فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: acknowledges, acknowledging, acknowledged
مشتقات: acknowledgment (n.)
حالات: acknowledges, acknowledging, acknowledged
مشتقات: acknowledgment (n.)
• (1) تعریف: to admit or recognize the truth, existence, fact, or validity of.
• مترادف: accept, admit, affirm, allow, avow, concede, grant, recognize
• متضاد: deny, disavow, reject
• مشابه: acquiesce, agree, certify, concur, confess, credit, face up to, honor, know, own up to, plead, testify
• مترادف: accept, admit, affirm, allow, avow, concede, grant, recognize
• متضاد: deny, disavow, reject
• مشابه: acquiesce, agree, certify, concur, confess, credit, face up to, honor, know, own up to, plead, testify
- The professor was forced to acknowledge that the student had been correct after all.
[ترجمه محمدرضا شریفی] استاد در نهایت مجبور شد بپذیرد که سر آخر حق با دانشجو بوده است.|
[ترجمه شان] آخر سر، استاد ناگزیر شد که اذعان کند دانشجو درست می گفته است.|
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] ناگزیر استاد ! بیان کرد : کار ( فعل - عمل حال چه صحبت یا ارائه سمینار ) دانشجو درست بوده.|
[ترجمه گوگل] استاد مجبور شد تصدیق کند که در نهایت حق با دانشجو بوده است[ترجمه ترگمان] پروفسور مجبور شد قبول کند که دانش آموزان درست بعد از هر چیز درست عمل کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He refused to acknowledge the boy as his son.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] آن مرد , پسر را بعنوان فرزند قبول نکرد.|
[ترجمه گوگل] او از پذیرفتن این پسر به عنوان پسرش امتناع کرد[ترجمه ترگمان] اون قبول نکرد که پسره رو به عنوان پسرش قبول کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The city's orchestra is acknowledged to be one of the world's finest.
[ترجمه فردین محمدپناه] ارکستر این شهر به عنوان یکی از بهترین ارکسترهای جهان شناخته شده است|
[ترجمه گوگل] ارکستر این شهر به عنوان یکی از بهترین ارکسترهای جهان شناخته شده است[ترجمه ترگمان] اعلام شده است که ارکستر این شهر یکی از زیباترین بخش های جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- At first, she did not acknowledge being acquainted with the man.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] آن مرد ( عدم ضمیر مذکر و مونث در زبان فارسی ) بمحض دیدار سخنی از آشنایی با او ( مرد ) نکرد.|
[ترجمه گوگل] او ابتدا قبول نکرد که با این مرد آشنا شده است[ترجمه ترگمان] در آغاز اعتراف نکرد که با این مرد آشنایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The neighbor finally acknowledged having witnessed the crime.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] سرانجام همسایه اقرار کرد شاهد جنایت بوده. تذکر مهم❗توضیح مهم: بعضاً مشاهده می گردد ترجمه ها صحیح است اما لازم نیست دو فعل تاکیدی پشت سرهم بیایند👈 بوده است|
[ترجمه گوگل] همسایه بالاخره اعتراف کرد که شاهد جنایت بوده است[ترجمه ترگمان] همسایه مذکور سرانجام اعتراف کرد که شاهد این جرم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to indicate awareness of.
• مترادف: notice, recognize
• متضاد: ignore
• مشابه: address, credit, greet, hail, know, salute
• مترادف: notice, recognize
• متضاد: ignore
• مشابه: address, credit, greet, hail, know, salute
- She acknowledged his presence with a slight nod.
[ترجمه گلی افجه] او به آرامی سری تکان داد و با حضور مرد موافقت کرد|
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] ( خانم /دختر /او ) موافقت خود را با ایما و اشاره ( حرکت سر ) باحضور ( آقا/پسر /او ) نشان داد. ( در ترجمه برگردان به زبان فارسی لزومی به چند فعل پست سرهم برای تاکید لازم و ملزوم یا استفاده از ابتدا تا انتهای متن از ضمائر نیست فقط باید دقیق و درست و روان ( لحاظ کردن دستور زبان فارسی ) با آرایه ادبی زیبا و بسیار نزدیک به فرهنگ و عرف رایج ایرانیان شرط ترجمه کامل و روان و دلنشین است.|
[ترجمه گوگل] با تکان خفیفی حضور او را تایید کرد[ترجمه ترگمان] او متوجه حضور مارتین شد و سرش را به علامت موافقت تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to show appreciation or thanks for.
• مترادف: appreciate, hail, recognize
• مشابه: requite, thank
• مترادف: appreciate, hail, recognize
• مشابه: requite, thank
- At the front of the book, she acknowledges her husband's help with the research.
[ترجمه Shiva] در جلوی این کتاب او از کمک شوهرش در تحقیق قدردانی کرد|
[ترجمه محمد مهدی کریمی قهی] او در ابتدای کتاب، از کمک همسرش در تحقیق قدردانی می کند.|
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] نویسنده در دیباچه کتاب بابت پژوهش از همسرش تقدیر نمود.|
[ترجمه گوگل] در جلوی کتاب، او از کمک همسرش در تحقیق قدردانی می کند[ترجمه ترگمان] در جلوی این کتاب، او به کمک همسرش در این تحقیقات اعتراف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to indicate the receipt of, as a message.
• مترادف: answer, reply to, respond to
• مترادف: answer, reply to, respond to
- We should at least acknowledge their invitation, even if we decide not to go.
[ترجمه محسن برازنده] ما حداقل باید از دعوت آنها قدردانی کنیم حتی اگر تصمیم به رفتن نداشته باشیم.|
[ترجمه گوگل] حداقل باید دعوت آنها را بپذیریم، حتی اگر تصمیم بگیریم که نرویم[ترجمه ترگمان] حداقل باید invitation را تصدیق کنیم، حتی اگر تصمیم بگیریم که برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید