امام

/~emAm/

مترادف امام: معصوم، ولی، پیشرو، پیشوا، راهبر، راهنما، رهبر، شیخ، قاید، قدوه، قطب، پیش نماز

متضاد امام: ماموم

برابر پارسی: پیشوا

معنی انگلیسی:
imam, religious leader, pontiff

لغت نامه دهخدا

امام. [ اِ ] ( ع ص ، اِ ) مقتدا، رئیس باشد یا غیر رئیس. ( منتهی الارب ). پیشوا. ( آنندراج ). پیشرو. ( فرهنگ فارسی معین ). ج ، اَیِمَّه ، اَئِمَّه. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). مؤلف منتهی الارب نویسد: امام جمع است بر لفظ واحد، نه اسم جمع مانند عدل ، زیرا که در تثنیه امامان گویند بلکه جمع مکسر است تقدیراً چنانکه در فُلک که ضمه آن در حالت جمع مانند ضمه اُسد است و درحالت افراد مانند ضمه قفل. ( منتهی الارب ذیل ام ). جمع امام چون واحدش است. ( از متن اللغة ) :
کرا رودکی گفت باید مدیح
کامام فنون سخن بود گر
دقیقی مدیح آورد پیش اوی
چو خرما بود برده سوی هجر.
دقیقی.
بعلم و عدل وبه آزادگی و نیکویی
مؤبد است و موفق ، مقدم است و امام.
فرخی.
مأمون را سخت خوش آمد و بپسندید آنچه طاهر کرده بود گفت ای امام آن نخست دستی بودکه بدست مبارک تو رسید من آن چپ را راست نام کردم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ). امام روزگار بود [ بونصر ] دردبیری. ( تاریخ بیهقی ). امروز عمری بسزا یافته است [بوصادق تبانی ] و در رباط مانک علی میمون میباشد و در روز افزون از صد فتوی را جواب میدهد و امام روزگار است در همه علوم. ( تاریخ بیهقی ).
جگرگوشه سیدالمرسلین
که بد انبیا و رسل را امام.
سوزنی.
هرکه در قوم بزرگ است امامش خوانند
هرکه دل صید کند صاحب دامش خوانند.
خاقانی.
امام رسل پیشوای سبیل
امام الهدی صدر دیوان حشر.
سعدی.
|| قیم امر و مصلح. ( از متن اللغة ). || دلیل و راهنما. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کتاب سماوی. ( آنندراج ). کتاب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || قرآن. ( از نفائس الفنون ) ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ). و در نزد قراء و اهل تفسیر هریک از مصاحفی را گویند که در زمان عثمان به امر وی نوشتند و بهر شهری نسختی فرستادند، و بمصحفی که عثمان نزد خود نگاه داشت امام اطلاق نمیشود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || لوح محفوظ. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) ( مجمعالبیان طبرسی ذیل آیه 12 از سوره یس ). و از آن است قوله تعالی :و کل شی احصیناه فی امام مبین. ( قرآن 12/36 )؛ یعنی همه چیز را دانسته ایم و شمرده در لوح محفوظ آن پیشوای روشن پیدا. ( کشف الاسرار میبدی ، ج 8 ص 206 ). و در همین کتاب آمده است : این لوح محفوظ، همان ذکر است که در خبر صحیح است که هر شب حق جل جلاله بجلال عز خود برگشاید و در آن نگرد و کس را بعد ازو نیست و نرسد که در آن نگرد. ( کشف الاسرار ج 8 ص 209 ). || نبی.( متن اللغة ) ( منتهی الارب ). || خلیفه. ( متن اللغة ). || راه وسیع روشن. ( از متن اللغة ).راه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و از آن است قوله تعالی : و انهما لبامام مبین. ( قرآن 79/15 ). ( از منتهی الارب ). || راز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || پیشرو سپاه. ( از متن اللغة ). || سرودگوی شتران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || جانب قبله. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آنچه بدان مثل زنند. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). || زه کمان. ( ناظم الاطباء ). || منظر خوب. ( آنندراج ). || کرانه زمین. || آنچه هر روز طفلان بیاموزنداز سبق و جز آن. || رشته درودگر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || رشته معماران که به آن بنا راست کنند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مسطر چوب که بدان عمارت راست کنند. ( منتهی الارب ). رژه.ریسمان کار. زیج. || کرده مصوران. ( منتهی الارب ) . ظاهراً مراد طرح و نقشه ای است که مصور و نقاش کشیده باشد. و در تداول مردم گَردَه تلفظ شود. || سرگره. امام تسبیح. مقری. گل سبحه و گل تسبیح. ( از خزانةاللغات ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

