ad hoc

/ˈædˈhɑːk//ædˈhɑːk/

ویژه ی امر بخصوصی، تک موردی، سردستی، خلق الساعه، تک کاره، فاقد عمومیت، حق، متخصص، ویژه امر مخصوصی

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: for this particular case, occasion, or purpose only; with respect only to this.

- Ad hoc legislation was passed in order to combat the problem.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] ریاست محکمه برای حل و فصل دعوای مطروحه دستور به قرار احتیاطی قلمی و صادر کردند.
|
[ترجمه مجید وحید] به منظور مقابله با مشکل ، قانونی به صورت موردی تصویب شد.
|
[ترجمه مصطفی امیرجانی] به منظور مبارزه با مشکل، قانونی خاص و ویژه ای تصویب شد.
|
[ترجمه گوگل] به منظور مبارزه با این مشکل، قانون موقت تصویب شد
[ترجمه ترگمان] قانون ویژه برای مبارزه با این مشکل تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We will deal with this question ad hoc.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] ما با این موضوع به طور خاص یا ویژه برخورد خواهیم کرد
|
[ترجمه گوگل] ما به طور موقت به این سوال خواهیم پرداخت
[ترجمه ترگمان] ما با این مساله ad hoc سر و کار خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Problems were solved on an ad hoc basis.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] مشکلات به صورت موردی حل و فصل شدند.
|
[ترجمه گوگل]مشکلات به صورت موقت حل شد
[ترجمه ترگمان]مشکلات بر مبنای تک کاره حل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is an ad hoc committee specially established to deal with a particular subject.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] برای حل و فصل امر ارجاع شده کمیسیون ویژه به نحو ویژه خارج از نوبت ایجاد شد.
|
[ترجمه مصطفی امیرجانی] این هیئتی است ویژه که بخصوص برای بررسی یک موضوع خاص ایجاد شده است.
|
[ترجمه گوگل]این یک کمیته موقت است که به طور ویژه برای رسیدگی به یک موضوع خاص ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]این یک کمیته ویژه است که برای رسیدگی به یک موضوع خاص ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The meetings will be held on an ad hoc basis.
[ترجمه حمید هادیان] جلسات در صورت نیاز برگزار خواهد شد ( برنامه ای براش ریخته نشده ) .
|
[ترجمه گوگل]جلسات به صورت موقت برگزار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]جلسات بر مبنای تک کاره برگزار خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Points of policy are decided ad hoc.
[ترجمه رضا ابراهیمی] سیاست ها به صورت ویژه ( به صورت جدا برای امور مختلف ) تصمیم گیری می شوند.
|
[ترجمه گوگل]نقاط سیاست به طور موقت تصمیم گیری می شود
[ترجمه ترگمان]امتیازاتی از سیاست به عنوان تک کاره اتخاذ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Council meets on an ad hoc basis to discuss problems.
[ترجمه گوگل]شورا به صورت موقت برای بررسی مشکلات تشکیل جلسه می دهد
[ترجمه ترگمان]این شورا بر مبنای تک کاره برای بحث درباره مشکلات تشکیل جلسه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But informal, ad hoc networks may then appear and disappear as the net is rearranged.
[ترجمه گوگل]اما شبکه‌های غیررسمی و موقت ممکن است ظاهر شوند و با بازآرایی شبکه ناپدید شوند
[ترجمه ترگمان]اما غیر رسمی و غیر رسمی ممکن است به نظر برسد که شبکه ad hoc به ظاهر تغییر کرده و ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Out of these ad hoc sessions came a bold plan to drill a hole into the earth.
[ترجمه گوگل]از این جلسات موقت، طرحی جسورانه برای حفر سوراخ در زمین آمد
[ترجمه ترگمان]از این جلسات موقت طرحی جسورانه برای حفر یک سوراخ در خاک وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ad hoc task forces will be put together to solve tough problems.
[ترجمه گوگل]گروه های ویژه ویژه برای حل مشکلات سخت گرد هم خواهند آمد
[ترجمه ترگمان]نیروهای ویژه ویژه برای حل مشکلات سخت در کنار هم قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An ad hoc committee has been set up to deal with the problem.
[ترجمه گوگل]کمیته ای ویژه برای رسیدگی به این مشکل تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]یک کمیته تک کاره برای رسیدگی به این مشکل تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A Caltrans appeal would go to an ad hoc seismic retrofit permit review panel.
[ترجمه گوگل]درخواست تجدیدنظر Caltrans به یک پانل بررسی مجوز بهسازی لرزه ای موقت ارسال می شود
[ترجمه ترگمان]یک درخواست تجدید نظر به یک برنامه بررسی اجازه مقاوم سازی hoc تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After dabbling in an ad hoc errand service, she spent $ 200 in 1989 to start her cleaning business.
