سورنا آزری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اشتباه: در پارسی میانه ( ساسانی ) اِرنگ ، ز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجتماع: در پارسی میانه �هَنًجَمَن� می گفتند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interaction: inter در پارسی برابر اندر است و به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بیگ: دربارهٔ خاستگاه این واژه اگرچه هنوز ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

بیگ: در پاسخ به اردم که گفت پارسی دوران ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اذری: مردم آذری یا مردم آذربایجانی یا آذر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بزرگ: گفته می شود حدود ۵ هزار واژه معرب ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایران: واژهٔ ایران مستقیماً از پارسی میانه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اران: نام آلبانیا و مردم آنجا از سده ۴ ق. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دارو: ریشه واژه دارو زبان پهلوی و واژه دا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استان: واژهٔ �اوستن� از ایرانی باستان با ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اردبیل: اردبیل:اردبیل یا �آرداویل� یا �آرتا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تبریز: یاقوت حموی در �معجم البلدان� گزارش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استارا: نام نام آستارا همواره همچون یک معما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باکو: ریشه نام باکو به درستی روشن نشده اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مغز: در زبان لری و لکی مزگ می گویند که ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بشقاب: واژه قاب ریشه ایرانی سغدی دارد و به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قاب: واژه قاب ریشه ایرانی سغدی دارد و به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خاتون: خاتون عنوانی سغدی بود که برای شهبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهادر: مودو چانیو یا مودون ( به چینی: 冒頓單于 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شکل: می توان به جای آن سیما را بکار برد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارس: ریشهٔ واژهٔ فارسی �ارس� و واژه های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اذربایجان: بر پایه پژوهش های واژه شناسی، واژهٔ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منطقه: در پارسی میانه به منطقه کوست می گفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خسرو: خسرو در اوستا به گونه ( هوُ - سْرَو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سومر: زبان سومِری زبان سومر باستان در منط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سومر: سومری امروزه یک زبان ایزوله به شمار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلوچی: زبان بلوچی از زبان های ایرانی شمال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لری: زبان لُری ( به لری: زۊن لٛوْری‎ ) ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اردبیل: اردبیل:اردبیل یا ( آرداویل ) یا ( آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سبلان: در زبان فارسی در بسیاری از واژه ها، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابجو: در پارسی میانه وَشًک می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جوی: در پارسی کیانه به آب جوی پَرًشَک می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب راکد: در پارسی میانه اَزمِشت می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخر: در پارسی میانه اَفًدُم می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخر: در پارسی میانه اَفًدُم و پَسین می گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادم: در پارسی میانه مَشًیا و مَشا می گفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اذوقه: در پارسی میانه توشَک�توشه� و پیت می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادم کش: در پارسی میانه گَدُک می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الت تناسلی: در پارسی میانه زَهار می گفنتد.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الو: در پارسی میانه�پارسی دوران ساسانی�آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اموزشگاه: در پارسی میانه� پارسی دوران ساسانی� ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حاجت: در پارسی میانه آیَفت می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابد: در پارسی میانه اَپت می گفتند که ریش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طاق: در پارسی میانه �تاک� می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتصال: در پارسی میانه هَمًبَنًدِش و همبندی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجتناب: در پارسی میانه پَهًریچ کی گفتند که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجتناب کردن: در پارسی میانه�پَهًریخًتَن� می گفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجداد: در پارسی میانه �نیاکان� می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتهام: در پارسی میانه �پِشیماری� می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجر: در پارسی دوران ساسانی �مُزًد� کی گف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجازه عبور: در پارسی میانه �پَرًوانَک� کی گفتند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجاق: در پارسی میانه �بَرِژ� و �بِریزَن� ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجاق گلی: در پارسی میانه �کَلَک� می گفتند و م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجاق گلی: در پارسی میانه �کَلَک� می گفتند و م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجرا کردن: در پارسی میانه �پَساخًتَن� می گفتند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احاطه کردن: در پارسی میانه �پَرًوَسًتَن� می گفن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احترام کردن: در پارسی میانه �فَرنامیتَن� می گفنت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