شیعیان اثنا عشری به دوازده امام معتقدند : امام اول . علی ع بن ابی طالب . یا امام دوم حسن بن علی ع . یا امام سوم حسین بن علی ع . یا امام چهارم علی بن حسین ع ( زین العابدین ) یا امام پنجم محمد ( باقر ) بن علی ع . یا امام ششم جعفر ( صادق ) بن محمد ع . یا امام هفتم . امام موسی ابن جعفر ع . یا امام هشتم علی ( رضا ) بن موسی ع . یا امام نهم . محمد ( تقی ) بن علی ع . یا امام دهم . علی ( نقی ) بن محمد ع . یا امام یازدهم حسن ( عسکری ) ابن علی ع . یا امام دوازدهم مهدی قائم ( صاحب العصر و الزمان ) بن حسن ع شیعه سبعیه ( فاطمیه ) در شش امام اول با اثنا عشریه مشتر کند و امام هفتم را اسماعیل ابن جعفر دانند .
( صفت اسم ) ۱ - پیشوا پیشرو. ۲ - نزد شیع. اثنا عشری هر یک از دوازده پیشوا که نخستین آنان ع علی بن ابی طالب و آخرین آنان مهدی ع است (یازده تن اخیر از نسل علی ع و فاطمه دختر محمد ص اند ). نزد اسماعیلیه هر یک از هفت پیشوا که شش تن نخستین همان شش امام اول شیع. اثناعشری هستند و هفتمین اسماعیل ابن جعفر صادق ع باشد . ۳ - قطب شیخ . جمع : ایمه . یا امام جماعت . پیشنماز . یا امام جمعه . ۱ - پیشنمازی که روز جمعه در مسجد جامع نماز خواند . مقامی روحانی که در اصل موظف به پیشنمازی در مسجد جامع و اقام. نماز جمعه بود ولی بتدریج مبدل بشغلی شد و هنوز نیز این مقام در شهرهای ایران برقرار است . یا امام زمان . ۱ - امام عصر ولی عصر امامی که در عهد خود مائمور هدایت خلق است . ۲ - ( اسم ) امام دوازدهم شیعیان مهدی ع . یا امام عصر. امام زمان .
ابن ارقم نمیری . از شاعران معاصر حجاج بن یوسف است .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (ق . ) پیش ، جلو.
( اِ ) [ ع . ] (ص . اِ. ) ۱ - پیشوا، پیشرو. ۲ - پیش نماز. ۳ - پیر، شیخ .

فرهنگ عمید

۱. پیشوا، خصوصاً پیشوای مذهبی.
۲. پیش نماز.
۳. هریک از دوازده پیشوای بزرگ که اول آنان علی بن ابی طالب و آخر آنان امام عصر می باشد.
۴. (تصوف ) پیر، شیخ.
* امام جماعت: پیش نماز.
پیش، جلو، روبه رو.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امام به معنی پیشوا است و از این عنوان در باب های بسیاری همچون طهارت، صلات، زکات، خمس، انفال، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، نکاح، اطعمه و اشربه، احیاء موات، ارث، قضاء، حدود، قصاص و دیات، از جهات مختلف سخن رفته است.
ائمه جمع امام می باشد، و امام در اطلاقات فقها در دو مفهوم عام و خاص به کار رفته است.

