[ویکی فقه] امام به معنی پیشوا است و از این عنوان در باب های بسیاری همچون طهارت، صلات، زکات، خمس، انفال، حج، جهاد،
امر به معروف و نهی از منکر، نکاح،
اطعمه و اشربه، احیاء موات، ارث، قضاء، حدود،
قصاص و دیات، از جهات مختلف سخن رفته است.
ائمه جمع امام می باشد، و امام در اطلاقات
فقها در دو
مفهوم عام و
خاص به کار رفته است.
[ویکی اهل البیت] اِمام واژه ای عربی و به معنای پیشوا و رهبر است که از اصطلاحات خاص دین
اسلام است. امام در اصطلاح شیعه امامیه، پیشوای
معصوم و منصوب از جانب خدا است.
«اِمام» به معنی پیشوا و مقتدا است و جمع آن «ائمّة» می باشد. از باب تطبیق کلی بر مصداق بارز خود به: راه روشن «و انهما لَبإمام مبین». (سوره حجر/79) و کتاب آسمانی «و من قبله کتاب موسی اماماً و رحمة». (سوره احقاف/12) و لوح محفوظ «و کل شیء احصیناه فی امام مبین». (سوره یس/12) نیز اطلاق می شود.
راغب اصفهانی در «مفردات» گوید: «امام» آن است که از وی
پیروی و به وی اقتدا شود، خواه انسان باشد یا کتاب یا جز آن.
امام در اصطلاح شیعه امامیه، پیشوای معصوم و منصوب از جانب خدا، مقام ریاست عامّه، متخذ از
آیات قرآن کریم: «و جعلناهم ائمة یهدون بأمرنا» (سوره انبیاء/73)و «قال انّی جاعلک للناس اماماً» (سوره بقره/124) می باشد.
شیعه، دوازده تن را «امام» مفترض الطاعه پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله می شناسند که آنها عبارتند از علی بن ابی طالب و یازده نفر از نسل علی و فاطمه علیهما السلام و آخرین آنها
امام مهدی منتظر عجل الله تعالی فرجه می باشد.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب اعتقادات خود که مبیّن عقاید شیعه است، در این باره چنین می گوید: «اعتقاد ما بر این است که
حجت های
خداوند بر مخلوقاتش پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله عبارتند از دوازده تن که یکی پس از دیگری سمت
ولایت و سروری بر خلق خدای را دارند و نامهای مقدسشان بترتیب از این قرار است:
«اعتقاد شیعیان بر این است که اینها همان «اولواالامر» (فرمانروایان) می باشند که خداوند امر فرموده از آنها
اطاعت شود و همین ها هستند که از سوی خداوند گواه و ناظر بر مردماند و اینانند درهای ورود بر خدا و راههای قاصدان وصول به لقاءالله و راهنمایان به معرفت پروردگار، بیانگران وحی و ارکان توحید حضرت حقند، از هر
لغزش و خطا
پاک و از هر
گناه و بزه معصومند و همین هایند که خداوند از هر
پلیدی پاکشان داشته و از هر آلایشی منزهشان ساخته است.
چنانکه فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً)، دارای معجزه و برهانند، سبب ایمنی اهل
زمین اند، چنانکه ستارگان، اهل آسمان را امانند به کشتی نوح می مانند که تنها پیروان آنها اهل نجاتند و بندگان گرامی خدا هستند».
