حسینی

/hoseyni/

معنی انگلیسی:
descended from lmam hossein

لغت نامه دهخدا

حسینی.[ ح ُ س َ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به حسین بن علی ( سمعانی )سید حسینی ، که از اولاد حسین بن علی ( ع ) باشد. سادات حسینی. همچون سادات حسنی. || کنایت از آدم ساده و بی تکلف : راسته حسینی بی قید و شرط. || یکی از اقسام انگور. ( مجموعه مترادفات ص 51 ). || ظرفی است که آن را از ( چرم ) بلغار و گاهی از چرم هم دوزند. ( برهان قاطع ). نوعی ظرف سفالین لعاب دار. || یکی از دوازده مقام موسیقی. قسمی آواز. یکی از دو فرع مقامه اصفهان. نام پرده سرود. ( شرفنامه منیری ) ( برهان ). که آن را در آخر شب نوازند. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : و مغنیان هموم این قول را در پرده احزان حسینی بر آهنگ تیزی مخالف راست کرده که... ( جهانگشای جوینی ).

حسینی. [ ح َ ] ( ع ص نسبی ) نسبت به حَسین که بطنی از طی باشند. ( سمعانی ).

حسینی. [ ح ُ س َ ] ( اِخ )تیره ای از ایل بلوچ. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 93 ).

حسینی. [ ح ُ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهارایماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. واقع در 17500گزی شمال خاوری قره آقاج و 21هزارگزی جنوب شوشه مراغه به میانه. ناحیه ای است کوهستانی معتدل مالاریایی. دارای 286 تن سکنه میباشد. ترک زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، بزرک. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی : جاجیم بافی است. راه مالرو است و در دو محل به فاصله یک هزارگز بنا شده که به نام حسینی بالا وپائین مشهور است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

حسینی. [ ح ُ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج. واقع در چهل وهشت هزارگزی خاور سنندج و سه هزارگزی شمال شوسه سنندج به همدان. ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر. دارای 350 تن سکنه میباشد. کردزبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی زنان : قالیچه ، جاجیم ، گلیم بافی. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

حسینی. [ح ُ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مشهدریزه میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. واقع در 42هزارگزی شمال باختری طیبات و 105هزارگزی باختر راه اتومبیل روطیبات به شهر نو. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

حسینی. [ ح ُ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور واقع در هیجده هزارگزی خاور نیشابور.ناحیه ای است واقع در کویر شورزار. گرمسیر. دارای 125 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) یازدهمین دوره از ادوار دوازده گان. ملایم موسیقی ایرانی که معرف یک دستگاه است .
ده از دهستان پشتکوه بخش تفت شهرستان یزد

فرهنگ عمید

گوشه ای در دستگاه های شور و نوا، زیرکش.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حسینی (ابهام زدایی). حسینی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابو الفتح حسینی عربشاهی، فاضل، متکلم، فقیه، اصولی و مفسری شیعی• بهادرعلی حسینی، نویسنده و مترجم هندی• حاج امین حسینی، مفتی فلسطین و از نخستین رهبران جنبش فلسطینیان بر ضد سلطه انگلیس و صهیونیسم در قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی• حسین بن مساعد حسینی حائری، عالم، محدّث و نسب شناس شیعی قرن نهم و دهم• حسین بن حسن حسینی خلخالی، از دانشمندان حنفی مذهب قرن دهم و یازدهم • سیدعلی حسینی سیستانی ، از فقها و مراجع بزرگ شیعه در عصر حاضر• سیدماجد بن ابراهیم حسینی، جدّ خاندان پشت مهدی از علما و فضلای شیعی قرن دوازدهم و سیزدهم• سیدمحمدابراهیم حسینی قزوینی، فرزند میرمحمدمعصوم، فقیه، حکیم و متکلم امامی• شمس الدین محمد حسینی جرجانی، جُرْجانی، شمس الدین محمد بن علی حسینـی (د ۸۳۸ ق/ ۱۴۳۵م)، ادیب ، منطق دان و متکلم• سیدعبدالله حسینی شیرازی، مشهور به اصیل الدین واعظ، مفسر و محدث شیعه قرن نهم هجری• سیدمهدی حسینی شیرازی، از مشاهیر فقهای جهان تشیع در قرن چهاردهم هجری قمری• سیدنورالدین حسینی شیرازی، از علمای بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری• سیدابراهیم حسینی استهباناتی شیرازی، از علمای بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری• سید جواد حسینی عاملی غروی، علامه آیت الله سید جواد حسینی عاملی غروی از فقهای شیعه در قرن دوازدهم هجری قمری• سید محسن امین حسینی عاملی، از علمای بزرگ شیعه در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری
...

پیشنهاد کاربران

روشنایی
اسم ریشه آریایی
از نوادگان امام حسین ( ع ) که همگی سید هستند
خوب زیاد نبود
کسانی منسوب به امام حسین هستند

بپرس