زینب زرمسلک - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

optimum value: ارزش/ مقدار مطلوب، ارزش/ مقدار دلخو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unproven technology: فناوری شناخته نشده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mortgage sector securities: اوراق بهادار رهنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lean processes: فرآیندهای کارآمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

economies of scale: صرفه جویی به مقیاس مفهومی در اقتصا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

management reserve: MR مدیریت ذخایر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deterministic environment: محیط قطعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suboptimal solutions: راه حل های غیربهینه، راه حل های نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

optimized management: مدیریت بهینه/ مطلوب/ ایده آل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double arrows: پیکان های دوتایی، نماد فلش دوتایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk concerns: ملاحظات ریسک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk data: داده های ریسک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk averse organization: سازمان ریسک گریز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk tolerant organization: سازمان ریسک پذیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preparing project planning policy: تدوین خط مشی برنامه ریزی پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assigning of project manager: انتصاب مدیر پروژه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

program: طرح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the positive side of risk: از جنبه مثبت ریسک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

span of effect: میزان/ دامنه اثر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

historicity and time: تاریخچه و زمان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phase gate process: فرآیند مرحله ای = Stage - gate proc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phase gate: پایان مرحله phase gate review: بازب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subprogram: زیر طرح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

performance domain: حوزه عملکرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strategic alignment: همسویی استراتژیک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grouped together: به یکدیگر پیوسته اند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advise for stage: پیشنهاد برای مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for stage closure: درخواست برای خاتمه مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for advise about stage: درخواست مشورت/ پیشنهاد درباره مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raising a stage exception: اعلان مورد خاص مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for stage plan approval: درخواست برای تصویب برنامه مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage repoting: ارائه گزارش مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for work package planning: درخواست برای برنامه ریزی بسته کاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work package plan approval: تصویب برنامه بسته کاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advise for work package: پیشنهاد برای بسته کاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

last stage: آخرین مرحله/ مرحله آخر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

policy making: سیاست گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

policy making: سیاست گذاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first stage of delivery: مرحله اول تحویل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project plan approval: تصویب برنامه پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advise for project: پیشنهاد/ مشاوره برای پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for project early closure: درخواست برای خاتمه نارس/ زودهنگام پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raising a project exception: اعلان مورد خاص پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project reporting: ارائه گزارش پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for advise about project: درخواست مشورت/ مشاوره/ پیشنهاد دربا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for project closure: درخواست برای خاتمه پروژه درخواست اخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for stage planning: درخواست برای برنامه ریزی مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage plan approval: تصویب برنامه مرحله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

project plan: برنامه پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project policy: خط مشی پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project exception plan: برنامه مورد خاص/ استثنای پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project baseline: برنامه مبنای پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage baseline: برنامه مبنای مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage plan: برنامه مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage exception plan: برنامه مورد خاص/ استثنای مرحله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

execution manager mandate: حکم مدیر اجرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work package baseline: برنامه مبنای بسته کاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work package plan: برنامه بسته کاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work package exception plan: برنامه مورد خاص/ استثنای بسته کاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

before project: قبل/ پیش از پروژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

own the bat: فرمان را به دست گرفتن، غالب/ چیره ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

future trends: گرایش های آینده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be ahead of the curve: جلوتر از زمان بودن، به استقبال تغیی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disadvantage: to be at a disadvantage in sth در م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

total worth: دارایی کل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

junior management: ( پایین ترین رده مدیریت ) مدیریت عم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior management: مدیریت ارشد رده های مدیریت از پای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

senior management: مدیریت ارشد رده های مدیریت از پای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

line management: مدیریت صفی: مدیریت کارکنانی که مستق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

educational opportunity: فرصت تحصیلی، فرصت مطالعاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

child care assistance: تسهیلات فرزندپروری، کمک به مراقبت ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stock option: امتیاز خرید یا فروش سهام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marginal performers: افراد با عملکرد پایین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quarrelsome person: ستیزه جو، دوستدار نزاع و درگیری، اه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole sister: خواهر تنی half sister: خواهر ناتنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graduate degree: مدرک فوق لیسانس/ مدرک کارشناسی ارشد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graduate degree: مدرک فوق لیسانس/ مدرک کارشناسی ارشد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

undergraduate degree: مدرک لیسانس/ کارشناسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starting salary: پایه حقوق An employee's starting s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

labor shortage: کمبود نیروی کار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labor shortage: کمبود نیروی کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delivery people: پیک، پخش/ توزیع کنندگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entry level position: موقعیت سطح پایین ( در نظام سلسله مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

executive recruiter: شرکت کاریابی، مدیر ارشد استخدام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

competetive advantage: مزیت رقابتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

competitive disadvantage: ضعف رقابتی ( در برابر مزیت رقابتی: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low paying industry: صنعت کم درآمد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an unfortunate by product: از تبعات نامطلوب/ از اثرات منفی یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on average: به طور میانگین/ به طور متوسط/ در کل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

icing on the cake: خوش بیاری/ نورٌ علی نور/ دیگه از ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight salary: حقوق خالص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

benefit programs: مزایا ( در فیش حقوقی. بعنوان مثال ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distinct line: تفاوت آشکار/ قابل ملاحظه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

