قان


معنی انگلیسی:
birch

لغت نامه دهخدا

قان. ( ترکی ، اِ ) گفته اند دم است. ( فهرست مخزن الادویه ). خون.

قان. ( اِخ ) از شهرهای یمن و در دیار نهدبن زیدبن سودبن اسلم بن حاف بن قضاعة و حارث بن کعب است ، و گفته اند قوان. ( معجم البلدان ج 7 ص 19 ) ( منتهی الارب ).

قان. [ نِن ْ ] ( ع ص ) قانی. رجوع به قانی شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) غان .
از شهر های یمن و در دیار نهد بن زید بن سود بن اسلم بن حاف بن قضاعه و حارث بم کعب است و گفته اند قوان .

پیشنهاد کاربران

پسوند مکان ، ماقبل کان و گان . مصادقی چون تالقان ( تالگان پسوند گان مکان بلند ) یا جوشقان ( جوشگان پسوند گان مکان و جای گوشه یا همان کُنج
واژه ی ترکی است به معنی خون ، پراز ، مملو از ، مشحون از، فعل امر به معنی سیراب شو و بدان وبفهم .
مرحبا به آقای محمود اخوان مهدوی ، کاملا صحیح است
قان علاوه بر معانی یاد شده در بالا، معرب ( ( کان ) ) و ( ( گان ) ) پسوند مکان است که در برخی نام جایها نیز وجود دارد. مانند طالقان ( طالگان/ تالگان ) ، جوشقان ( جوشگان ) ، زرقان ( زرگان ) ، دیلمقان ( دیلمگان/ دیلمه گان ) ، خرقان ( خرگان/ خراگان ) ، قاراقان ( قراگان/ قره گان ) و. . .
خان، قاآن، سلطان
خون دم و خان
قان میشه کان و خان که خودش ترکی هست
درمتون قدیم کلمه قان گاهی اوقات به معنای خان ورهبر وفرمانروا امده است
قان ( Qan ) در زبان ترکی به معنی خون است
قان قانلو که در بالا آمده با واژه قان که در ترکی به معنی خون می باشد ارتباطی ندارد قان قال در ترکی یک نوع گیاه خاردار هست که در زمین های کنار آب رشد می کند و دانه های آن با قاصدک منتقل می شود . قان قانلو یعنی زمین یا محل رشد قان قال یا محلی که دارای قان قال می باشد در اینجا اسم دهی است .
گوسفند وبز

بپرس