[ترجمه گوگل]او پس از پرداختن به یک سرویس ویژه، 200 دلار در سال 1989 برای شروع کار نظافت خود هزینه کرد
[ترجمه ترگمان]او پس از این که در یک سرویس ویژه ماموریت یافت، ۲۰۰ دلار در سال ۱۹۸۹ برای شروع کسب وکار خود خرج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then there is piecemeal reform with an ad hoc tribunal created-the classic instance of this concerns telephone tapping.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] در موضوع بسیار ویژه یک محکمه ممتاز تخصصی برای مدت احصاءشده ایجاد شد.
|
[ترجمه گوگل]سپس اصلاحات مقطعی با ایجاد یک دادگاه موقت وجود دارد - نمونه کلاسیک این موضوع مربوط به شنود تلفنی است
[ترجمه ترگمان]سپس اصلاحات تدریجی با یک دادگاه ad hoc به وجود آمد - نمونه کلاسیک این مربوط به شنود مکالمات تلفنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To solve the internodal safety communication problem at ad hoc, a key exchange scheme for mobile ad hoc network in elliptic curve field is proposed.
[ترجمه گوگل]برای حل مشکل ارتباط ایمنی بین گرهی در حالت موقت، یک طرح تبادل کلید برای شبکه موقت سیار در میدان منحنی بیضوی پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]برای حل مساله ارتباط ایمن internodal در تک کاره، یک طرح مبادله کلید برای شبکه ad hoc سیار در حوزه منحنی بیضوی پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Retrieve data to support ad hoc and recurring queries.
[ترجمه گوگل]داده ها را برای پشتیبانی از پرس و جوهای موقت و تکراری بازیابی کنید
[ترجمه ترگمان]بازیابی اطلاعات برای پشتیبانی از نامه های تک کاره و مکرر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Other opposition has been adhoc and in some areas, such as Inishturk, has not formalized itself into an organization.
[ترجمه گوگل]مخالفان دیگر نیز متقاعد بوده و در برخی مناطق، مانند اینیشتورک، خود را به صورت سازمانی رسمی نکرده است
[ترجمه ترگمان]دیگر مخالفت ها گسترش یافته است و در برخی مناطق مانند Inishturk، خود را به یک سازمان تبدیل نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. One other example of a possibly adhoc hypothesis from the history of science will be briefly mentioned.
[ترجمه گوگل]یک نمونه دیگر از یک فرضیه احتمالاً متقابل از تاریخ علم به اختصار ذکر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک مثال دیگر از احتمالا فرضیه adhoc از تاریخ علم به طور خلاصه بیان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Such an adhoc approach is not conducive to efficient use of present resources nor is it appropriate for long-term planning.
[ترجمه گوگل]چنین رویکردی برای استفاده کارآمد از منابع فعلی مساعد نیست و برای برنامه ریزی بلندمدت مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]چنین رویکرد adhoc برای استفاده موثر از منابع موجود مساعد نیست و برای برنامه ریزی بلند مدت مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. From an observer's point of view this adhoc approach to eternity and salvation poses acute problems of description.
[ترجمه گوگل]از دیدگاه یک ناظر، این رویکرد متداول به ابدیت و رستگاری، مشکلات حاد توصیف را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]از نقطه نظر ناظر این رویکرد adhoc به ابدیت و رستگاری، مشکلات حاد توصیف را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Critics fear that adhoc boards, neither accountable nor thrifty, will proliferate.
[ترجمه گوگل]منتقدان از این بیم دارند که هیئت های وابسته، نه پاسخگو و نه صرفه جو، زیاد شوند
[ترجمه ترگمان]منتقدان نگران هستند که هیات های adhoc، نه پاسخگو باشند و نه عملگرا، تکثیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. This would be a system of adhoc law which would suggest that each novel situation warrants the creation of a new rule.
[ترجمه گوگل]این یک سیستم قانون adhoc است که نشان می دهد هر موقعیت جدید ایجاد یک قانون جدید را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]این یک سیستم از قانون adhoc خواهد بود که نشان می دهد هر موقعیت جدید، ایجاد یک قانون جدید را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. They introduced adhoc postulates, such as proposing that objects got shorter when they moved at high speeds.
[ترجمه گوگل]آنها فرضیه های adhoc را معرفی کردند، مانند پیشنهاد اینکه اجسام با سرعت زیاد حرکت می کنند کوتاهتر می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها فرضیات adhoc را مطرح کردند، مانند پیشنهاد این که زمانی که با سرعت بالا حرکت می کنند، اشیا کوتاه تر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. I am not referring to adhoc arrangements or short-term palliatives.
