سیده زهره حسینی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whip: در زبان محاوره امروزی یعنی ماشین

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have had enough: بسه دیگه سیر شدم کافیه تمومش کن دی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hamlet: دهکده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hamlet: دهکده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you sulking: قهری؟ بامن قهری ؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i feel you: درکت میکنم میفهممت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as you wish: هر جور راحتی هرچی میلته میل خودت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why don't you get it: چرا متوجه نمیشی ؟ چرانمی فهمی؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

avoid angry: دوری از عصبانیت دوری از تشنج

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bail on somebody: دبه کردن عقب نشینی کردن قول دادن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bail on somebody: دبه کردن عقب نشینی کردن قول دادن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as you wish god: خدایا راضیم به رضای تو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as you wish god: خدایا راضیم به رضای تو

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as easy as that: به همین راحتی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep with angels: با فرشته ها بخوابید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would die for you: من برای تو میمیرم فداتشم برات میم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i would die for you: من برای تو میمیرم فداتشم برات میم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont shout at me: سرمن داد نزن سرمن فریاد نزن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give me a hug: بیا تو بغلم بغلم کن بیا بغلم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

god help us: خدایا به ما کمک کن ! خدایا به دادمو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in what sense: چطور مگه؟ ازچه نظر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep me posted: منو در جریان بزار خبرشو بهم بده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't fuck with me: سر به سرم نذار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do not worry be happy: نگران نباش'شاد باش !

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it depends on you: به تو بستگی داره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you seeing someone: با کسی دوستی؟؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culture: فرهنگ تمدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cultured plants: کشت گیاهان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culture shock: شوک و تفاوت فرهنگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lecture: کنفراس سخنرانی تدریس خطابه نطق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a wet blanket: آدم ضد حال

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave everything behind: همه چیز را فراموش کن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i m not folowing: نمی فهمم ! متوجه حرف شمانمیشم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save your breath: خودتو خسته نکن تلاشت بی فایده ست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the brain drain: فرار مغزها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the brain drain: فرار مغزها

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a coze apartment: یک آپارتمان ( کوچک ولی راحت ) دارم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come clean: صادق بودن روراست بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distination: مقصد tehran was our final destinat ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why did not you come: چرا نیومدی؟؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i m waiting: من منتظرتم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk turkey: رک حرف بزن رک حرفتو بزن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting no message is also a message: هیچ پیغامی نگرفتن ، خودش یه پیغامه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you jinxed me: چشمم زدین منو چشم زدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you jinxed me: چشمم زدین منو چشم زدی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are me idol: تو الگوی من هستی شما الگوی من هستی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are my idol: تو الگوی من هستی شما الگوی من هستی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the spot: خیلی چسبید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my effort came to fruition: تلاشم به ثمر رسید تلاشم نتیجه داد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she likes olive because it symbolizes peace: او زیتون را دوست دارد چون نشانه و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

she likes olive because it symbolizes peace: او زیتون را دوست دارد چون نشانه و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turquoise blue: آبی فیروزه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teal: سبز آبی رنگ کله غازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind how you go: مراقب خودت باش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i beg you: التماست میکنم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i owe you: بهت مدیونم مدیون تواَم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i get you: درکت میکنم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i get you: درکت میکنم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i admire you: شما رو تحسین میکنم تحسینت میکنم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i believe you: باورت میکنم باورت دارم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i believe you: باورت میکنم باورت دارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wanna stay happy that s a big goal for me: بزرگترین هدف من اینه که من میخوام خ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now s not the time: الان وقتش نیست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i cherish you: عزیز دلمی خیلی برام عزیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outdoorsy: دَدَ ری عاشق گشت و گذار و بیرون رف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you had me at hello: تو نگاه اول دلمو بردی با نگاه اول ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so be it: هر چه بادا باد به دَرک

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dozed off: چُرتم گرفت

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

notallow: مجازنیست اجازه ندادن اجازه نیست

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

path: مسیر راه گام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restless: نا آرام بی قرار مضطرب

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jast do it: فقط انجامش بده فقط انجام بده این ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we did that: اینکار را انجام دادیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

we are kin: ما به هم وابسته ایم ما با هم خوشحا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this girl can: این دختر میتونه این دختر تواناست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

this girl can: این دختر میتونه این دختر تواناست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a retired life: یک زندگی آسوده زندگی بی دغدغه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close the tap: شیر آب رو ببند یا شیر آب رو ببندید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i m crasy about you: من عاشق توام من دیوانه وار عاشق تو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being in love with someone: عاشق کسی بودن شیفته ی کسی بودن خا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interdict: تحریم کردن اجازه ندادن ممنوعیت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it s pleasure to meet you: خوشحالم از آشنایی شما خوشحالم از د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont mintion it: خواهش میکنم حرفشم نزن کاری نکردم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

introduce yourself: خودتون معرفی کنید خودتو معرفی کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

introduce yourself: خودتون معرفی کنید خودتو معرفی کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

selfless: از خودگذشته متواضع فروتن

٤ ماه پیش

مدال‌های سیده زهره حسینی