پیشنهادهای یوسف شیخ عبداله زاده ممقانی (٧٩)
واژه ی اون در ترکی به معنای آرد است .
واژه ی یون در ترکی به معنای پشم، موهای گوسفندو شتر است.
قاراپاپاق واژه ی ترکی است که ازدوبخش؛ قارا و پاپاق ترکیب یافته است به معنی کسی که کلاه سیاه می پوشد طائفه ای از ترکمانان بوده است .
دَرین با فتح "د " واژه ی ترکی است به معنای عمیق است. مقابل درین ، دایازبه معنی سطحی ، رویی است
قووی به ضم ق واژه ی ترکی است به معنای چاه است .
قو به ضم ق واژه ی فارسی است . پرنده ای گردن دراز با پرهای سیاه وسفید است ودر آب شنا می کند . نام دیگر آن غاز است .
تیرامین، یاتورامین ویا تورامون روستای باستانی متروکه وخالی از سکنه ای است که غار وگورستان باستانی ومسجد تخریب شده ی آن گویای قدمت آن است که اکثر ساکن ...
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان با نام سابق دانشگاه تربیت معلم تبریز، یکی از دانشگاه های مادر و جامع وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بوده که پس از دانشگاه ت ...
دهستان شهرک در بخش ممقان قراردارد ومرکز آن درشهر ممقان است . درسال 1381 درتقسیمات کشوری تاسیس شده است . دهستان شهرک شامل؛ دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ...
تیرامین، یاتورامین ویا تورامون روستای باستانی متروکه وخالی از سکنه ای است که غار وگورستان باستانی ومسجد تخریب شده ی آن گویای قدمت آن است که اکثر ساکن ...
بخش ممقان ، شامل؛ شهرممقان ، مزارع ، گاوداری مرغداری ، کارگاههاوکارخانه های اطراف آن ودهستان شهرک ، شامل؛ دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان ، شهرک صنعتی شهی ...
شهرستان آذرشهر شامل :شهرهای آذرشهر ، ممقان ، گوگان وروستاهای حومه شهرهای مذکور درسال 1376 تاسیس گردید که مرکز شهرستان، در شهر آذرشهر قراردارد. درهمان ...
یقه بستن : رسم قدیمی بوده که بابستن یقه پیراهن پایان جشن یا مراسم را بااین شیوه اعلام میکردند . قدیم رسم بوده کسی که به سفر می رفت پس از برگشت بمدت د ...
سندخن ( sndkhn ) :نام کوچه ای در محله ی امشج ممقان آذر بایجان شرقی است .
سیهون /سیحون /صیحون /سیخون: نام رشته قناتی بوده است بین قنات پره خون وقنات اولی کوشن ممقان آذربایجان شرقی که قنات سیخون جیخون هم میگفتند که هم اکنون ...
پره خون نام مزارع ( کوشن =مزارع یک منطقه ) وقناتی است در شهرممقان آذربایجان شرقی . پره خون نی /پره خون لی یعنی منسوب به"پره خون" نی /لی پسوند نسبیت ا ...
آوگان/آبگان یا جوانjuvan/جویوان/جوی بان یا میراب : فردی است که کارش سرکشی ومحافظت از هرز رفتن آب از جوی ها و نهرهای عمومی از استخر قنات تا مزرعه شرکا ...
بتجالی :منسوب به روستا/مزرعه ی "بتجا " ی ممقان آذربایجان شرقی .
بتجا /بدجا /بودجا :نام مزرعه ای از مزارع ممقان آذربایجان شرقی که در ازمنه های قدیم روستایی با همین دایر بوده است که روستا متروکه شده ولی مزرعه وقنات ...
کلینه/kelineh : نام روستای متروکه وخالی از سکنه ای است در بخش ممقان آذربایجان شرقی واقع شده است. که ساکنان منسوب به روستای کلینه را به جای "کلینه ای ...
تورامین یا تیرامین روستای باستانی متروکه وخالی از سکنه ای است که غار وگورستان باستانی ومسجد تخریب شده ی آن گویای قدمت آن است که اکثر ساکنان آن به ممق ...
قوی ایل واژه ی ترکی است ازدو بخش "قوی " ( به معنی گوسفند ) و "ایل " ( به معنی سال ) ترکیب یافته است به معنای سال گوسفند ازدوازده سال تقویم ترکی است.
قوچی به ضم ق وازه ی ترکی است تغییر یافته قویچی است که از دوبخش "قوی " به معنی گوسفند و پسوند "چی" به معنی دارنده ونگهدارنده کهبه معنی شبان وچوپان است ...
داوار یا دووار یا تافار یا توفار واژه ی ترکی است است به معنای گوسفند وبز است .
روستایی دربخش حومه آذرشهر آذربایجان شرقی است . قاضی جهان بفارسی دگرگون شده "قت چخان" است از دو بخش قت وچخان تشکیل یافته است . قت :به معنای علفی شبیه ...
دهخوارقان فارسی شده ی "دووارقان "که در خود محل ومنطقه بصورت "داوارقان ، دووایقان ، دیوارقان، توفایقان ، توفارقان، تافایقان وتافارقان"کاربرد دارد . اگ ...
مامقان" یک واژه ی ترکی است که اصل آن" ماموغان "است دراثر فرسایش واژه گانی به مامغان ، ماماغان ، مامقان ونهایتا به ممقان دگرگون شده است که در خود منطق ...
ممقان یا مامقان یا ماما قان نام شهری است در آذربایجان شرقی که بصورت "ماماغان"کاربرد دارد واژه ی دگرگون شده ترکی است که از واژه های "ماموغ" ، "ان " تر ...
قویچی یا قوچی ، به ضم ق واژه ی ترکی است قویچی از دوبخش "قوی" و"چی" ترکیب یافته است قوی به معنی گوسفند وچی پسوند دارندگی ، صاحب است قوچی مخفف آن است ب ...
قوی به فتح ق واژه ی فارسی است به معنای، نیرومند پرزور، توانا . قوی ( goi ) یا ق، به ضم ق ، واژه ی ترکی است به معنی گوسفند است . که واژه ی قوی در ترکی ...
ارزن نام کوی وقناتی است درمحله ی آشاخا ( سفلی ) ی شهر ممقان آدزبایجان شرقی .
قره قویونلو واژه ی فارسی شده ی " قارا قویونلار" ترکی است که از سه بخش" قارا" بمعنی رنگ سیاه، "قویون" به معنی جامه، پوشش وپوشنده، قراردهنده ، گذارنده، ...
آق قویونلو واژه ی فارسی شده ی " آغ قویونلار " ترکی است که از سه بخش" آغ " بمعنی رنگ سفید، "قویون" به معنی گذارنده، قراردهنده ، پوشنده، پوشش ، جامه، " ...
دیانا نام قناتی است در شهر ممقان آذربایجانشرقی جاری به مزارع باهمین نام دیانا
ایرینجی و اژه ی ترکی است که از دو بخش " ایری " به معنی بزرگ ، پخته ، رسیده ، بالغ و کامل، " اینجی" پسوند صفت شمارشی است که این پسوند صفت شمارشی ویژه ...
قوین یا قوی به ضم ق ، واژه ی ترکی است به معنی گوسفند است .
ایرینجی و اژه ی ترکی است که از دو بخش " ایری " به معنی بزرگ ، پخته ، رسیده ، بالغ و کامل، " اینجی" پسوند صفت شمارشی است که این پسوند صفت شمارشی ویژه ...
اٍی ری ( Eri ) به کسر " ی"واژه ی ترکی است به معنی بزرگ ، رسیده، کامل وپخته است . اَی ری به فتح " ی" به معنی کج ، خم . آی ری به معنی جدا ، دیگری.
آق قویونلو واژه ی فارسی شده ی " آغ قویونلار " ترکی است که از سه بخش" آغ " بمعنی رنگ سفید، "قویون" به معنی جامه، ، پوشش، پوشنده ، قراردهنده ، گذارنده ...
قره قویونلو واژه ی فارسی شده ی " قارا قویونلار" ترکی است که از سه بخش" قارا" بمعنی رنگ سیاه، "قویون" به معنی جامه، پوشش ، ، پوشنده ، ، قراردهنده ، گذ ...
قًویون به ضم ق واژه ی ترکی است به معنی بگذارید، پشم گوسفند ، آستین ، دامنه ، جیبهای جامه : جیبهای جلو وعقب وبغل شلوار ، جیبهای زیر بغل، پهلو وسینه ی ...
قت واژه ی عربی است به معنای علفی شبیه به یونجه است و دانه ی آن مانند گاودانه است وگیاهی خودرو است که در قحط سالی آنرا آرد میکردند ومی پختند ومی خوردن ...
طمی به فتح ط، سکون م واژه ی عربی است به معنی بسیار شدن آب ، فزودن آب ، پر شدن دریا، برآمدن آب . با پسوند "لی " ترکی به واژه ی ترکی "طمی لی "دگرگون یا ...
طمی به فتح ط، سکون م واژه ی عربی است به معنی بسیار شدن آب ، فزودن آب ، پر شدن دریا، برآمدن آب . با پسوند "لی " ترکی به واژه ی ترکی "طمی لی "دگرگون یا ...
چلقه ای نا م محلی ( میدان محل تجمع ) است درمحله مزیدلوی شهرممقان آذربایجان شرقی است که مراسمات مذهبی محرم برای عزاداری تجمع میکنند . کلمه چلقه ای کلم ...
چلقه ای به فتح چ و ل، واژه ی ترکی است به معنی منسوب به پیچه ی سر ، روسری ، شال ، سربند که نوع روسری وشال درشهر ممقان آذربایجان شرقی دوخته و بافته می ...
گوگان یا گاوگان دگرگون شده ی "گوگن "که از "گو"و "گن " ترکیب یافته است . مانند: " گن چای "یعنی رودخانه عریض که هم اکنون به"گنجه "دگرگون شده است واژه ی ...
واژه ی ترکی است به معنی خون ، پراز ، مملو از ، مشحون از، فعل امر به معنی سیراب شو و بدان وبفهم .
دهخوارقان فارسی شده ی "دووارقان "که در خود محل ومنطقه بصورت "داوارقان ، دووایقان ، دیوارقان، توفایقان ، توفارقان، تافایقان وتافارقان"کاربرد دارد . اگ ...
"دیزج "واژه ی فارسی است فارسی شده واژه ی دیزه ترکی است به معنای طویله اسب ، اسبی که رنگ آن سیاه یاخاکستر ی باشد ، دیزج ودیزک نیز گفته اند .