[ویکی فقه] آزادگی. «آزادگی»، برتر از
آزادی است و نوعی رهایی
انسان از
قید و بندهای
ذلّت آور است.
آفرینش انسان بر پایه آزادی جان، و بر اساس
استقلال در امور
حیات و
اختیار در
انتخاب است. احدی
حق ندارد کسی را به
بردگی و
بندگی خود درآورد و او را برای خواسته های خود به
اسارت بگیرد. سلب آزادی و استقلال و اختیار از هر انسانی
گناه کبیره و جنایتی بزرگ است.آزادی و اختیار با
وجود انسان آمیخته و
سرشت آدمی با این
حقیقت آفریده شده است.
نعمت آزادی
آزادی و استقلال از بزرگترین نعمت های حق بر وجود انسان و عالی ترین
منبع برای
رشد و
کمال و رسیدن به مقامات عالیه
ظاهری و
باطنی است. حرف زور شنیدن و زیر بار زور رفتن و
قبول ستم، از بزرگترین گناهان و موجب دور شدن از
رحمت حق و به خطر افتادن منافع
مادی و
معنوی است.آزادی و حریت و بنای انتخاب و
اراده ای که حضرت حق برای رشد و کمال و شکوفائی استعداد به انسان عنایت فرموده حفظش
واجب و به هنگام هجوم خطر باید از آن گرچه به
قیمت از دست دادن
جان باشد جانبداری کرد.
واژه آزادگی در لغت
دهخدا کلمه آزادگی را حریت، جوانمردی، اصالت، نجابت،
شرافت و مروت و... تعریف می کند.
فرهنگ دهخدا، ج ۱، ص۸۳.
...
[ویکی اهل البیت] آزادگی. آفرینش انسان بر پایه آزادی جان، و بر اساس استقلال در امور حیات و اختیار در انتخاب است. احدی حق ندارد کسی را به بردگی و بندگی خود درآورد و او را برای خواسته های خود به اسارت بگیرد. سلب آزادی و استقلال و اختیار از هر انسانی
گناه کبیره و جنایت بزرگ است.
آزادی و اختیار با وجود انسان آمیخته و سرشت آدمی با این حقیقت آفریده شده است. آزادی و استقلال از بزرگترین نعمت های حق بر وجود انسان و عالی¬ترین منبع برای رشد و کمال و رسیدن به مقامات عالیه ظاهری و باطنی است. حرف زور شنیدن و زیر بار زور رفتن و قبول ستم، از بزرگترین گناهان و موجب دور شدن از رحمت حق و به خطر افتادن منافع مادی و معنوی است.
آزادی و حریت و بنای انتخاب و اراده ای که حضرت حق برای رشد و کمال و شکوفائی استعداد به انسان عنایت فرموده حفظش واجب و به هنگام هجوم خطر باید از آن گرچه به قیمت از دست دادن جان باشد جانبداری کرد.
دهخدا کلمه آزادگی را حریت، جوانمردی، اصالت، نجابت، شرافت و مروت و... تعریف می کند. معمولا کلمه آزادگی در کنار آزادی به کار می¬رود ولی این دو تفاوتها¬ یی با هم دارند. «آزادی» در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی است و به معنای رهایی تن از اسارت و نیز خلاصی از تنگناهای زندگی و انتخاب آگاهانه مسیر حق است امّا «آزادگی»، برتر از آزادی است و نوعی رهایی انسان از قید و بندهای ذلّت آور است و نیز به معنای رهایی
عقل و جان آدمی از زندان
نفس و
شهوت و گام برداشتن در وادی
عشق و حیرت است. تعلّقات و پای بندی های انسان به دنیا، ثروت، اقوام، مقام،
فرزند و... در مسیر آزادی
روح او، مانع ایجاد می کند و اسارت در برابر تمنّیات نفسانی، نشانه ضعف اراده بشری است. این آزادی درونی، پله اول نردبان کمال و مقدمه ای برای رسیدن به درجات بالای آزادی، یعنی آزادگی نفس است. آزادگی در اوج ارزش های انسانی قرار دارد و آدمی را از خوی پست حیوانی به بلندای
معرفت و معنویت و از
خاک به
افلاک می رساند.
آزادگی در اسلام:
اسلام درباره آزادی و آزادگی به عنوان یک ارزش، اعتراف کرده، اما نه ارزش منحصر به فرد و نه آزادی با آن تعبیرها و تفسیرهای ساختگی، بلکه آزادی به معنای واقعی.
حضرت علی علیه السلام در
وصیت نامه اش به
امام حسن علیه السلام، در نهج البلاغه، می فرماید:
« وَ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیةٍ »
نفس و جان و
روان خودت را گرامی بدار و از هر کار و پست و از هر پستی محترم بدار. نمی گوید مثلاً جان خودت را گرفتار مکن، می گوید: « أَکْرِمْ » یعنی احترام
ذات خودت را حفظ کن و تن به پستی نده. همان طور که
قرآن می فرماید "بزرگ ترین باختن ها، باختن خود است" این جا نیز علی علیه السلام همان معنا را به تعبیر دیگر می گوید:
« وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَی الرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً»
پسرم برای هرچه که از دست بدهی و بفروشی می توان قیمت گذاشت ولی یک چیز داری که اگر آن را بفروشی بهایی در همه
جهان برای آن پیدا نمی کنی و آن خودت هستی، یعنی همان نفس و جان و روحت؛ اگر روحت را بفروشی و تمام
دنیا را به تو بدهند، دیگر برابری نمی کند. هرچند تو را بدانچه خواهانی رساند. نیز می فرماید:
« وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّا »
پسرم هرگز بنده دیگری مباش، زیرا خدا تو را آزاد آفریده است.
آزادگی در آن است که انسان
کرامت و شرافت خویش را بشناسد و تن به پستی و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزش های انسانی ندهد.
در پیچ و خم ها و فراز و نشیب های زندگی، گاهی صحنه هایی پیش می آید که انسان ها به خاطر رسیدن به دنیا یا حفظ دارایی¬ها و تامین تمنیّات و خواسته ها یا چند روز زنده ماندن، هر گونه حقارت و اسارت را می پذیرید. اما احرار و آزادگان، گاهی با
ایثار جان هم، بهای «آزادگی» را می پردازند و تن به ذلت نمی دهند.
امام حسین علیه السلام که خود سرور آزادگان جهانیان است در این مورد می¬فرماید:
«مَوتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ من حَیاةٍ فی ذُلٍّ»
مردن با
عزت بهتر از زندگی با ذلت است. آن روزی که آن بزرگوار
شهید شد این اشعار را خواند:
الموت خیر من رکوب العار و العار اولی من دخول النار
این نگرش به زندگی، ویژه آزادگان است.
نهضت عاشورا جلوه بارزی از آزادگی در مورد
امام حسین علیه السلام و خاندان و یاران شهید اوست و اگر آزادگی نبود امام تن به
بیعت می داد و کشته نمی شد. وقتی می خواستند به زور از آن حضرت بیعت بگیرند، منطقش این بود که:
«لا وَ اللَّهِ لَاأُعْطِیکُمْ بِیدِی إِعْطَاءَ الذَّلِیلِِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِید»
نه بخدا قسم، من خودم را بدست خویشتن
ذلیل شما نخواهم کرد و نظیر
غلام ها فرار نخواهم نمود یعنی نه ذلت و نه تسلیم !
صحنه کربلا نیز جلوه دیگری از این آزادگی بود که از میان دو امر
شمشیر یا ذلت، مرگ با افتخار را پذیرفت و به استقبال شمشیرهای دشمن رفت و فرمود:
«أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی- قَدْ تَرَکَنِی بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ- وَ هَیهَاتَ لَهُ ذَلِکَ هَیهَاتَ مِنِّی الذِّلَّة»