پیشنهادهای زهره علی عسکری (١٨)
To say sth that you should not have said حرفی که نباید بزنی رو بزنی چیزی که نباید بگی رو بگی مثال: I'm sorry if I spoke out of turn
Not at all, never هرگز ، اصلا مثال: I don't� believe �that �story� for a moment
اوقات سختی رو سپری کردن اوقات سختی داشتن سختی کشیدن مثال: Before she divorced, she had a devil of a time with her husband.
Used to tell someone to do something more quickly SYN: chop - chop
SYN: I don't care برام مهم نیست هیچ اهمیتی نداره
شانه خالی کردن
Win sb over = win sb round به معنی: To persude sb to support or agree with you قانع کردن کسی ویا کسی را متقاعد کنی تا با تو همرای و موافق باشد
( فلان چیز ) راست کار خودمه از عهده اش کاملا بر میام اصلا ساخته شدم برای انجام همچین کاری : )
خوب موندی دست نخوردی
بدشانسی های زیادی رو تجربه کردن دوره سخت و پر از بد شانسی رو گذروندن ( تجربه کردن )
بوی بد دادن ( بیشتر برای بوی سیگار و الکل به کار میره )
هم معنی با to make a lot of noise سر و صدا کردن
نگاه سریع انداختن
یعنی to annoy sb very much یعنی اذیت کردن، کلافه کردن، دیوونه کردن کسی
Garden variety= ordinary, common یعنی معمولی، عادی، پیش پا افتاده
یعنی من حساب میکنم با it's my treat هم معنیه
یعنی I'll pay the bill من حساب میکنم
Pass on= to reject رد کردن این یکی از معنی هاشه