اخلاق نسبی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ارزش های اخلاقی ریشه در فطرت انسان دارند و از آنجا که فطرت در همه انسان ها مشترک است، ارزش های اخلاقی نیز در مورد همه انسان ها در همه زمان ها و مکان ها یکسان است و این همان مطلق بودن اصول اخلاقی است. بعضی از مکاتب اخلاقی معتقدند که ارزش های اخلاقی نسبی هستند یعنی بر حسب شرایط زمانی و مکانی، ارزش های اخلاقی تغییر می یابند.
به طوری که می دانیم انسان ها داری فطرت واحدی هستند. بنابر این اساس تاثیر عملکرد واحد در زمینه روحی آن ها یکسان است: چنین نیست که تاثیر یک عمل در شرایط یکسان بر روی یک فرد مثبت و بر روی فرد دیگر منفی باشد. اگر عملی برای یکی از انسان ها فضیلت و کمال باشد، برای همه انسان ها فضیلت و کمال به حساب می آید؛ زیرا کمال انسان عبارت است از رشد استعدادهای فطری او در جهت قرب الهی بنابراین، ارزش های اخلاقی ریشه در فطرت انسان دارند و از آنجا که فطرت در همه انسان ها مشترک است، ارزش های اخلاقی نیز در مورد همه انسان ها در همه زمان ها و مکان ها یکسان است و این همان مطلق بودن اصول اخلاقی است. به عنوان مثال، وقتی از شجاعت، عدالت، حقیقت جویی، نیکوکاری، پاکی و تقوا به عنوان ارزش های اخلاقی نام می بریم، نظر به عده ای معین در زمان و مکان یا جامعه ای مشخص نداریم؛ بلکه پسندیده بودن عدالت و فضیلت نیکوکاری برای همگان و در هر زمان و در هر جامعه ای مورد تایید است.بعضی از مکاتب اخلاقی معتقدند که ارزش های اخلاقی نسبی هستند یعنی بر حسب شرایط زمانی و مکانی، ارزش های اخلاقی تغییر می یابند. علت اینکه این مکاتب ارزش های اخلاقی را نسبی می دانند این است که:
دلایل نسبیت اخلاق
اولا: برای انسان فطرت و سرشت واحدی قائل نیستند بلکه او را فاقد فطرت و خواسته های فطری می دانند. ثانیاً: به وجود خداوند به عنوان یگانه مقامی که صلاحیت قانون گذاری دارد، معتقد نیستند، در حالی که در مکتب پیامبران، قانون گذار حقیقی خداوندی است که به همه زوایای وجود انسان و سود و زیان واقعی او آگاه است. به همین علت همه ادیان آسمانی دارای نظام اخلاقی واحدی هستند و هیچ گونه تفاوت بنیادی در اصول آن ها وجود ندارد. اعتقاد به نسبی بودن اخلاق در واقع خط بطلان کشیدن بر اخلاق است و راه توجیه و فرار از زیر بار تکلیف را برای انسان، هموار می کند. در عمل نیز مشاهده شده است که طرفداران نسبی بودن اخلاق ابتدا به عمل دلخواه خود دست می زنند و سپس آن را با نسبی بودن اخلاق توجیه می کنند. موضوع نسبیت و اطلاق در اخلاق با یکی از بنیادی ترین و کلیدی ترین باور ها و ارکان اعتقادی و ایمانی مسلمانان ارتباط تنگاتنگ دارد. کمال خاتمیت و در نتیجه بین المللی و جاودانه بودن اسلام، خصیصه ای است که آن را از حصار تنگ گذشته و حال آزاد می کند. این باور مسلمانان، بیانگر بی نیازی بشر از ادیان گذشته و آینده است. این اصل تاکید دارد که موقعیت های جغرافیایی، ادوار تاریخی و شرایط زمان و مکان، آموزه های دینی و از جمله احکام اخلاقی، آن را تحت الشعاع خود قرار نمی دهد؛ مگر از مجاری مجاز و موجهی که دین، خود تعیین کرده است. مبانی و نظریه هایی که «نسبی گرایی» را در حوزه فضیلت و رذیلت ها می پذیرند، با تفسیر معقول از اصول کمال و خاتمیت اسلام در تعارض اند. بنابراین پایبندی به اصل یاد شده وامدار اثبات نوعی ثبات و اطلاق در مفاهیم اخلاقی است. باید ثابت شود که طبیعت اولی موضوعات اخلاقی همواره محکوم به حکم یکسانی هستند و تنوع جغرافیایی، گذر زمان و گوناگونی فرهنگ نقش و تاثیری در اتصاف یک موضوع اخلاقی به فضیلت با رذیلت ندارد. به علاوه نوع پاسخ گویی که ما به سؤال مذکور می دهیم، چگونگی نگرش ما را به اخلاق رقم خواهد زد و در تار و پود پژوهش های اخلاقی، تاثیری جدّی خواهد داشت و نه تنها قضاوت ما نسبت به زشت و زیبای اخلاقی دگرگون می شود، بلکه شیوه بحث در اخلاق، منابع آن و در نهایت قلمرو مخاطبان احکام اخلاقی را نشان می دهد.
مفهوم اطلاق
مفهوم اطلاق و نسبیت: مراد از «مطلق گرایی اخلاقی» پای فشردن بر این باور است که اصول و گزاره های اخلاقی وابسته به هیچ امری خارج از ذات موضوعات اخلاقی و آثار و نتایج واقعی آن ها نیستند. به عبارت دیگر آنچه موجب می گردد که یک موضوع متّصف به خوبی یا بدی اخلاقی گردد، فقط مجموعه عناصر موجود در ذات موضوع و آثار واقعی مترتب بر آن می باشد؛ نه حوادث و شرایط خارج از آن، از قبیل شرایط زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و یا وضعیت روانی و ذوقی فاعل. بنابر این اگر نگهداری شایسته از سالمندان، عفت پیشگی و یا حفظ حرمت دیگران به لحاظ اخلاقی، عملی پسندیده است، اصولاً در همه زمان ها و مکان ها و در هر شرایطی و با هر فاعلی، ستوده و اخلاقی است. مگر آنکه تغییر شرایط، موجب تغییر در ماهیت عمل گردد و یا باعث بروز تزاحم بین ارزش ها شود.
مفهوم نسبیت
...

پیشنهاد کاربران

بپرس