جریده
شاخه
نخل، شاخه بی برگ، دسته وجماعت، عدهای سوار، بدون پیاده، بقیه مال، یادگارنامه، روزنامه
۱- ( اسم )
دفتر جرید. اعمال . ۲-
روزنامه . ۳- شاخ.
نخل . ۴- شاخ. بی برگ . ۵- جماعتی از سواران بدون پیاده . جمع : جرائد ( جراید ) . ۶- ( صفت )
تنها مجرد: ( ( جریده رو که گذرگاه عافیت تنگست . ) )
تنها تنها و فرد را گویند یا نیزه کوچک
قلندران را نیز گویند یا خراب و ویران یا عجله یا غمگین بی خویشاوند و بیرفیق .
دفتر احکام عدالت و دادگستری
دفتر ثبت اسامی افراد حشم التماس کرد که چندان توقف کند که استاد ابوعلی عارض بدیشان رسد و اسامی ایشان در جریده حشم ثبت کند .
یکه روی تنها روی
تنها رفتن یکه رفتن
تنها رو
دفتری که اسامی زندانیان در آن ثبت میشد دوسیه پرونده از زندانیان .
دفتری که نام افراد سپاهی در آن نویسند . ومنصور او را بنواخت و نام او را و آن سپاه که با او بودند بجریده سپاه فرمود تا ثبت کردند .
نام جریده بود که در آن اسامی سپاه ورزق هر یک ثبت میشده .
دفتری که در آن نام افراد و سپاهیانی را که در عرض و سان شرکت میجستند ثبت میکردند .
روزنامه نگار نویسنده روزنامه یا مجله .
...