زبده

/zobde/

مترادف زبده: برگزیده، صفی، گزیده، منتخب، سرآمد، ممتاز، خلاصه، مجمل، مختصر، جوهر، خالص

برابر پارسی: برگزیده، برجسته، پسندیده

معنی انگلیسی:
gist, imperial, outstanding, choice part, compendium, cream, crackerjack, flower, pick, picked, select, queen

لغت نامه دهخدا

( زبدة ) زبدة.[ زَ ب َ دَ ] ( ع اِ ) کف گوشه دهن. ( مهذب الاسماء ). || پاره کف آب و پاره کف شیر. ( دهار ).

زبدة. [ زَ دَ ] ( ع اِ ) قسمتی از زَبَد. ( لسان العرب ).

زبدة. [ زُ دَ ] ( ع اِ ) کفک شیر و سر آن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( تاج العروس ) ( لسان العرب ). || پاره ای مسکه. ( دهار ). کره شیر. ( القاموس العصری عربی - انگلیسی ). مسکه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( نصاب ) ( غیاث اللغات ). کره. ( فرهنگ نظام ) :
کشک دارو زهک زرداب لبن جغرات ماست
چربه شیر و زبده مسکه دوغ کردی بار خر.
بسحاق.
|| کرم و بدین معنی غیر از آن زبدة بمعنی کره است که به فرانسه بور وبه انگلیسی بتر نام دارد. این زبده ( کرم ) را ظاهراً یونانیان ، رومیان و ژرمن ها نیز میشناخته اند. قدما مخلوط آنرا با فقاع و طباشیر برای رفع احتقانات پستان تجویز میکرده و در ژاپن خوردن آنرا داروی سل میدانسته اند. اما اکنون موارد استعمال و مصرف فراوان دارد. و در تداول عامه آنرا قشطه نیز میگویند. کرم ماده اصلی شیر است و هرگاه مقداری شیر را مدتی بحال خودگذارند کرم بصورت قشری سطح آنرا فرامیگیرد و هرچه شیر بهتر باشد مقدار کرم آن زیادتر است. کرم ماده چرب و خوشبو است و از آن هر یک از حیوانات رنگی خاص دارد، زبده «کرم » گاو که از شیر گاو بدست می آید سفید خالص یا سفیدی است که اندکی بزردی میزند. و گاه برای عرضه شدن در بازار و هنگام خرید و فروش آنرا بطور مصنوعی برنگ زرد در می آورند. کرم گوسفند، سفید رنگ و بیشتر منجمد است ولی زبده میش از آن لطیف تر است و زودتر از کرم گاو تغییر حالت میدهد. زبده ای که از شیرزنان بدست می آید زرد و خشک است. عناصر تشکیل دهنده ٔزبده «کرم » عبارتند از:
اوله این که عنصر اصلی این ماده بشمار میرود، استارین عنصر دهنی ، اسیدبوریک یعنی اسید زبدی که بوی مخصوص کرم مربوط به آن است. 16در 100 کرم ، ماده ای است سیال ، سفید دارای ماده ای به نام «لبن الزبد». وجود این ماده در کرم از قیمت آن می کاهد زیرا بر اثر وجود این ماده است که کرم در مجاورت هوا فاسد میگردد.
برای جدا ساختن این ماده از کرم آن را در آب یا الکل باید چند بار شستشو دهند و بهترین روشها آن است که کرم را با حرارتی اندک ذوب کنند. البته کرم ذوب شده وقتی مورد استفاده قرار میگیرد که بتدریج دوباره بحال اول برگردد و منجمد شود. برای جلوگیری از فساد کرم ، طریقه دیگر نیزبکار میبرند بدینگونه که آنرا با نمک آغشته میکنند تا ماده مذکور بوسیله نمک جذب گردد و از فساد ایمن بماند. کرم موارد استعمال فراوانی دارد ولی بر اثر اینکه در بیشتر معده ها به آسانی هضم نمیشود و دارای خاصیت ارخاء میباشد، معمولاً آنرا با شکر یا تخم مرغ یا شکلات یا قهوه یا چای صرف میکنند. کرم خیلی زود تغییر حالت میدهد و لذا استعمال آن فقط در صورت تازگی تجویز میشود. کرم تازه علاوه بر اینکه غذای خوبی است خود مسهل کاملی بشمار میرود. البته برای بیماران و کودکان و کسانی که دوران نقاهت را میگذرانند یا دارای مزاجی لیمفاوی میباشند تجویز آن مناسب نیست. اما برخلاف عقیده برخی از پزشکان خطرناک نمیباشد. ناگفته نماند که برای زنان باردار و بیماران هیستریک مصرف کردن کرم زیان بخش است. برخی از پزشکان معتقدند که خوردن کرم موجب افزایش ترشحات صفرا است ، عده دیگر نیز مخالف این عقیدت اند. کرم شیر زنان گاه بعنوان داروی سینه و در بیماری سل تجویز میشود و در ژاپن ، جویدن قطعات آغشته به نمک و خشک آن را درمان بیماری خطرناک سل میدانند. زبده تازه گاه برای درمان زخمهای سطحی ، سوختگی ها و پوسته دادن موی سر، سلخه ها و نیز زخمهای پستان ، بواسیر و نظائر آن ، و بعنوان یکی از اجزاء مرهمها بکار میرود و نیز در شربتهای مخدر و حقنه ها برای افزودن خاصیت آنها از آن استفاده میشود. گاه نیز بجای پیه خوک یا روغنها در ساختن بسیاری از انواع مرهم و ضمادات از آن استفاده میگردد. این نکته را باید متذکر بود که این ماده مس و روی را بسرعت اکسیده ، و اکسید آنها را در خود حل میکند، بنابراین بایستی از نگاهداری آنها در ظروف مسی و رویی خودداری کرد. ( از دائرة المعارف بستانی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

کره، مسکه، سرشیر، چربی که ازشیربگیرند، برگزیده
( اسم ) ۱ - چربیی که از شیر گیرند کره سر شیر . ۲ - خلاصه برگزیده پسندیده از هر چیزی .
شهریست در روم از فتوحات ابو عبیده جراح

فرهنگ معین

(زُ دِ ) [ ع . زبدة ] (اِ. ) ۱ - برگزیده از هر چیز. ۲ - خلاصه .

فرهنگ عمید

۱. پسندیده از هرچیز.
۲. (اسم، صفت ) [قدیمی] خلاصه، برگزیده.

واژه نامه بختیاریکا

( زِبده ) کره گاو

مترادف ها

compendium (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، زبده

abstract (اسم)
خلاصه، مجمل، چکیده، جدا کردن، زبده، معنی، رساله

elite (اسم)
زبده، نخبه، گلچین

cream (اسم)
زبده، خامه، کرم، کرم رنگ، سرشیر، هر چیزی شبیه سر شیر

prime (اسم)
زبده، کمال، اغاز، بهار جوانی، بهترین قسمت

compend (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، زبده

extract (اسم)
خلاصه، زبده، عصاره، شیره

فارسی به عربی

خلاصة , دهن , مقتطف , ملخص

پیشنهاد کاربران

اختر آسمان معرفتی
زبدهُ چهار طبع و شش جهتی
سنایی
تلفظ: ( زُ دِ )
[ عربی زبده ]
( اسم )

۱ - برگزیده از هر چیز.
۲ - خلاصه.
Elite
Selected
Picked

بپرس