[ویکی اهل البیت] اِمام واژه ای عربی و به معنای پیشوا و رهبر است که از اصطلاحات خاص دین اسلام است. امام در اصطلاح شیعه امامیه، پیشوای معصوم و منصوب از جانب خدا است.
«اِمام» به معنی پیشوا و مقتدا است و جمع آن «ائمّة» می باشد. از باب تطبیق کلی بر مصداق بارز خود به: راه روشن «و انهما لَبإمام مبین». (سوره حجر/79) و کتاب آسمانی «و من قبله کتاب موسی اماماً و رحمة». (سوره احقاف/12) و لوح محفوظ «و کل شیء احصیناه فی امام مبین». (سوره یس/12) نیز اطلاق می شود.
راغب اصفهانی در «مفردات» گوید: «امام» آن است که از وی پیروی و به وی اقتدا شود، خواه انسان باشد یا کتاب یا جز آن.
امام در اصطلاح شیعه امامیه، پیشوای معصوم و منصوب از جانب خدا، مقام ریاست عامّه، متخذ از آیات قرآن کریم: «و جعلناهم ائمة یهدون بأمرنا» (سوره انبیاء/73)و «قال انّی جاعلک للناس اماماً» (سوره بقره/124) می باشد.
شیعه، دوازده تن را «امام» مفترض الطاعه پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله می شناسند که آنها عبارتند از علی بن ابی طالب و یازده نفر از نسل علی و فاطمه علیهما السلام و آخرین آنها امام مهدی منتظر عجل الله تعالی فرجه می باشد.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب اعتقادات خود که مبیّن عقاید شیعه است، در این باره چنین می گوید: «اعتقاد ما بر این است که حجت های خداوند بر مخلوقاتش پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله عبارتند از دوازده تن که یکی پس از دیگری سمت ولایت و سروری بر خلق خدای را دارند و نامهای مقدسشان بترتیب از این قرار است:
«اعتقاد شیعیان بر این است که اینها همان «اولواالامر» (فرمانروایان) می باشند که خداوند امر فرموده از آنها اطاعت شود و همین ها هستند که از سوی خداوند گواه و ناظر بر مردماند و اینانند درهای ورود بر خدا و راههای قاصدان وصول به لقاءالله و راهنمایان به معرفت پروردگار، بیانگران وحی و ارکان توحید حضرت حقند، از هر لغزش و خطا پاک و از هر گناه و بزه معصومند و همین هایند که خداوند از هر پلیدی پاکشان داشته و از هر آلایشی منزهشان ساخته است.
چنانکه فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً)، دارای معجزه و برهانند، سبب ایمنی اهل زمین اند، چنانکه ستارگان، اهل آسمان را امانند به کشتی نوح می مانند که تنها پیروان آنها اهل نجاتند و بندگان گرامی خدا هستند».