[ترجمه حسین کتابدار] منظور من توافقات موقت یا مسکن های کوتاه مدت نیست.
|
[ترجمه گوگل]منظور من از ترتیبات adhoc یا تسکین های کوتاه مدت نیست
[ترجمه ترگمان]من به arrangements adhoc یا palliatives کوتاه مدت اشاره نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. This leads to adhoc government intervention which in turn may undermine the consistency and stability of objectives still further.
[ترجمه حسین کتابدار] این منجر به مداخله موقت دولت می شود که متعاقب آن، ممکن است انسجام و ثبات اهداف را بیشتر تضعیف کند.
|
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] این امر موجب دخالت موقت دولت را میسر و درپی آن تزلزل در اهداف و تضعیف ثبات رویه بیشتر می گردد.
|
[ترجمه گوگل]این منجر به مداخله دولت adhoc می شود که به نوبه خود ممکن است ثبات و ثبات اهداف را بیشتر تضعیف کند
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به مداخله دولت adhoc می شود که به نوبه خود ثبات و ثبات اهداف را بیشتر تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Currently an adhoc value one third of the distance from the blackout point to the whiteout point is used.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک مقدار adhoc یک سوم فاصله از نقطه خاموشی تا نقطه سفید استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مقدار adhoc یک سوم فاصله از نقطه خاموشی تا نقطه whiteout مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The regional question has degenerated into adhoc regional study - on-going analysis of the demand-supply equation for land release.
[ترجمه گوگل]مسئله منطقه ای به مطالعه منطقه ای adhoc - تجزیه و تحلیل در حال انجام معادله تقاضا-عرضه برای آزادسازی زمین تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این سوال منطقه ای به تجزیه و تحلیل مطالعات منطقه ای مورد نیاز در رابطه با عرضه و عرضه زمین تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Unfortunately, adhoc bibliographies date quickly and are not always brought up to date after initial publication.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، کتابشناسی های adhoc به سرعت تاریخ گذاری می شوند و همیشه پس از انتشار اولیه به روز نمی شوند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، adhoc bibliographies (adhoc bibliographies)به سرعت به روز بعد از انتشار اولیه اضافه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. It consisted of 148 standing committees and 3adhoc committees.
[ترجمه حسین کتابدار] این کمیته متشکل از 148 کمیته دائمی و 3 کمیته موقتی است.
|
[ترجمه جلیل جعفری] این انجمن/گروه/کمیسیون و. . . شامل 148 کمیته دائمی و 3 کمیته موقت بود. ( در این جمله It به معنای کمیته نیست بلکه ضمیر عطف است و ارجاع به چیزی دارد که کمیته ها زیرمحموعه های آن هستند. در ضمن زمان جمله گذشته است.
|
[ترجمه گوگل]این کمیته متشکل از 148 کمیته دائمی و 3 کمیته adhoc بود
[ترجمه ترگمان]این کمیته از ۱۴۸ کمیته ایستاده و ۳ کمیته adhoc تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. More detailed information can be obtained on an adhoc basis.
[ترجمه حسین کتابدار] اطلاعات دقیق تر را می توان به صورت موقت به دست آورد.
|
[ترجمه گوگل]اطلاعات دقیق تر را می توان بر اساس adhoc به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مفصل تری را می توان براساس روش adhoc بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Some have to be dealt with using adhoc, independent software vendor solutions at present, such as application development environments and distributed databases.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر باید با برخی از آنها با استفاده از راه‌حل‌های فروشنده نرم‌افزار مستقل مانند محیط‌های توسعه برنامه‌ها و پایگاه‌های داده توزیع‌شده برخورد شود
[ترجمه ترگمان]برخی باید با استفاده از adhoc، solutions نرم افزاری مستقل در حال حاضر، مانند محیط های توسعه کاربردی و پایگاه داده های توزیع شده مورد رسیدگی قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Advanced Developers Hands on Conference
موضوع: عمومی
دستان توسعه پیشرفته در کنفرانس
عبارت کامل: Advanced Developers Hands on Conference
موضوع: کامپیوتر
شبکه محلی بی سیم یا WLAN به نوعی از شبکه محلی اطلاق می شود که در آن برای انتقال اطلاعات از یک نقطه به نقطه دیگر از امواج رادیویی استفاده شود. مزیت مهم یک شبکه بی سیم این است که نیاز به سیم کشی ندارد و در نتیجه کاربران می توانند در محدوده شبکه جابجا شوند.

