زینب زرمسلک - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the positive side of risk: از جنبه مثبت ریسک

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

span of effect: میزان/ دامنه اثر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

historicity and time: تاریخچه و زمان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phase gate process: فرآیند مرحله ای = Stage - gate proc ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phase gate: پایان مرحله phase gate review: بازب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subprogram: زیر طرح

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

performance domain: حوزه عملکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strategic alignment: همسویی استراتژیک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grouped together: به یکدیگر پیوسته اند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advise for stage: پیشنهاد برای مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for stage closure: درخواست برای خاتمه مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for advise about stage: درخواست مشورت/ پیشنهاد درباره مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raising a stage exception: اعلان مورد خاص مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for stage plan approval: درخواست برای تصویب برنامه مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage repoting: ارائه گزارش مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for work package planning: درخواست برای برنامه ریزی بسته کاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work package plan approval: تصویب برنامه بسته کاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advise for work package: پیشنهاد برای بسته کاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

last stage: آخرین مرحله/ مرحله آخر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

policy making: سیاست گذاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

policy making: سیاست گذاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first stage of delivery: مرحله اول تحویل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project plan approval: تصویب برنامه پروژه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advise for project: پیشنهاد/ مشاوره برای پروژه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for project early closure: درخواست برای خاتمه نارس/ زودهنگام پ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raising a project exception: اعلان مورد خاص پروژه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project reporting: ارائه گزارش پروژه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for advise about project: درخواست مشورت/ مشاوره/ پیشنهاد دربا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for project closure: درخواست برای خاتمه پروژه درخواست اخ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

request for stage planning: درخواست برای برنامه ریزی مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage plan approval: تصویب برنامه مرحله

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

project plan: برنامه پروژه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project policy: خط مشی پروژه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project exception plan: برنامه مورد خاص/ استثنای پروژه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project baseline: برنامه مبنای پروژه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage baseline: برنامه مبنای مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage plan: برنامه مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage exception plan: برنامه مورد خاص/ استثنای مرحله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

execution manager mandate: حکم مدیر اجرایی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work package baseline: برنامه مبنای بسته کاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work package plan: برنامه بسته کاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work package exception plan: برنامه مورد خاص/ استثنای بسته کاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

before project: قبل/ پیش از پروژه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

own the bat: فرمان را به دست گرفتن، غالب/ چیره ش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

future trends: گرایش های آینده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be ahead of the curve: جلوتر از زمان بودن، به استقبال تغیی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disadvantage: to be at a disadvantage in sth در م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

total worth: دارایی کل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

junior management: ( پایین ترین رده مدیریت ) مدیریت عم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior management: مدیریت ارشد رده های مدیریت از پای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

senior management: مدیریت ارشد رده های مدیریت از پای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

line management: مدیریت صفی: مدیریت کارکنانی که مستق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

educational opportunity: فرصت تحصیلی، فرصت مطالعاتی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

child care assistance: تسهیلات فرزندپروری، کمک به مراقبت ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stock option: امتیاز خرید یا فروش سهام

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marginal performers: افراد با عملکرد پایین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quarrelsome person: ستیزه جو، دوستدار نزاع و درگیری، اه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole sister: خواهر تنی half sister: خواهر ناتنی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graduate degree: مدرک فوق لیسانس/ مدرک کارشناسی ارشد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graduate degree: مدرک فوق لیسانس/ مدرک کارشناسی ارشد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

undergraduate degree: مدرک لیسانس/ کارشناسی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starting salary: پایه حقوق An employee's starting s ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

labor shortage: کمبود نیروی کار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labor shortage: کمبود نیروی کار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delivery people: پیک، پخش/ توزیع کنندگان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entry level position: موقعیت سطح پایین ( در نظام سلسله مر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

executive recruiter: شرکت کاریابی، مدیر ارشد استخدام

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

competetive advantage: مزیت رقابتی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

competitive disadvantage: ضعف رقابتی ( در برابر مزیت رقابتی: ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low paying industry: صنعت کم درآمد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an unfortunate by product: از تبعات نامطلوب/ از اثرات منفی یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on average: به طور میانگین/ به طور متوسط/ در کل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

icing on the cake: خوش بیاری/ نورٌ علی نور/ دیگه از ای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight salary: حقوق خالص

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

benefit programs: مزایا ( در فیش حقوقی. بعنوان مثال ش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distinct line: تفاوت آشکار/ قابل ملاحظه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

budgetary constraints: محدودیت های بودجه ای، محدودیت بودجه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to go on the offensive: Collins COBUILD Dictionary: If you ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the best defense is a good offense: proverb: Proactively attacking one' ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accepted as gospel: مانند وحی منزل پذیرفته شد.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justifiably: قاعدتا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if only: کاش، به فرض اینکه، گیریم. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AH: آه، اَ. . . ، خُب، هِی. . . ، وَه، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look after: ( علاوه بر معانی ذکر شده ) زیر نظر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spell disaster: فاجعه به بار آوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spell disaster: فاجعه به بار آوردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you will cheapen yourself in her eye: خود را در چشم او کوچک خواهید کرد/ م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contribution: ( علاوه بر معانی ذکر شده ) مشارکت د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wobbly chair: صندلی لَق

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compensation manager: مدیر/مسئول جبران خدمات، مدیر مالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twofold: دو برابر، دو منظوره، دو منظر، دو جن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut down on: ( علاوه بر معانی قید شده ) به صفر ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell someone: متقاعد/ جذب کردن کسی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faint tremor: لرزش خفیف، رعشه خفیف

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faint sound: صدای ضعیف/ آرام، صدای بی حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faint sound: صدای ضعیف/ آرام، صدای بی حال

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chippendale desk: میز زیبا و کنده کاری شده Chippenda ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave a ring: لکه ایجاد کردن، اثر گذاشتن Do not ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gain an edge: کسب برتری، برتری/ موفقیت یافتن، جلو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formality: رسمیت، تشریفاتی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greedy complainer: غرغروی پول دوست/ حریص

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn the tables on somebody: توپ را در زمین کسی انداختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deflect: طفره رفتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mid level employee: کارمند سطح/ سطوح میانی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big eight accounting firm: هشت موسسه بزرگ حسابرسی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potential conflict of interest: تضاد منافع احتمالی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boutique firm: کارگزار تخصصی کوچک

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contingency firm: شرکت پیمانی/ پیمانکاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retained firm: شرکت مشاور

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

savvy move: حرکت/ اقدام زیرکانه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

car emission test: تست آلایندگی خودرو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gasoline: بنزین، سوخت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay after tax: پرداخت پس از کسر مالیات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utility company: اداره/ شرکت آب، برق، گاز، تلفن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

national business employment weekly: هفته نامه ملی اشتغال و کسب و کار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low interest loan: وام کم بهره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low interest loan: وام کم بهره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forgivable loan: وام بلاعوض A forgivable loan, also ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when all the dust settles: وقتی آب ها از آسیاب افتاد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the pragmatic level: در واقع، در عمل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the odds are against you: شانس با شما یار نیست.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

business unit: واحد کسب و کار، واحد تجاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior level executive: مدیر اجرایی ارشد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

performance reward: کارانه، پاداش عملکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supplemental executive retirement plan: برنامه فوق العاده بازنشستگی مدیران ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

next in line for: در شُرُفِ. . . نزدیک به . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preexisting conditions: شرایط موجود از قبل، شرایط سابق، بیم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sick leave: مرخصی استعلاجی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emergency leave: مرخصی اضطراری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tuition reimbursement: کمک هزینه تحصیلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

probing: موشکافانه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wreck the honeymoon: خراب کردن ماه عسل خراب کردن/ به هم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rude surprise: غافلگیری ناخوشایند خیال خام/ باطل ت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scant: اندک، کم، معدود، قلیل، نحیف، مقدار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

typical day: روز معمولی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

typical day: روز معمولی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw back: پتو/ ملافه را از روی خود کنار زدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal connection: تعامل/ ارتباط سازنده/ عمیق

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employment relationship: رابطه استخدامی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employment at will: Employment at will means an employe ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employment agreement: توافقنامه اشتغال

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non compete: غیر رقابتی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

amount of severance: Severance pay is a payment package ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man's word is his bond: حرف مرد یکی است. حرفش سند است.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it in writing: مکتوب کنید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offer letter: نامه ایجاب ایجاب به معنای اعلام ار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acceptance letter: نامه قبول شغل و مسئولیت نامه قبول ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

research librarian: پژوهشیار، کتابدار پژوهشی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self marketing: بازاریابی خود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mutual associate: همکار/ دوست مشترک

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play telephone phone tag: To engage in a series of telephone ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is a given: بدیهی است که . . . فرض بر این/ آن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dangling participle: وجه وصفی معلق ( که یک خطای گرامری ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coffee chat: صحبت دوستانه، گپ زنی، درد دل گپ زدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

informational interview: جلسه/ جلسات رسانه ای

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you letter: = Letter of thanks نامه تشکر/ قدردا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonprofit organization: A nonprofit organization ( NPO ) , ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonprofit organization: A nonprofit organization ( NPO ) , ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business people: اهالی کسب وکار = capitalist. em ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business people: اهالی کسب وکار = capitalist. em ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faculty member: عضو هیات علمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faculty member: عضو هیات علمی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

school administration: مدیریت آموزشی/ مدرسه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

development program: برنامه تکمیلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

businessperson: اهالی کسب و کار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underdress: لباس خودمانی پوشیدن، غیر رسمی تر لب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

button down collar: یقه دکمه پایین، یقه دکمه دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

button down collar: یقه دکمه پایین، یقه دکمه دار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight collar: یقه سنتی/ معمولی، یقه استاندارد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pin collar: یقه سنجاق دار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tab collar: یقه بند دار بندی در دو طرف برگردا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conservative: ( علاوه بر معانی ذکر شده ) با دوام ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wing tip shoes: کفش هشترک

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be penny wise and pound foolish: to be extremely careful about small ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smalt: رنگ لاجوردی نوعی آبی پررنگ است که ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

byzantium: رنگ بیزانتیوم/بیزانتیم نوعی رنگ م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

byzantium: رنگ بیزانتیوم/بیزانتیم نوعی رنگ م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cordovan: رنگ کردوبایی نوعی قرمز مایل به قهو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gamboge: رنگ گامبوژ نوعی زرد خردلی تیره است ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fulvous: رنگ فولوِس ترکیبی از زرد مایل به ق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verdigris: رنگ زنگاری یا به اصطلاح شیمی، استا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aubergine: ( علاوه بر معانی ذکر شده ) رنگ بادم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lichen: رنگ گل سنگی نوعی ترکیب تیره از سبز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lichen: رنگ گل سنگی نوعی ترکیب تیره از سبز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

malachite: رنگ مالاکیت نوعی سبز زنده همچون زم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fallow: ( علاوه بر معانی ذکر شده ) رنگ فالو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clank: صدای به هم خوردن دو جسم فلزی ( کم ط ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communicating: صحبت بسیار لزوما به معنی برقراری ار ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communicating: بسیاری از زوج ها به دلیل عدم برقرار ...

٤ ماه پیش

مدال‌های زینب زرمسلک