[ویکی الکتاب] معنی
إِمَامٍ: پیشوا-راه اصلی(در جمله"إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ "یعنی منزلگاه قوم لوط و قوم ایکه ، هر دو بر سر بزرگ راهی قرار داشت . مقصود از این راه ، آن راهی است که
مدینه را به شام وصل میکند)
معنی
الم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که الم معنایش " انا الله الملک " است . یعنی منم خداوند سلطان )
معنی
رَّاسِخُونَ: ثابت قدمان - استواران - پابرجاها (در کافی از امام صادق (علیهالسلام) روایت آورده که فرمود : ماییم راسخین در علم ، و ما تاویل (منظور و مقصود اصلی )قرآن را میدانیم )
معنی
حم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " حم " معنایش " حمید مجید "است یعنی ستوده صفات و با مجد وعظمت)
معنی
عسق: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که حمعسق معنایش حلیم ، مثیب ( ثواب دهنده )،عالم ، سمیع ، قادر ، قوی ، است )
معنی
طس: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که طس معنایش "انا الطالب السمیع : من (خداوند) طالب و شنوایم "است )
معنی
مُدَّخَلاًَ: کوره راهی که به زحمت بتوان از آن عبور کرد -راه زیر زمینی(در اصل متدخل ،در باب افتعال بوده که حرف "تا"به دال تبدیل و سپس در دال بعدی ادغام شده است. بنا به روایتی از امام صادق (علیهالسلام) فرمود این کلمه به معنای راه زیر زمینی است)
معنی
عَالِیَهُمْ: بالای سر آنها (درعبارت "عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ "از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که در معنای آن فرمود : جامه بهشتی خودش بالای سر اولیای خدا قرار میگیرد پس آن را در تن خود میکنند . )
معنی
طسم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که طس معنایش "انا الطالب السمیع المبدی و المعید : من (خداوند) منم طالب شنوای آغازگر و باز گرداننده "است )
معنی
طه: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " طه " خود یکی از اسماء رسول خدا است ، و معنایش "یا طالب الحق
الهادی الیه "است یعنی ای که طالب حق و هدایت کننده خلق به سوی آنی )
معنی
یس: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که یس یکی از اسماء رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است ، و معنایش یا ایها السامع للوحی (هان ای شنوای وحی) است)
معنی
ﭐضْرِبُوهُنَّ: آن زنان را بزنید(در خصوص عبارت "وَﭐهْجُرُوهُنَّ فِی ﭐلْمَضَاجِعِ وَﭐضْرِبُوهُنَّ "از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند : هجر در مضاجع به این است که دررختخواب زن برود ، ولی پشت خود را به او کند ، و نیز در معنای زدن از آن جناب روایت کرده که ب...
معنی
مَّقْضِیّاً: حتمی - مقرر شده - حکم شده (امام صادق(علیهالسلام) فرمود : اجل مقضی همان اجل حتمی است که خدای تعالی به وقوع حتمی آن حکم فرموده ، و اجل مسمی آن اجلی است که ممکن است نسبت به وقوع آن
بدا حاصل شود ، و خداوند هر قدر بخواهد آنرا جلو انداخته و یا به تعویق ب...
معنی
هَمَزَاتِ: وسوسه ها (کلمه همزة به معنای شدت دفع است ، و حرف همزه ، یکی از حروف الفبا را هم از این جهت همزه نامیدهاند که چون از ته حلق ادا میشود و با فشار و شدت به خارج دفع می گردد ، و همزه شیطان به معنای دفع او به سوی گناهان از راه گمراه کردن است .
و در تفسیر...
ریشه کلمه:
امم (۱۲۴ بار)
«إِمام» به معنای راه و جاده است (زیرا از ماده «أَمّ» به معنای قصد کردن گرفته شده، چون انسان برای رسیدن به مقصد، از راه ها عبور می کند).
«اِمَام مُبِیْن»: در تفسیر جمله «إِنَّهُمَا لَبِإِمَام مُبِین»
مشهور و معروف همین است که اشاره به شهر قوم لوط و شهر اصحاب الایکه می باشد; و کلمه «اِمام» به معنای راه و جاده است. این احتمال را نیز بعضی داده اند که منظور از «اِمَام مُبِیْن» همان لوح محفوظ باشد به
قرینه آیه 12 سوره «یس»، ولی این احتمال بسیار بعید است; چرا که قرآن می خواهد برای مردم درس عبرت بیان کند، و بودن نام این دو شهر، در «لوح محفوظ» نمی تواند تأثیری در عبرت گیری مردم داشته باشد; در حالی که بودن این دو شهر بر سر راه کاروان ها و سایر رهگذران، می توانست اثر عمیقی در آنها بگذارد، لحظه ای در آنجا درنگ کنند، و بیندیشند و دل عبرت بینشان از دیده نظر کند و این سرزمین بلا دیده را آینه عبرت داند، گاهی در کنار سرزمین قوم لوط و گاهی در کنار سرزمین اصحاب الایکه، سرانجام سیلاب اشک را بر سرنوشت آنها از دیده روان سازند!
پیشوا. راغب گوید: اِمام آنست که از وی پیروی و به وی اقتدا شود، خواه انسان باشد خواه کتاب یا غیر آن، حق باشد یا باطل جمع آن اَئِمّه است. در قاموس گفته اِمام آن است که از وی پیروی شود رئیس باشد یا غیر آن، ریسمانی که بَنّا به دیوار میکشد تا راست بنا کند، راه، متولّی امر، قران، پیغمبر، خلیفه،
فرمانده لشگر، و آنچه بچّه هر روز یاد میگیرد، و نمونهای که از روی آن نظیر آن را میسازند و... نا گفته نماند معنی جامع، همان مقتدا بودن است، ریسمانی که بَنّا از آن پیروی میکند و طبق آن بنا میکند، راهی که انسان در امتداد آن قدم بر میدارد، کتابی که میخواند همه امام و پیشوا و مقتدایند. در آیه ، مراد از امام، ابراهیم «علیه السلام» است و از «لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ» میفهمیم که امامی که خدا از او راضی است و امامی که
امامت او را خدا میدهد از ستمکاران برگزیده نمیشود «لا یَنالُ عَهدِی الظّالِمینَ». اگر گویند: کسی که ظالم و ستمگر بود ولی توبه کرد و نیکوکار شد، یا کافر و مشرک بود و
ایمان آورد چه مانعی دارد که چنین کسی از جانب خدا امام باشد؟ گوئیم: وجدان و فطرت حکم میکند که چنین کسی هم امام نباشد و خدا او را برای این کار انتخاب نکند، درست است توبه و ایمان بسیاری از کارها را جبران میکند، ولی باز وجدان حکم میکند که خداوند فقط پاکان مطلق را برای این کار انتخاب میکند نه آنان که در گذشته ستمگر و مسلوب الاطمینان بوده و الآن توبه کردهاند و یا مشرک بوده و ایمان آوردهاند، حقّاً آن شاعر خوب گفته: لَیْسَ مَنْ اَذْنَبَ ذَنباً بِامام کَیفَ مَن اَشْرَکَ دَهراً وَ کَفَرَ تفصیل سخن را در کتب تفسیر ذیل آیهی فوق مطالعه کنید. (درباره این آیه در «عهد» توضیح داده شده حتماً به آنجا رجوع شود. با در نظر گرفتن آنچه در معنی اِمام گفته شد معنی آیهی روشن میشود «اِمام مُبین» بمعنی کتاب مبین است. در تفسیر المیزان از تفسیر قمّی از
ابن عباس از علی «علیه السلام» نقل شده که فرمود: بخدا منم امام مبین حق را از باطل آشکار میکنم، و این را از رسول خدا «صلی اللّه علیه و آله» به
ارث بردهام. و از معانی الاخبار از حضرت رسول «صلی اللّه علیه و آله» نقل کرده که درباره علی «علیه السلام» فرمود: او امامی است که خدا در وی علم هر چیز را شمرده آنگاه صاحب المیزان فرموده این دو حدیث در صورت
صحت اَبداً راجع به تفسیر نیستند، بلکه از بَطن قرآن و اشارات آن میباشند و مانعی نیست که خدا علم کتاب مبین را به کسی که بندهی خالص و خاصّ خداست بدهد و او«علیه السلام»، بعد از رسول خدا «صلی اللّه علیه و آله» سیّد موّحدین است. * ، از آنها انتقام کشیدیم و آن دو راه آشکاری است، اِمام در اینجا به معنی راه است و ضمیر «اِنّهما» به خرابههای قوم لوط و صالح بر میگردد، و در آیه ، احقاف: 12، به تورات اِمام اطلاق شده است. ناگفته نماند: قرآن پیشوایان را به دو دسته تقسیم میکند، پیشوایان حقّ و پیشوایان باطل، مثل ، .
[ویکی فقه] امام (ابهام زدایی). واژه امام ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • امام (پیشوا)، به معنی پیشوا، کاربرد در دو
مفهوم عام به معنای
حاکم و ولی
مسلمانان (ولی فقیه)، امام جمعه و امام جماعت و در معنای خاص به معنای انبیا و جانشینان آنان• امام (حدیث)، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث از الفاظ مدح راوی
...
[ویکی فقه] امام (پیشوا). امام به معنی پیشوا است و از این عنوان در باب های بسیاری همچون طهارت، صلات، زکات، خمس، انفال، حج، جهاد،
امر به معروف و نهی از منکر، نکاح، اطعمه و اشربه، احیاء موات، ارث، قضاء، حدود، قصاص و دیات، از جهات مختلف سخن رفته است.
ائمه جمع امام می باشد، و امام در اطلاقات فقها در دو مفهوم عام و خاص به کار رفته است.
← مفهوم عام
شمار
امامان معصوم علیهم السلام در
شریعت اسلام دوازده نفر است که عبارتند از:۱. ابو الحسن، علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان.۲. ابو محمد، حسن بن علی، المجتبی.۳. ابو عبد الله،
حسین بن علی،
سید الشهدا .۴. ابو محمد، علی بن حسین، زین العابدین۵. ابو جعفر، محمد بن علی،
باقر العلوم .۶. ابو عبد الله، جعفر بن محمد، الصادق.۷. ابو الحسن، موسی بن جعفر، الکاظم۸. ابو الحسن، علی بن موسی، الرضا .۹. ابو جعفر، محمد بن علی، التقی الجواد.۱۰. ابو الحسن، علی بن محمد، الهادی ابو محمد.۱۱. حسن بن علی، العسکری.۱۲. امام مهدی منتظر،
حجة بن الحسن علیهم السلام.
حجیت
احکام صادره از امامان
احکام صادر از
ائمه علیهم السلام خواه مفاد
قول آنان باشد یا مستفاد از
فعل یا
تقریر ایشان ، به
ضرورت مذهب شیعه و اتفاق همه فقها، حجت است.
حکم
اعتقاد به امامت و پیروی از امامان
...
[ویکی فقه] امام (حدیث). امام، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از الفاظ مدح راوی به شمار می آید.
یکی از الفاظ مدح، اصطلاح «امام» است. دانشمندان علوم حدیث الفاظی را در مدح و تعدیل راویان ذکر کرده اند. جمعی از آن ها این الفاظ را مرتبه بندی کرده و برای هر مرتبه خصوصیاتی بیان داشته اند. «در مرتبه سوم تعدیل الفاظی است که مشعر به ضبط راوی بوده و دلالت بر عدالت کند» و لفظ امام را از این جمله بر شمرده اند. برخی بدون تعیین رتبه لفظ "امام" را از الفاظ تعدیل مورد اتفاق همه دانسته اند.
[ویکی فقه] امام (فقه). امام به معنی پیشوا است و از این عنوان در باب های بسیاری همچون طهارت، صلات، زکات، خمس، انفال، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، نکاح، اطعمه و اشربه، احیاء موات، ارث، قضاء، حدود، قصاص و دیات، از جهات مختلف سخن رفته است.
ائمه جمع امام می باشد، و امام در اطلاقات فقها در دو مفهوم عام و خاص به کار رفته است.
← مفهوم عام
شمار امامان معصوم علیهم السلام در شریعت اسلام دوازده نفر است
مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۳۲.
احکام صادر از ائمه علیهم السلام خواه مفاد قول آنان باشد یا مستفاد از فعل یا تقریر ایشان ، به ضرورت مذهب شیعه و اتفاق همه فقها، حجت است.
جامع احادیث الشیعة، ج۱، ص۱۲۶- ۲۱۹.
...