[ویکی الکتاب] معنی إِمَامٍ: پیشوا-راه اصلی(در جمله"إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ "یعنی منزلگاه قوم لوط و قوم ایکه ، هر دو بر سر بزرگ راهی قرار داشت . مقصود از این راه ، آن راهی است که مدینه را به شام وصل میکند)
معنی الم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که الم معنایش " انا الله الملک " است . یعنی منم خداوند سلطان )
معنی رَّاسِخُونَ: ثابت قدمان - استواران - پابرجاها (در کافی از امام صادق (علیهالسلام) روایت آورده که فرمود : ماییم راسخین در علم ، و ما تاویل (منظور و مقصود اصلی )قرآن را میدانیم )
معنی حم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " حم " معنایش " حمید مجید "است یعنی ستوده صفات و با مجد وعظمت)
معنی عسق: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که حمعسق معنایش حلیم ، مثیب ( ثواب دهنده )،عالم ، سمیع ، قادر ، قوی ، است )
معنی طس: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که طس معنایش "انا الطالب السمیع : من (خداوند) طالب و شنوایم "است )
معنی مُدَّخَلاًَ: کوره راهی که به زحمت بتوان از آن عبور کرد -راه زیر زمینی(در اصل متدخل ،در باب افتعال بوده که حرف "تا"به دال تبدیل و سپس در دال بعدی ادغام شده است. بنا به روایتی از امام صادق (علیهالسلام) فرمود این کلمه به معنای راه زیر زمینی است)
معنی عَالِیَهُمْ: بالای سر آنها (درعبارت "عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ "از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که در معنای آن فرمود : جامه بهشتی خودش بالای سر اولیای خدا قرار میگیرد پس آن را در تن خود میکنند . )
معنی طسم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که طس معنایش "انا الطالب السمیع المبدی و المعید : من (خداوند) منم طالب شنوای آغازگر و باز گرداننده "است )
معنی طه: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " طه " خود یکی از اسماء رسول خدا است ، و معنایش "یا طالب الحق الهادی الیه "است یعنی ای که طالب حق و هدایت کننده خلق به سوی آنی )
معنی یس: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که یس یکی از اسماء رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است ، و معنایش یا ایها السامع للوحی (هان ای شنوای وحی) است)
معنی ﭐضْرِبُوهُنَّ: آن زنان را بزنید(در خصوص عبارت "وَﭐهْجُرُوهُنَّ فِی ﭐلْمَضَاجِعِ وَﭐضْرِبُوهُنَّ "از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند : هجر در مضاجع به این است که دررختخواب زن برود ، ولی پشت خود را به او کند ، و نیز در معنای زدن از آن جناب روایت کرده که ب...
معنی مَّقْضِیّاً: حتمی - مقرر شده - حکم شده (امام صادق(علیهالسلام) فرمود : اجل مقضی همان اجل حتمی است که خدای تعالی به وقوع حتمی آن حکم فرموده ، و اجل مسمی آن اجلی است که ممکن است نسبت به وقوع آن بدا حاصل شود ، و خداوند هر قدر بخواهد آنرا جلو انداخته و یا به تعویق ب...
معنی هَمَزَاتِ: وسوسه ها (کلمه همزة به معنای شدت دفع است ، و حرف همزه ، یکی از حروف الفبا را هم از این جهت همزه نامیدهاند که چون از ته حلق ادا میشود و با فشار و شدت به خارج دفع می گردد ، و همزه شیطان به معنای دفع او به سوی گناهان از راه گمراه کردن است . و در تفسیر...
ریشه کلمه:
امم (۱۲۴ بار)

«إِمام» به معنای راه و جاده است (زیرا از ماده «أَمّ» به معنای قصد کردن گرفته شده، چون انسان برای رسیدن به مقصد، از راه ها عبور می کند).
«اِمَام مُبِیْن»: در تفسیر جمله «إِنَّهُمَا لَبِإِمَام مُبِین» مشهور و معروف همین است که اشاره به شهر قوم لوط و شهر اصحاب الایکه می باشد; و کلمه «اِمام» به معنای راه و جاده است. این احتمال را نیز بعضی داده اند که منظور از «اِمَام مُبِیْن» همان لوح محفوظ باشد به قرینه آیه 12 سوره «یس»، ولی این احتمال بسیار بعید است; چرا که قرآن می خواهد برای مردم درس عبرت بیان کند، و بودن نام این دو شهر، در «لوح محفوظ» نمی تواند تأثیری در عبرت گیری مردم داشته باشد; در حالی که بودن این دو شهر بر سر راه کاروان ها و سایر رهگذران، می توانست اثر عمیقی در آنها بگذارد، لحظه ای در آنجا درنگ کنند، و بیندیشند و دل عبرت بینشان از دیده نظر کند و این سرزمین بلا دیده را آینه عبرت داند، گاهی در کنار سرزمین قوم لوط و گاهی در کنار سرزمین اصحاب الایکه، سرانجام سیلاب اشک را بر سرنوشت آنها از دیده روان سازند!
پیشوا. راغب گوید: اِمام آنست که از وی پیروی و به وی اقتدا شود، خواه انسان باشد خواه کتاب یا غیر آن، حق باشد یا باطل جمع آن اَئِمّه است. در قاموس گفته اِمام آن است که از وی پیروی شود رئیس باشد یا غیر آن، ریسمانی که بَنّا به دیوار می‏کشد تا راست بنا کند، راه، متولّی امر، قران، پیغمبر، خلیفه، فرمانده لشگر، و آنچه بچّه هر روز یاد می‏گیرد، و نمونه‏ای که از روی آن نظیر آن را می‏سازند و... نا گفته نماند معنی جامع، همان مقتدا بودن است، ریسمانی که بَنّا از آن پیروی می‏کند و طبق آن بنا می‏کند، راهی که انسان در امتداد آن قدم بر می‏دارد، کتابی که می‏خواند همه امام و پیشوا و مقتدایند. در آیه ، مراد از امام، ابراهیم «علیه السلام» است و از «لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ» می‏فهمیم که امامی که خدا از او راضی است و امامی که امامت او را خدا می‏دهد از ستمکاران برگزیده نمی‏شود «لا یَنالُ عَهدِی الظّالِمینَ». اگر گویند: کسی که ظالم و ستمگر بود ولی توبه کرد و نیکوکار شد، یا کافر و مشرک بود و ایمان آورد چه مانعی دارد که چنین کسی از جانب خدا امام باشد؟ گوئیم: وجدان و فطرت حکم می‏کند که چنین کسی هم امام نباشد و خدا او را برای این کار انتخاب نکند، درست است توبه و ایمان بسیاری از کارها را جبران می‏کند، ولی باز وجدان حکم می‏کند که خداوند فقط پاکان مطلق را برای این کار انتخاب می‏کند نه آنان که در گذشته ستمگر و مسلوب الاطمینان بوده و الآن توبه کرده‏اند و یا مشرک بوده و ایمان آورده‏اند، حقّاً آن شاعر خوب گفته: لَیْسَ مَنْ اَذْنَبَ ذَنباً بِامام کَیفَ مَن اَشْرَکَ دَهراً وَ کَفَرَ تفصیل سخن را در کتب تفسیر ذیل آیه‏ی فوق مطالعه کنید. (درباره این آیه در «عهد» توضیح داده شده حتماً به آنجا رجوع شود. با در نظر گرفتن آنچه در معنی اِمام گفته شد معنی آیه‏ی روشن می‏شود «اِمام مُبین» بمعنی کتاب مبین است. در تفسیر المیزان از تفسیر قمّی از ابن عباس از علی «علیه السلام» نقل شده که فرمود: بخدا منم امام مبین حق را از باطل آشکار می‏کنم، و این را از رسول خدا «صلی اللّه علیه و آله» به ارث برده‏ام. و از معانی الاخبار از حضرت رسول «صلی اللّه علیه و آله» نقل کرده که درباره علی «علیه السلام» فرمود: او امامی است که خدا در وی علم هر چیز را شمرده آنگاه صاحب المیزان فرموده این دو حدیث در صورت صحت اَبداً راجع به تفسیر نیستند، بلکه از بَطن قرآن و اشارات آن می‏باشند و مانعی نیست که خدا علم کتاب مبین را به کسی که بنده‏ی خالص و خاصّ خداست بدهد و او«علیه السلام»، بعد از رسول خدا «صلی اللّه علیه و آله» سیّد موّحدین است. * ، از آنها انتقام کشیدیم و آن دو راه آشکاری است، اِمام در اینجا به معنی راه است و ضمیر «اِنّهما» به خرابه‏های قوم لوط و صالح بر می‏گردد، و در آیه ، احقاف: 12، به تورات اِمام اطلاق شده است. ناگفته نماند: قرآن پیشوایان را به دو دسته تقسیم می‏کند، پیشوایان حقّ و پیشوایان باطل، مثل ، .

[ویکی فقه] امام (ابهام زدایی). واژه امام ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • امام (پیشوا)، به معنی پیشوا، کاربرد در دو مفهوم عام به معنای حاکم و ولی مسلمانان (ولی فقیه)، امام جمعه و امام جماعت و در معنای خاص به معنای انبیا و جانشینان آنان• امام (حدیث)، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث از الفاظ مدح راوی
...

[ویکی فقه] امام (پیشوا). امام به معنی پیشوا است و از این عنوان در باب های بسیاری همچون طهارت، صلات، زکات، خمس، انفال، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، نکاح، اطعمه و اشربه، احیاء موات، ارث، قضاء، حدود، قصاص و دیات، از جهات مختلف سخن رفته است.
ائمه جمع امام می باشد، و امام در اطلاقات فقها در دو مفهوم عام و خاص به کار رفته است.
← مفهوم عام
شمار امامان معصوم علیهم السلام در شریعت اسلام دوازده نفر است که عبارتند از:۱. ابو الحسن، علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان.۲. ابو محمد، حسن بن علی، المجتبی.۳. ابو عبد الله، حسین بن علی، سید الشهدا .۴. ابو محمد، علی بن حسین، زین العابدین۵. ابو جعفر، محمد بن علی، باقر العلوم .۶. ابو عبد الله، جعفر بن محمد، الصادق.۷. ابو الحسن، موسی بن جعفر، الکاظم۸. ابو الحسن، علی بن موسی، الرضا .۹. ابو جعفر، محمد بن علی، التقی الجواد.۱۰. ابو الحسن، علی بن محمد، الهادی ابو محمد.۱۱. حسن بن علی، العسکری.۱۲. امام مهدی منتظر، حجة بن الحسن علیهم السلام.
حجیت احکام صادره از امامان
احکام صادر از ائمه علیهم السلام خواه مفاد قول آنان باشد یا مستفاد از فعل یا تقریر ایشان ، به ضرورت مذهب شیعه و اتفاق همه فقها، حجت است.
حکم اعتقاد به امامت و پیروی از امامان
...

[ویکی فقه] امام (حدیث). امام، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از الفاظ مدح راوی به شمار می آید.
یکی از الفاظ مدح، اصطلاح «امام» است. دانشمندان علوم حدیث الفاظی را در مدح و تعدیل راویان ذکر کرده اند. جمعی از آن ها این الفاظ را مرتبه بندی کرده و برای هر مرتبه خصوصیاتی بیان داشته اند. «در مرتبه سوم تعدیل الفاظی است که مشعر به ضبط راوی بوده و دلالت بر عدالت کند» و لفظ امام را از این جمله بر شمرده اند. برخی بدون تعیین رتبه لفظ "امام" را از الفاظ تعدیل مورد اتفاق همه دانسته اند.

[ویکی فقه] امام (فقه). امام به معنی پیشوا است و از این عنوان در باب های بسیاری همچون طهارت، صلات، زکات، خمس، انفال، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، نکاح، اطعمه و اشربه، احیاء موات، ارث، قضاء، حدود، قصاص و دیات، از جهات مختلف سخن رفته است.
ائمه جمع امام می باشد، و امام در اطلاقات فقها در دو مفهوم عام و خاص به کار رفته است.
← مفهوم عام
شمار امامان معصوم علیهم السلام در شریعت اسلام دوازده نفر است
مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۳۲.
احکام صادر از ائمه علیهم السلام خواه مفاد قول آنان باشد یا مستفاد از فعل یا تقریر ایشان ، به ضرورت مذهب شیعه و اتفاق همه فقها، حجت است.
جامع احادیث الشیعة، ج۱، ص۱۲۶- ۲۱۹.
...