توسعه های قدیمی شامل راه حل های ویژه صنعتی و قرادادهای (پروتکل های) اختصاصی، بجز اواخر دهه 1990، همگی با استانداردهای جدید تعویض خواهندشد، به ویژه نگارشهای متفاوت از IEE 802.11) Wi-Fi) (تعاریف متفاوت را نگاه کنید) و HomeRF (خطوط 2Mbit/s که برای کاربری خانگی درنظر گرفته شده بودند). یک فناوری جایگزین شبیه به ATM های 5 گیگاهرتزی، HIPERLAN، بنا به عوامل سیاسی و بازاری، کمتر موفق به نظر رسید.

برای برپایی یک شبکه محلی بی سیم یا WLAN دو نوع زیر ساخت یا توپولوژی وجود دارد : نقطه به نقطه (peer-to-peer) یا موردی (ad-hoc) و حالتی که به آن اصطلاحآ حالت شالوده ای یا(infrastructure) گفته می شود.

نقطه به نقطه: در این روش ارتباط دو نقطه مد نظر می باشد، یعنی کاربران مستقیماً با یکدیگر به شکل Peer- to- peer ارتباط برقرار می نمایند همچنین کاربران برای ارتباط باید در محدوده یکدیگر قرار داشته باشند. این نوع شبکه برای پشتیبانی از تعداد محدودی از کاربر، مثلاً در محیط خانه یا دفاتر کوچک طراحی می شود.

تخصصی

[حقوق] موقتی، ویژه اختصاصی، مخصوص، برای مورد خاص، برای منظور خاص

انگلیسی به انگلیسی

• impromptu, devised for the purpose at hand (e.g. ad hoc committee - committee established for a specific reason)
for a specific purpose
an ad hoc arrangement is one which is unplanned and which takes place only because a situation has made it necessary.

پیشنهاد کاربران

موردی باشد نه همیشگی و کلی
فی البداهه
تک منظوره
Adhoc report : گزارش موردی
Adhoc audit : ممیزی موردی
Adhoc committee : کمیته موردی
Adhoc network : شبکه موردی
When necessary
در صورت نیاز
در حالت صفت:
موقت؛ غیر رسمی؛ خلق الساعه، ارتجالی؛ ویژه
an ad hoc committee meeting
در حالت قید:
موقتاً، بطورِ موقت؛ بطورِ غیر رسمی؛ خلق الساعه، ارتجالاً؛ بطورِ ویژه
on an ad hoc basis
بدونِ فکرِ قبلی، همین طوری
موقتی
عارضی؛ وضعیتی
استعلاجی، موقتی، موضعی،
[مدیریت و اقتصاد سلامت] تصمیمات موردی
Problems were solved on an ad hoc basis.
مشکلات با روش مختص و برنامه ریزی نشده حل شد.
بهتر است این واژه معادل سازی نشود و در ترگمان همان ادهاک باقی بماند
Ad - hoc network
شبکه ی اَد - هاک - شبکه ی با کاربرد اختصاصی
فی المجلس، آنی و خلق الساعه
در خصوص ریشه آن باید گفت ad همان at است و hoc به معنی this که مجموعا میشه to this ینی مخصوص یه چیز خاص.
در باب معنیش عموما ینی مخصوص یا موردی
مثلا an ad hoc committee ینی یه کمیته که برای یک هدف بخصوص فعالیت میکنه
...
[مشاهده متن کامل]

در ترکیب on an ad hoc basis به معنی فی البداهه و بدون برنامه ریزی قبلی است.
The Council meets on an ad hoc basis to discuss problems.

