نیکوکاری

/nikukAri/

مترادف نیکوکاری: احسان، بخشش، کرم، نکوکرداری، نیک کنشی

متضاد نیکوکاری: بدکرداری

معنی انگلیسی:
benefaction, beneficence, charity, philanthropy, charitable acts

لغت نامه دهخدا

نیکوکاری. ( حامص مرکب ) لطف. کرم. احسان. برّ.( السامی ). خوبی. مبرت. ( یادداشت مؤلف ). خیر. کار خیر کردن. دستگیری : هرکه اخبار گذشتگان را بخواند... بتواند دانست که نیکوکاری چیست... و چیست که از مردم یادگار ماند. ( تاریخ بیهقی ). تا بدان حد که سلاطین روزگار را در نیکوکاری بدو تشبیه کنند. ( کلیله و دمنه ). علم به کردار نیک جمال گیرد که میوه درخت دانش نیکوکاری و کم آزاری است. ( کلیله و دمنه ).

دانشنامه عمومی

نیکوکاری (فیلم). نیکوکاری ( رومانیایی: Filantropica ) یک فیلم کمدی سیاه به کارگردانی نائه کارانفیل است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد.
میرچا دیاکونو
گئورگه دینیکا
فلورین زامفیرسکو
والنتین پوپسکو
کنتستانتین دراگانسکو
• فلورین کالینسکو
عکس نیکوکاری (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

charity (اسم)
صدقه، خیرات، خوش قلبی، دستگیری، نیکوکاری

beneficence (اسم)
بخشش، نیکی، احسان، لطف، نیکوکاری

فارسی به عربی

صدقة

پیشنهاد کاربران

good - doing
نیکو کاری :کار احسان کردن
از خود گذشتگی
احسان
کار نیک انجام کار خوب

بپرس