دانشنامه آزاد فارسی

اِمام
(جمع: ائمه) کسی که مردم از او پیروی می کنند؛گاه برای تعظیم و تفخیم بزرگان و علمای دین به کار می رود چنان که مجتهدین چهارگانۀ اهل سنّت (ابوحنیفه، مالک بن انس، شافعی و احمد بن حنبل) را ائمۀ چهارگانه می خوانند و کسانی چون غزالی و فخر رازی را نیز امام می خوانند. به کسی که مسلمانان پشت سر او نماز می خوانند نیز امام می گویند.در نظر امامیه، امام، در معنای خاص آن، کسی است که از سوی خدا و رسول برگزیده می شود و ریاست دین و دنیای مردم را برعهده دارد. منصب امامت در امامیه، استمرار منصب نبوت است و امام در نظر آنان، مانند نبی، معصوم است و وظیفۀ حفظ و بیان احکام و معارف واقعی دین را برعهده دارد. همچنین امام چنان که نسبت به ظاهر اعمال مردم، پیشوا و راهنماست، در باطن نیز سمت پیشوایی و رهبری دارد. با حضور امام، زمامداری مسلمانان حق اوست. شیعۀ امامیه و نیز اسماعیلیه را عقیده بر این است که جهان هرگز از وجود امام خالی نیست. امّا زیدیه تعدّد امام را در زمان واحد و نیز امکان خُلُوّ عصری را از وجود امام جایز می شمارند. در امامیه به کسانی که با امام معصوم (ع) با سلاح بجنگند، اهل بغی یا باغی گویند. شیعه از نظر تعداد امامان منصوب از سوی خدا و رسول، به فرقه های گوناگون تقسیم می شوند که مهم ترین آن شیعه اثنی عشری است. نیز ← امامت

مترادف ها

imam (اسم)
پیشوا، امام

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
کائِ رَه:امام
واژه امام
معادل ابجد 82
تعداد حروف 4
تلفظ 'amām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( قید ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ] ( ص . اِ. )
آواشناسی 'emAm
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
امام یعنی: هدایت شده از جنس آگاهی مثبت به راه درست که امام زمان هدایت کنند. از جنس اگاهی عصر زمان درعصر جدید در مسیر درست که پیوستن به یگانه توحید است .
امام: یعنی هدایت شده از جنس آگاهی مثبت در مسیر درست به پیوستن به یگانه توحید
که به قوه ی الهی در حال حاضر در همین عصر زمان هستیم
ترجمه فارسی ، عربی
هدایت و نجات از گمراهی
_کسی و یا انسانی که تو را به راهی که خودش میرود می پذیرد. چه راه خیر و چه بیخیر باشد آن مسیر.
واژه امام چند بار در قرآن آمده است ؟
یکی از دلایل معجزه بودن قران در اسراری است که در دل آن نهفته است و با گذشت زمان آشکار می گردد . یکی از این اسرار در تکرار کلمه امام به شکل مفرد و جمع ( امام و ائمه ) می باشد که جمعا 12 بار در قران تکرار شده است این آیات عبارتند از :
...
[مشاهده متن کامل]

1 - یس ( 12 )
إِنّا نَحنُ نُحیِی المَوتی وَنَکتُبُ ما قَدَّموا وَآثارَهُم وَکُلَّ شَیءٍ أَحصَیناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ
2 - القصص ( 5 )
وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ
3 - لأنبیاء ( 73 )
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأَمرِنا وَأَوحَینا إِلَیهِم فِعلَ الخَیراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإیتاءَ الزَّکاةِ وَکانوا لَنا عابِدینَ
4 - الفرقان ( 74 )
وَالَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ أَعیُنٍ وَاجعَلنا لِلمُتَّقینَ إِمامًا
5 - الحجر ( 79 )
فَانتَقَمنا مِنهُم وَإِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبینٍ
6 - القصص ( 41 )
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً یَدعونَ إِلَی النّارِ وَیَومَ القِیامَةِ لا یُنصَرونَ
7 - السجده ( 24 )
وَجَعَلنا مِنهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأَمرِنا لَمّا صَبَروا وَکانوا بِآیاتِنا یوقِنونَ
8 - التوبة ( 12 )
وَإِن نَکَثوا أَیمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا فی دینِکُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الکُفرِ إِنَّهُم لا أَیمانَ لَهُم لَعَلَّهُم یَنتَهونَ
9 - الأحقاف ( 12 )
وَمِن قَبلِهِ کِتابُ موسی إِمامًا وَرَحمَةً وَهذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِسانًا عَرَبِیًّا لِیُنذِرَ الَّذینَ ظَلَموا وَبُشری لِلمُحسِنینَ
10 - البقرة ( 124 )
وَإِذِ ابتَلی إِبراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا قالَ وَمِن ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهدِی الظّالِمینَ
11 - الإسراء ( 71 )
یَومَ نَدعو کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم فَمَن أوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقرَءونَ کِتابَهُم وَلا یُظلَمونَ فَتیلًا
12 - هود ( 17 )
أَفَمَن کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِ وَیَتلوهُ شاهِدٌ مِنهُ وَمِن قَبلِهِ کِتابُ موسی إِمامًا وَرَحمَةً أُولئِکَ یُؤمِنونَ بِهِ وَمَن یَکفُر بِهِ مِنَ الأَحزابِ فَالنّارُ مَوعِدُهُ فَلا تَکُ فی مِریَةٍ مِنهُ إِنَّهُ الحَقُّ مِن رَبِّکَ وَلکِنَّ أَکثَرَ النّاسِ لا یُؤمِنونَ