budgetary constraints: محدودیت های بودجه ای، محدودیت بودجه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to go on the offensive: Collins COBUILD Dictionary: If you ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the best defense is a good offense: proverb: Proactively attacking one' ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accepted as gospel: مانند وحی منزل پذیرفته شد.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justifiably: قاعدتا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if only: کاش، به فرض اینکه، گیریم. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AH: آه، اَ. . . ، خُب، هِی. . . ، وَه، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look after: ( علاوه بر معانی ذکر شده ) زیر نظر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spell disaster: فاجعه به بار آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spell disaster: فاجعه به بار آوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you will cheapen yourself in her eye: خود را در چشم او کوچک خواهید کرد/ م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contribution: ( علاوه بر معانی ذکر شده ) مشارکت د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wobbly chair: صندلی لَق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compensation manager: مدیر/مسئول جبران خدمات، مدیر مالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twofold: دو برابر، دو منظوره، دو منظر، دو جن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut down on: ( علاوه بر معانی قید شده ) به صفر ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell someone: متقاعد/ جذب کردن کسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faint tremor: لرزش خفیف، رعشه خفیف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faint sound: صدای ضعیف/ آرام، صدای بی حال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faint sound: صدای ضعیف/ آرام، صدای بی حال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chippendale desk: میز زیبا و کنده کاری شده Chippenda ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave a ring: لکه ایجاد کردن، اثر گذاشتن Do not ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gain an edge: کسب برتری، برتری/ موفقیت یافتن، جلو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formality: رسمیت، تشریفاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greedy complainer: غرغروی پول دوست/ حریص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn the tables on somebody: توپ را در زمین کسی انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deflect: طفره رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mid level employee: کارمند سطح/ سطوح میانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big eight accounting firm: هشت موسسه بزرگ حسابرسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potential conflict of interest: تضاد منافع احتمالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boutique firm: کارگزار تخصصی کوچک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contingency firm: شرکت پیمانی/ پیمانکاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retained firm: شرکت مشاور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

savvy move: حرکت/ اقدام زیرکانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

car emission test: تست آلایندگی خودرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gasoline: بنزین، سوخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay after tax: پرداخت پس از کسر مالیات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utility company: اداره/ شرکت آب، برق، گاز، تلفن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

national business employment weekly: هفته نامه ملی اشتغال و کسب و کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low interest loan: وام کم بهره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low interest loan: وام کم بهره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forgivable loan: وام بلاعوض A forgivable loan, also ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when all the dust settles: وقتی آب ها از آسیاب افتاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the pragmatic level: در واقع، در عمل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the odds are against you: شانس با شما یار نیست.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

business unit: واحد کسب و کار، واحد تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior level executive: مدیر اجرایی ارشد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

performance reward: کارانه، پاداش عملکرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supplemental executive retirement plan: برنامه فوق العاده بازنشستگی مدیران ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

next in line for: در شُرُفِ. . . نزدیک به . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preexisting conditions: شرایط موجود از قبل، شرایط سابق، بیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sick leave: مرخصی استعلاجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emergency leave: مرخصی اضطراری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tuition reimbursement: کمک هزینه تحصیلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

probing: موشکافانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wreck the honeymoon: خراب کردن ماه عسل خراب کردن/ به هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rude surprise: غافلگیری ناخوشایند خیال خام/ باطل ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scant: اندک، کم، معدود، قلیل، نحیف، مقدار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

typical day: روز معمولی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

typical day: روز معمولی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw back: پتو/ ملافه را از روی خود کنار زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal connection: تعامل/ ارتباط سازنده/ عمیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employment relationship: رابطه استخدامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employment at will: Employment at will means an employe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employment agreement: توافقنامه اشتغال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non compete: غیر رقابتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

amount of severance: Severance pay is a payment package ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man's word is his bond: حرف مرد یکی است. حرفش سند است.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it in writing: مکتوب کنید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offer letter: نامه ایجاب ایجاب به معنای اعلام ار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acceptance letter: نامه قبول شغل و مسئولیت نامه قبول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

research librarian: پژوهشیار، کتابدار پژوهشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self marketing: بازاریابی خود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mutual associate: همکار/ دوست مشترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play telephone phone tag: To engage in a series of telephone ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is a given: بدیهی است که . . . فرض بر این/ آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dangling participle: وجه وصفی معلق ( که یک خطای گرامری ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coffee chat: صحبت دوستانه، گپ زنی، درد دل گپ زدن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

informational interview: جلسه/ جلسات رسانه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you letter: = Letter of thanks نامه تشکر/ قدردا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonprofit organization: A nonprofit organization ( NPO ) , ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonprofit organization: A nonprofit organization ( NPO ) , ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business people: اهالی کسب وکار = capitalist. em ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business people: اهالی کسب وکار = capitalist. em ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faculty member: عضو هیات علمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faculty member: عضو هیات علمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

school administration: مدیریت آموزشی/ مدرسه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

development program: برنامه تکمیلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

businessperson: اهالی کسب و کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underdress: لباس خودمانی پوشیدن، غیر رسمی تر لب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

button down collar: یقه دکمه پایین، یقه دکمه دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

button down collar: یقه دکمه پایین، یقه دکمه دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight collar: یقه سنتی/ معمولی، یقه استاندارد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pin collar: یقه سنجاق دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tab collar: یقه بند دار بندی در دو طرف برگردا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conservative: ( علاوه بر معانی ذکر شده ) با دوام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wing tip shoes: کفش هشترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be penny wise and pound foolish: to be extremely careful about small ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smalt: رنگ لاجوردی نوعی آبی پررنگ است که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

byzantium: رنگ بیزانتیوم/بیزانتیم نوعی رنگ م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

byzantium: رنگ بیزانتیوم/بیزانتیم نوعی رنگ م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cordovan: رنگ کردوبایی نوعی قرمز مایل به قهو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gamboge: رنگ گامبوژ نوعی زرد خردلی تیره است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fulvous: رنگ فولوِس ترکیبی از زرد مایل به ق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verdigris: رنگ زنگاری یا به اصطلاح شیمی، استا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aubergine: ( علاوه بر معانی ذکر شده ) رنگ بادم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lichen: رنگ گل سنگی نوعی ترکیب تیره از سبز ...

١ سال پیش

مدال‌های زینب زرمسلک