چشم ماتچشم ورقلنبیدهچشم کبود شدهچشم کسی را باز کردنچشم کوچکچشمداشتچشمگیرچشمهچشمه اب گرمچشمه پلچشمه جوشان اب گرم و معدنیچشمه معدنیچشمه کوچکچشمه یا جوی ابچشمکچشمک زدنچشمک زنچشمیچشندهچشیدگیچشیدنچشیدن مختصرچشیدنیچطورچغلیچغلی کردنچغندرچغندر قندچفتچفت دارچفت درچفت را باز کردنچفت زدن بهچفت و بستچفت کردنچفتهچفته موچفتی کردنچقدرچگالچگال پذیرچگالشچگالیچگالی سنجچگالی سنجیچگالیدنچگالیدهچگردچگونگیچگونگی صدا