استجمار

لغت نامه دهخدا

استجمار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) با سنگ استنجا کردن. به سنگ استنجا کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). استنجا کردن بسنگ ریزه. ( منتهی الارب ). استنجاء به احجار. || مقیم گردیدن لشکر به دارالحرب. ( منتهی الارب ). || گرد آمدن قومی بر کار. ( منتهی الارب ). || سخت شدن گِل چون سنگ. ( تاج المصادر بیهقی ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استنجاء با سنگ را استجمار گویند. احکام آن در باب طهارت آمده است.
استجمار پاک کردن محل مدفوع با سنگ است و هر جسم برطرف کنندۀ عین نجاست مانند پارچه نیز به آن ملحق می باشد.

شرط صحت استجمار
اگر غایط از محل تجاوز نکرده باشد، مکلّف برای تطهیر آن در استفاده از آب و اشیایی مانند سنگ مخیّر است، امّا در صورت تجاوز، تنها باید از آب استفاده کند.

لزوم استفاده از سه سنگ
به رأی مشهور، برای استجمار، سه سنگ لازم است؛ هر چند به کمتر از آن پاک شود، و در کفایت استعمال یک سنگ از سه طرف، اختلاف است.

شرط برطرف شدن عین نجاست نه اثر
...

پیشنهاد کاربران

بپرس