احساس: در پارسی میانه �سُهیشًن� می گفتند ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احساس کردن: در پارسی میانه �سُهیسًتَن � می گفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احساس کردن: در پارسی میانه �سُهیسًتَن � می گفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احضار کردن: در پارسی میانه �فَراچ خوانتَن� می گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اختلاط: درپارسی میانه �آمیچ� و �آمیزِشن� اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اختیار: در پارسی میانه�آزات کامی� می گفتند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخراج کردن: در پارسی میانه �پَزدِنیتَن� می گفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخطار: در پارسی میانه �دَخشَک� می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قرض دادن: در پارسی میانه �توختَن� می گفتند که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اداره: در پارسی میانه �دیوان � می گفتند که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادرار کردن: در پارسی میانه�مِزیتن� می گفتند که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادرار کردن: در پارسی میانه�مِزیتن� می گفتند که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادراک: در پارسی میانه �ماریشن� می گفتند که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اراده: در پارسی میانه �کامه� است.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارائه دادن: در پارسی میانه �نیکِختَن� می گفتند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارائه: در پارسی میانه �نیکِژیشن� می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اساسی: در پارسی میانه �بونیک� می گفتند و ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اساس: در پارسی میانه �پایَک � است که امرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شکل: در پارسی میانه �کَرپ� است برای نمون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استدلال: در پارسی میانه �گُواکیه� می گفتند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استراحت کردن: در پارسی میانه �خُسپیتَن� است که ام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استفراغ کردن: در پارسی میانه� گُکارتن� است که می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استقامت: در پارسی میانه �پاتاریه� است که امر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استقامت: توش نیز می توان بکاربرد که از ریشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسرار امیز: در پارسی میانه �رازیک� است که می تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسراف: درپارسی میانه �وَندگاری� است که می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکال: می توان دشواری و ناسانی را بکاربرد.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دعا: می توان اشم وهو را بکاربرد که در پا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ویراستن: به چم اصلاح کردن است.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ویراستن: به چم اصلاح کردن است.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصلاح کردن: ویراستن که در پارسی میانه یه این چم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصلی: در پارسی میانه �ماتَک� و �بُنیک� می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتاق خواب: در پارسی میانه�شَپیستان� و �ویستَرَ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اطلاع: در پارسی میانه �آگاسی� و �اَزد� است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اعتراض: در پارسی میانه �پَتکار� است که امرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اعتماد: در پارسی میانه�اَپَستان�است.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اعتراف کردن: در پارسی میانه �اَستُوانیتَن� است.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اعلامیه: در پارسی میانه �ویچیر� است.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اغفال کردن: در پارسی میانه �فَرِفتَن� است که هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افتخار: در پارسی میانه �بورژیشن� است که می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

التماس کردن: در پارسی میانه �زادیتَن� است که در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امید: امید در پارسی ساسانی اُمِت هِمِت اُ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کامل: در پارسی میانه �بَوَندَک� است که ام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلعیدن: در پارسی میانه �اُپارتَن� است که ام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اهمیت: در پارسی میانه �وهاک� است که امروزه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایالتی: در پارسی میانه �زَندیک� است که امرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایالتی: در پارسی میانه �زَندیک� است که امرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایجاد کردن: در پارسی میانه �تاشیتَن� است که امر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایجاد کردن: آنیتَن نیز در پارسی میانه بوده و می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایجاد شدن: در پارسی میانه �اَنبوسیتَن� است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ایجاد: در پارسی میانه �تاشیشن� است که امرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رفاقت: در پارسی میانه اِرمانی� است که امرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با خبر کردن: در پارسی میانه �چاشتَن� است و امروز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

با خبر کردن: در پارسی میانه �چاشتَن� است و امروز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غرب: در پارسی میانه �اَپاختر� است که امر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بادام: در پارسی میانه به دیس �واتام� بوده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بازار: بازار در پارسی دوران ساسانی به دیس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دشک: دوشَک در پارسی میانه به چم بستر بود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عهدنامه: درپارسی میانه پاتَخشیر است که امروز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الاله: در پارسی میانه به دیسه آلالَک بوده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amorphous: اَ ذر پارسی پیشوند منفی ساز است و ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superconductive: super در پارسی برابر ابر است و cond ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambivert: اوبانگر که از پیشوند اوبا به چم هر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypothermia: اوپاگرمایی که از پیشوند اوپا به چم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polymer: بسپار از پیشوند بس به چم بسیار و پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multiply: بستاییدن از پیشوند بس به چم چند و ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polychromatic: بلفام از پیشوند بل به چم بسیار و پر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polychromatic: بلفام از پیشوند بل به چم بسیار و پر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polycyclic: بلچرخه ای از پیشوند بل به جم چند و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overload: بیش باری پیشوند بیش به چم زیاد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دژخیم: پاسخ به ع دش و دژ در پارسی میانه پی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استاد: استاد در پارسی میانه به دیس استات و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استان: OSTAN پارسی است و در پارسی میانه به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استمداد: در پارسی میانه اپَستان است و می توا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشباع: در پارسی میانه سیری است و اشباع شده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشتباه: در پارسی میانه ( ساسانی ) اِرنگ ، ز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشخاص: در پارسی میانه ( ساسانی ) :کَسان ام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشراف: اشراف در پارسی میانه ( ساسانس ) :وَ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکال: اِشکال در پارسی میانه ( ساسانی ) :د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خربزه: خربزه در پارسی میانه ( ساسانی ) :خَ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرگرد: در پارسی میانه ( ساسانی ) به دیس فِ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهادر: در پاسخ به دوستانی که میگویند ترکیس ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های سورنا آزری