ارتجالی. دفعتی ـ موردی
این کلمه بارهاوبارها در دوره کارشناسی ارشد تا پسا دکترا در کتابهای Black Law, Law Made Simple, GSCE LAW VI, XXIII از زبان لاتین وام گرفته شده ومستفاداز توضیحات بشرح آتی استفاده میشود.
ب زبان ساده در یکی از دروس بسیار پیچیده و ثقیل بنام ( حقوق بین الملل تطبیقی و حقوق بین الملل خصوصی با ۸ گرایش ) بمعنای صلاحیت ذاتی و محلی ریاست محکمه عالی و ممتاز ایالتی و فدرال
یا Superme Courts
or Federal Ctricts که برگردان آن تجدید نظر و شعب محاکم ممتاز کیفری و دیوانعالی کشور است.
شایان ذکر است موضوع کاملا فقط وفقط درباره همان موضوع استیناف به نحو فرجام خواهی در امور کیفری یا پژوهش خواهی در امور حقوقی معطوف است.
اضطراری، ویژه، خاص، مخصوص
/بر حسب نیاز و بنا بر ضرورت، هر وقت که لازم باشد
/خلق السّاعه، فوری، بدون برنامه ریزی قبلی
به معنای ویژه در چمله زیر:
In 1950, an ad hoc committee on reliability was established by the United States Department of Defense and in 1952 it was transformed to a permanent body
در سال 1950، یک کمیته تخصصی در خصوص قابلیت اطمینان توسط وزارت دفاع ایالات متحده تأسیس شد و در سال 1952 به یک نهاد دائمی تبدیل شد.
...
[مشاهده متن کامل]

اد هاک ( به لاتین: Ad hoc ) اصطلاحی لاتین است به معنی �برای این [منظور]� و معمولاً بیانگر رهیافت هایی است که برای حل یک مشکل یا وظیفهٔ ویژه به کار برده می شوند و نمی توان برای دیگر کارها از آنها بهره برد.
۱ - ویژه، special, for a specific purpose
مثل دادگاه ویژه روحانیت
Ad hoc clerical court
۲ - اضطراری، فوق العاده، موردی; مثل جلسه فوق العاده ای که قبلاً پیش بینی یا برنامه ریزی نشده است, impromptu, improvised
...
[مشاهده متن کامل]

Done without being planned , in a last minute way
An ad hoc meeting
۳ - - راه حل موقتی برای مورد خاصی که ممکن است کارایی لازم را نداشته باشد
A stopgap solution
an ad hoc approach to virus suppression

معنی دیگر این واژه در فرضیه:
در علم و فلسفه ، این واژه به معنای اضافه کردن فرضیه های بیرونی به یک نظریه است تا آن را از جعل نجات دهد. فرضیه های موقت ، ناهنجاری هایی را که نظریه در قالب اصلاح نشده آن پیش بینی نشده است ، جبران می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

معنی دیگر این واژه در شبکه کردن:
این واژه به طور معمول به سیستم عناصر شبکه اشاره دارد که برای تشکیل یک شبکه نیاز به برنامه ریزی کم یا بدون برنامه دارند.
در نظامی گری:
در ارتش ، واحدهای موقت که به طور ناگهانی برای همکاری بین واحدهای مختلف برای اقدام سریع از بقایای واحدهای قبلی که شکست خورده اند یا به نحو دیگری کوچک شده اند در شرایط غیرقابل پیش بینی ایجاد می شوند.

تک کاره
ایجاد و انجام در صورت لزوم برای هدفی خاص
در صورت لزوم
اتفاقی، فی البداهه
اد هاک ( به لاتین: Ad hoc ) اصطلاحی لاتین است به معنی �برای این [منظور]� است و معمولاً بیانگر رهیافت هایی است که برای حل یک مشکل یا وظیفهٔ ویژه به کار برده می شوند و نمی توان برای دیگر کارها از آنها بهره برد.
...
[مشاهده متن کامل]

واژهٔ نزدیک فارسی برای آن، �موردی� است. برای نمونه Ad - hoc Reports را می توان �گزارش های موردی� ترجمه کرد.
Ad hoc همچنین می تواند به صورت راه حل های موقت، تغییر زمینه برای ایجاد معانی جدید، برنامه ریزی نامناسب نیز ترجمه شود.

بدون وقت قبلی، بدو فکر کردن، بدون پیش نیاز
بدون پیش نیاز - ( آماده ) در زمان لزوم
چیزی که فوراً و بدون نیاز به شی یا امکانات خاصی ایجاد می شود
موردی
خاص - ویژه - مختص - اختصاصی
راه حل های موقت
کاربردهای اختصاصی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس