پیشنهادهای محمد زردُشت (٢٢)
Channel resources into sth منابع را به سمت چیزی سرازیر کردن.
زیاده روی کردن
قدردانی کردن از یه نفر به خاطر کاری که انجام داده
قدردانی کردن از یه نفر به خاطر کاری که انجام داده
اصطلاح هست: وقتی کسی نخواد جواب سوالی را بده ( چون ممکنه تو دردسر بیوفته. ) **درخواست توسل به متمم پنجم ( در دادگاه ) که طبق آن شخص حق دارد در دادگا ...
اصطلاح هست: مسئولیتی را که روی دوش تو هست، به دوش کسی بندازی.
اصطلاح To look at the big picture به جای توجه به جزئیات ، شرایط را به صورت کلی در نظر بگیری.
یه اصطلاح هست: ( این کار ) باید خیلی سریع انجام بشه. OR ( این کار ) باید تا الان انجام میشد.
No one wants to hyre a person who has negative attitude . هیچکس دوست ندارد کسی را استخدام کند که نگرش منفی دارد.
I'm buried in work همون معنی I'm too busy
می دونه چی بپوشه که مُد باشه.
خوش سلیقه بودن در انتخاب لباس ، این که بدونی چی بپوشی که مد باشه.
Old fashioned , To be out of fashion
موقع خرید، فروشنده ها میان میگن این رو میخوای یا اون. . . اعصاب آدم رو میریزم بهم.
موقع خرید فروشنده میاد هی میگه این را میخوای یا اون. . . اعصاب آدم بهم میریزه.
اجناس و محصولاتی که همه باید داشته باشند ( مثل گوشی هوشمند )
پرو کردن لباس ، تن زدن ، امتحان کردن
بزنی تو سر قیمت، کم کردن قیمت تاجایی که میشه
مودبانه �دستشویی رفتن یا صورت شستن� . I'm going to powder my nose
یک عبارت مودبانه برای اشاره به یک فرد احمق در زمان نبود او: . He is not the sharpest tool in the shed
حالت مودبانه عبارت �استفراغ کردن� یا �بالا آوردن غذا�
وقتی بخواهیم مودبانه بگوییم کسی چربی دور شکم دارد.