۵۳.
انفاق در راه خدا را از جهات گوناگون می توان تقسیم کرد؛
← تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن
...
wikifeqh: انفاق
دانشنامه آزاد فارسی
اِنفاق
اصطلاحی قرآنی به معنی بذل مال در امور خیر. در قرآن از انفاق به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های مؤمنان و به عنوان عمل صالح یاد شده است. این که در قرآن انفاق در کنار ایمان به اصول اعتقادی و برپاداشتن اموری چون نماز به عنوان ویژگی اهل تقوا شناخته می شود (سورۀ بقره، آیات ۲ و ۳؛ سورۀ نساء، آیۀ ۳۹؛ سورۀ فاطر، آیۀ ۲۹) از بعد تربیتی آن خبر می دهد. بنابر آیات قرآنی، انفاق وسیله ای است برای نزدیکی به خداوند (سورۀ بقره، آیات ۲۶۵ و ۲۷۲؛ سورۀ توبه، آیۀ ۹۹) و دستیابی به «برّ» تنها با انفاق آن چیزی ممکن است که مورد علاقۀ آدمی است (سورۀ آل عمران، آیۀ ۹۲). البتّه در صورتی که انفاق براساس ریا باشد ارزشی نخواهد داشت (سورۀ بقره، آیۀ ۲۶۴). در واقع، در آموزه های قرآنی انفاق از چنان اهمیّتی برخوردار است که حتّی به تنگدستان هم توصیه شده است و آنانی که اندوختن سیم و زر در پیش بگیرند و از انفاق غافل بمانند به عذابی دردناک وعده داده شده اند (سورۀ توبه، آیۀ ۳۴). البتّه در قرآن، با توجّه به تأکید کلّی در رعایت اعتدال در امور، زیاده روی در انفاق هم امری نکوهیده است (سورۀ اسراء، آیۀ ۲۹؛ سورۀ فرقان، آیۀ ۶۷). پس از شکل گیری مکتب های فقهی در جهان اسلام، بحث از انفاق به آن ها نیز راه یافت و دربارۀ انواع واجب آن احکامی صادر شد که آن ها را به طور خاص در مباحث خمس و زکات، و به صورت پراکنده در مباحث فدیه و کفّاره و نذر در آثار فقهی می توان یافت. در آثار اخلاقی متفکّران مسلمان هم انفاق به همین عنوان و یا با عنوان هایی مانند «برّ» و «صدقات» مورد توجّه بوده است.
اصطلاحی قرآنی به معنی بذل مال در امور خیر. در قرآن از انفاق به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های مؤمنان و به عنوان عمل صالح یاد شده است. این که در قرآن انفاق در کنار ایمان به اصول اعتقادی و برپاداشتن اموری چون نماز به عنوان ویژگی اهل تقوا شناخته می شود (سورۀ بقره، آیات ۲ و ۳؛ سورۀ نساء، آیۀ ۳۹؛ سورۀ فاطر، آیۀ ۲۹) از بعد تربیتی آن خبر می دهد. بنابر آیات قرآنی، انفاق وسیله ای است برای نزدیکی به خداوند (سورۀ بقره، آیات ۲۶۵ و ۲۷۲؛ سورۀ توبه، آیۀ ۹۹) و دستیابی به «برّ» تنها با انفاق آن چیزی ممکن است که مورد علاقۀ آدمی است (سورۀ آل عمران، آیۀ ۹۲). البتّه در صورتی که انفاق براساس ریا باشد ارزشی نخواهد داشت (سورۀ بقره، آیۀ ۲۶۴). در واقع، در آموزه های قرآنی انفاق از چنان اهمیّتی برخوردار است که حتّی به تنگدستان هم توصیه شده است و آنانی که اندوختن سیم و زر در پیش بگیرند و از انفاق غافل بمانند به عذابی دردناک وعده داده شده اند (سورۀ توبه، آیۀ ۳۴). البتّه در قرآن، با توجّه به تأکید کلّی در رعایت اعتدال در امور، زیاده روی در انفاق هم امری نکوهیده است (سورۀ اسراء، آیۀ ۲۹؛ سورۀ فرقان، آیۀ ۶۷). پس از شکل گیری مکتب های فقهی در جهان اسلام، بحث از انفاق به آن ها نیز راه یافت و دربارۀ انواع واجب آن احکامی صادر شد که آن ها را به طور خاص در مباحث خمس و زکات، و به صورت پراکنده در مباحث فدیه و کفّاره و نذر در آثار فقهی می توان یافت. در آثار اخلاقی متفکّران مسلمان هم انفاق به همین عنوان و یا با عنوان هایی مانند «برّ» و «صدقات» مورد توجّه بوده است.
wikijoo: انفاق
پیشنهاد کاربران
انفاق. [ اِ ] ( ع مص ) درویش گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . درویش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ) . بی چیز شدن و بپایان رسیدن توشه. ( از اقرب الموارد ) . || سپری کردن مال را و هزینه نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . نفقه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) . روزی دادن و خرج کردن. ( غیاث اللغات ) . خرج کردن چیزی را. ( آنندراج ) . صرف کردن مال را و تمام کردن آن را. ( از اقرب الموارد ) . || سپری شدن مال. فقر. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) . آخر شدن مال. ( آنندراج ) : اذاً لامسکتم خشیة الانفاق. ( قرآن 17 / 100 ) ؛ همانگه شما دستها فرومی بستید از بیم درویشی. ( کشف الاسرار ج 5 ص 605 ) . || خداوند بازار رایج شدن قوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . رائج شدن بازار قوم. ( از اقرب الموارد ) . رواشدن بازار. ( تاج المصادر بیهقی ) . به رواج شدن بازار. ( یادداشت مؤلف ) . || به رواج بازار رسیدن مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || پراکنده و منتشر گردیدن پشم شتر از فربهی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . || روایی دادن رخت و سلعه را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . روایی دادن رخت و امتعه را. ( آنندراج ) . رواج دادن متاع و اسباب و کالا را. ( از اقرب الموارد ) . || ( اِ ) . خرج و دهش و روزی دادن و بخشش در راه خدا و برای ثواب. ( ناظم الاطباء ) : آن چهار که مطلوب است بدین اغراض و بجز آن نتوانند رسید، کسب مال است از وجهی پسندیده. . . و انفاق در آنچه بصلاح معیشت. . . پیوندد. ( کلیله و دمنه ) . کسب از جایی که همت بتوفیق آسمانی آراسته باشد آسان دست دهدو بهیچ انفاق کم نیاید. ( کلیله و دمنه ) . بر مقدار زیادت حال و مال در انفاق می افزود تا حضرت او کعبه آمال و قبله اقبال گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 27 ) .
... [مشاهده متن کامل]
- امثال :
شرط توانگری انفاق و چاره بینوایی شکیبایی است . ( از امثال و حکم دهخدا ) .
انفاق. [ اُ ] ( اِ ) روغن زیتون تازه. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . روغن زیتون نارسیده. ( فهرست مخزن الادویه ) ( از نشوء اللغة ص 48 ) . روغن زیتون سبز و نارس . ( یادداشت مؤلف ) : انفاق یا زیت انفاق روغنی باشد که از غوره زیتون کشند یعنی از زیتونی سبز. ( ذخیره خوارزمشاهی ) .
- زیت انفاق ؛ زیتون نارس. ( فرهنگ فارسی معین ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
- امثال :
شرط توانگری انفاق و چاره بینوایی شکیبایی است . ( از امثال و حکم دهخدا ) .
انفاق. [ اُ ] ( اِ ) روغن زیتون تازه. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . روغن زیتون نارسیده. ( فهرست مخزن الادویه ) ( از نشوء اللغة ص 48 ) . روغن زیتون سبز و نارس . ( یادداشت مؤلف ) : انفاق یا زیت انفاق روغنی باشد که از غوره زیتون کشند یعنی از زیتونی سبز. ( ذخیره خوارزمشاهی ) .
- زیت انفاق ؛ زیتون نارس. ( فرهنگ فارسی معین ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
در ادامه ی مطلب، کلمات مرتبط با کلمه ی انفاق در متن زیر خدمت علاقمندان به مقوله ی زبان شناسی جهت درک بهتر این کلیدواژه تحلیل و تبیین گردیده است؛
منافق ؛ کلمه ی منافق و انفاق دو کلیدواژه ای هستند که از یک ریشه و بن واژه و یک مصدر با دو موقعیت کاربردی مختلف می باشند.
... [مشاهده متن کامل]
در قانون و قواعد ایجاد کلمات حرف ( ق ) به دلیل نزدیکی محل صدور آوای آن به حرف ( ک ) از ابزارهای ایجاد آوا قرار گرفته در دهان قابل تبدیل به حرف ( ک ) می باشد مثل حرف ( ق ) در موسیقی که در کلمه ی موزیک تبدیل به حرف ( ک ) شده است.
کلمه ی انفاق نمودن با ریخت انفاک یعنی منفک نمودن مالی از خودمان جهت بخشیدن به نیازمندان.
کلمه ی انفاق با فرمول انفقاق و ریخت انفکاک ، مسیر جریان مفهوم این کلمه را برای ما نمایان می کند.
کلمه ی منافق یعنی کسی که تفکر و منش او منفک از تفکر و منش ماست و وجود او در جامعه باعث ایجاد انفقاق در جامعه است.
کلمه نفقه نیز که هم خانواده با کلمه ی انفاق و منافق می باشد به مفهوم منفک نمودن مال از اموال مرد به زن در مسایل زندگی می باشد.
همچنین کلمه ی فک در صورت و دهان انسان نماد منفک بودن با قابلیت انفکاک نمودن غذا در اندام انسان است.
کلمه ی افغانستان نیز به مفهوم سرزمین منفک شده از سرزمین مادری خود، ایران زمین دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی فغان سر دادن نیز در یک موقعیت کاربردی دیگر به مفهوم فریادی که از درد جدایی و منفک شدن باشد مرتبط با کلمات فوق می باشد.
اگر هم رد این کلمه را در زبان انگلیسی دنبال کنیم کلمه ی facts به معنی فکری که مجزا و جدای از دیگر تفکرات باشد دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی factions در زبان انگلیسی ، بهترین ترجمه ای که از این کلمه برای برگرداندن آن به زبان فارسی به صورت موازی می شود کرد کلمه ی فرقه می باشد.
همچنین کلمه ی فاکتور نمودن کالا به معنی مستند نمودن کالای فروخته شده و منفک شده از دیگر کالاها دارای معنا و مفهوم می باشد.
همچنین در علم ریاضیات اصطلاح فاکتور گیری کلمه ی گرفتن در فاکتور گیری گویای منفک نمودن یک مسیله در علم ریاضیات جهت پرداختن به آن به صورت جداگانه می باشد.
کلمه ی factory نیز با ترجمه و برگردان کارخانه به زبان فارسی از جهت منفک شدن محصول جهت فروش از محصولات کارخانه می باشد.
فکر ؛ در قانون و قواعد ایجاد کلمات از یک زاویه کلمه ی فکر از انفکاک و تفکیک نمودن و انفقاق ایجاد گردیده است.
کلیدواژه ی فکر، قوه ای از قوای انسان می باشد که این امکان را به انسان می دهد تا مسایل را بتواند از هم تفکیک کند و بتواند جداگانه به مسائل بپردازد.
منافق ؛ کلمه ی منافق و انفاق دو کلیدواژه ای هستند که از یک ریشه و بن واژه و یک مصدر با دو موقعیت کاربردی مختلف می باشند.
... [مشاهده متن کامل]
در قانون و قواعد ایجاد کلمات حرف ( ق ) به دلیل نزدیکی محل صدور آوای آن به حرف ( ک ) از ابزارهای ایجاد آوا قرار گرفته در دهان قابل تبدیل به حرف ( ک ) می باشد مثل حرف ( ق ) در موسیقی که در کلمه ی موزیک تبدیل به حرف ( ک ) شده است.
کلمه ی انفاق نمودن با ریخت انفاک یعنی منفک نمودن مالی از خودمان جهت بخشیدن به نیازمندان.
کلمه ی انفاق با فرمول انفقاق و ریخت انفکاک ، مسیر جریان مفهوم این کلمه را برای ما نمایان می کند.
کلمه ی منافق یعنی کسی که تفکر و منش او منفک از تفکر و منش ماست و وجود او در جامعه باعث ایجاد انفقاق در جامعه است.
کلمه نفقه نیز که هم خانواده با کلمه ی انفاق و منافق می باشد به مفهوم منفک نمودن مال از اموال مرد به زن در مسایل زندگی می باشد.
همچنین کلمه ی فک در صورت و دهان انسان نماد منفک بودن با قابلیت انفکاک نمودن غذا در اندام انسان است.
کلمه ی افغانستان نیز به مفهوم سرزمین منفک شده از سرزمین مادری خود، ایران زمین دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی فغان سر دادن نیز در یک موقعیت کاربردی دیگر به مفهوم فریادی که از درد جدایی و منفک شدن باشد مرتبط با کلمات فوق می باشد.
اگر هم رد این کلمه را در زبان انگلیسی دنبال کنیم کلمه ی facts به معنی فکری که مجزا و جدای از دیگر تفکرات باشد دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی factions در زبان انگلیسی ، بهترین ترجمه ای که از این کلمه برای برگرداندن آن به زبان فارسی به صورت موازی می شود کرد کلمه ی فرقه می باشد.
همچنین کلمه ی فاکتور نمودن کالا به معنی مستند نمودن کالای فروخته شده و منفک شده از دیگر کالاها دارای معنا و مفهوم می باشد.
همچنین در علم ریاضیات اصطلاح فاکتور گیری کلمه ی گرفتن در فاکتور گیری گویای منفک نمودن یک مسیله در علم ریاضیات جهت پرداختن به آن به صورت جداگانه می باشد.
کلمه ی factory نیز با ترجمه و برگردان کارخانه به زبان فارسی از جهت منفک شدن محصول جهت فروش از محصولات کارخانه می باشد.
فکر ؛ در قانون و قواعد ایجاد کلمات از یک زاویه کلمه ی فکر از انفکاک و تفکیک نمودن و انفقاق ایجاد گردیده است.
کلیدواژه ی فکر، قوه ای از قوای انسان می باشد که این امکان را به انسان می دهد تا مسایل را بتواند از هم تفکیک کند و بتواند جداگانه به مسائل بپردازد.
سلام رفقا❤️
معنی لغوی خوده انفاق یعنی:کم شدن
ولی در دین اسلام و قرآن انفاق یعنی:کمک کردن به فقرا
معنی لغوی خوده انفاق یعنی:کم شدن
ولی در دین اسلام و قرآن انفاق یعنی:کمک کردن به فقرا
بخشش در راه خدا
یعنی کمک کردن
انفاق در دین به معنای
یعنی بخشیدن و اعطای اموال در راه خدا
یعنی بخشیدن و اعطای اموال در راه خدا
سلیم
انفاق: بخشش به بینوایان در راه خد. ا
انفاق: بخشش به بینوایان در راه خد. ا
کلمه ( انفاق ) که ( منفقین ) اسم فاعل از آن است ، عبارت است از دادن مال به کسی که مستحق آن است .
( ( " انفاق " پول خرج کردن است در راه یک منظور و مقصود . ینفقون اموالهم اموالشان را انفاق میکنند . کافر انفاق میکند .
... [مشاهده متن کامل]
همه انفاقها در راه خدا نیست ، برخی انفاقها در راه باطل است . ثروت خودشان را انفاق میکنند برای اینکه جلوی راه حقی را که پیغمبر باز کرده و شما به دنبالش میروید بگیرند ، این چشمه را از سرچشمه خشک بکنند . بعد تأکید میکند که این که من میگویم ، مربوط به گذشته تنها نیست ، در آینده هم چنین جریانهایی رخ خواهد داد که کافران برای اینکه مانعی برای راه خدا به وجود آورند پولها خرج خواهند کرد : � فسینفقونها �" س " که در اول فعل مضارع میآید ، یعنی در آینده ، برای استقبال است . )
( کتاب آشنایی با اسلام ، شهید مرتضی مطهری ، جلد 3 ص 46 )
( ( " انفاق " پول خرج کردن است در راه یک منظور و مقصود . ینفقون اموالهم اموالشان را انفاق میکنند . کافر انفاق میکند .
... [مشاهده متن کامل]
همه انفاقها در راه خدا نیست ، برخی انفاقها در راه باطل است . ثروت خودشان را انفاق میکنند برای اینکه جلوی راه حقی را که پیغمبر باز کرده و شما به دنبالش میروید بگیرند ، این چشمه را از سرچشمه خشک بکنند . بعد تأکید میکند که این که من میگویم ، مربوط به گذشته تنها نیست ، در آینده هم چنین جریانهایی رخ خواهد داد که کافران برای اینکه مانعی برای راه خدا به وجود آورند پولها خرج خواهند کرد : � فسینفقونها �" س " که در اول فعل مضارع میآید ، یعنی در آینده ، برای استقبال است . )
( کتاب آشنایی با اسلام ، شهید مرتضی مطهری ، جلد 3 ص 46 )
انفاق : بخشش


انفاق
بازبخشی
بخشیدن چیزی یا. . . . در راه خدا
بخشیدن در راه خدا
انفاق
انفاق یعنی بخشیدن و اعطای اموال در راه خدا و برای رضا خدا. انفاق به خودی خود مستحب است.
انفاق یعنی بخشیدن و اعطای اموال در راه خدا و برای رضا خدا. انفاق به خودی خود مستحب است.
جمع نفقه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)