یکی از دلایل معجزه بودن قران در اسراری است که در دل آن نهفته است و با گذشت زمان آشکار می گردد . یکی از این اسرار در تکرار کلمه امام به شکل مفرد و جمع می باشد که جمعا 12 بار در قران تکرار شده است این آیات عبارتند از :
...
[مشاهده متن کامل]

1 - یس ( 12 )
إِنّا نَحنُ نُحیِی المَوتی وَنَکتُبُ ما قَدَّموا وَآثارَهُم وَکُلَّ شَیءٍ أَحصَیناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ
2 - القصص ( 5 )
وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ
3 - لأنبیاء ( 73 )
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأَمرِنا وَأَوحَینا إِلَیهِم فِعلَ الخَیراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإیتاءَ الزَّکاةِ وَکانوا لَنا عابِدینَ
4 - الفرقان ( 74 )
وَالَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ أَعیُنٍ وَاجعَلنا لِلمُتَّقینَ إِمامًا
5 - الحجر ( 79 )
فَانتَقَمنا مِنهُم وَإِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبینٍ
6 - القصص ( 41 )
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً یَدعونَ إِلَی النّارِ وَیَومَ القِیامَةِ لا یُنصَرونَ
7 - السجده ( 24 )
وَجَعَلنا مِنهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأَمرِنا لَمّا صَبَروا وَکانوا بِآیاتِنا یوقِنونَ
8 - التوبة ( 12 )
وَإِن نَکَثوا أَیمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا فی دینِکُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الکُفرِ إِنَّهُم لا أَیمانَ لَهُم لَعَلَّهُم یَنتَهونَ
9 - الأحقاف ( 12 )
وَمِن قَبلِهِ کِتابُ موسی إِمامًا وَرَحمَةً وَهذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِسانًا عَرَبِیًّا لِیُنذِرَ الَّذینَ ظَلَموا وَبُشری لِلمُحسِنینَ
10 - البقرة ( 124 )
وَإِذِ ابتَلی إِبراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا قالَ وَمِن ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهدِی الظّالِمینَ
11 - الإسراء ( 71 )
یَومَ نَدعو کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم فَمَن أوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقرَءونَ کِتابَهُم وَلا یُظلَمونَ فَتیلًا
12 - هود ( 17 )
أَفَمَن کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِ وَیَتلوهُ شاهِدٌ مِنهُ وَمِن قَبلِهِ کِتابُ موسی إِمامًا وَرَحمَةً أُولئِکَ یُؤمِنونَ بِهِ وَمَن یَکفُر بِهِ مِنَ الأَحزابِ فَالنّارُ مَوعِدُهُ فَلا تَکُ فی مِریَةٍ مِنهُ إِنَّهُ الحَقُّ مِن رَبِّکَ وَلکِنَّ أَکثَرَ النّاسِ لا یُؤمِنونَ

پیشنماز
تو معنی داره 1:در عربی ( روبه رو )
2:درفارسی ( پیشوا . رهبر )
نخستین
روبه رو در معنی فارسی به عربی
پیشوا، رهبر
رو به رو
روبه رو البته برای پایه هفتم
امام یعنی رهبر اداره کننده امت، پیشوا
امام یعنی :
رهبر ( راهبر ) ، پیشوا، اداره کننده امت ( مدیرالامه )
پیشوا ، راهنما 🌲🌲
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس