نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clubbing: ضربه زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shout out: این برای دوستان که به معنی بالا شک ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take its toll on: اثر منفی گذاشتن بر روی کسی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
presenteeism: در سر کار ماندن برای مدت طولانی تر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by that time: در آن زمان در آن موقع
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
OF: با ( ویژگی به خصوص ) a man/woman/ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come up with: پول چیزی رو جور کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to be with: همراه اش باشی با او باشی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
clown: آدم احمق آدم مضحک
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bring along: در نظر گرفته شده یا مناسب برای همرا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
archie: آرچی به معنای "اصیل" ، "پررنگ" یا " ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lead a healthier lifestyle: سبک زندگی سالمی داشتن lead اینجا م ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
egg up: تحریک کردن برانگیختن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laze out: لش کردن وقت را به بطالت گذراندن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gift that keeps on giving: چیز نتیجه بخش ( معمولا از جنبه مثبت ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
throttled down: سرکوب کردن محدود کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
management guru: کارشناس مدیریت
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hard bitten: آدم سرسخت و خودخواه Tough and cyni ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
commercial farm: تولید محصولات زراعی و حیوانات مزرع ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tasty: چرب و نرم خوش خوراک
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
interested in: خواستن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
out of sight: دور از دیدرس دور از مقابل چشم
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
out of luck: شانس با کسی یار نبودن بدشانسی آورد ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
retell: دوباره گویی کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
aiming: تلاش قصد انجام کاری آرزو هدف گیری ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
smiley: شکلک خندان ( در پیام کوتاه )
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
endow with: دادن نسبت دادن بخشیدن به باور کردن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
its true: موافقم
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go down with something: مبتلا شدن گرفتن ( بیماری )
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give an inch: کوتاه نیامدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go off on one: ناگهان خشمگین شدن جوش آوردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
laze out: لش کردن وقت را به بطالت گذراندن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gift that keeps on giving: چیز نتیجه بخش ( معمولا از جنبه مثبت ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
throttled down: سرکوب کردن محدود کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sense of accomplishment: حس موفقیت
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
management guru: کارشناس مدیریت
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in all fairness: وجدانا انصافا
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rub in: چیزی را تو روی کسی زدن به روی کسی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put into practice: در عمل از دانش کسب شده استفاده کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut to the quick: کسی را ناراحت کردن، به نقطه ضعف کسی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tip on: راهنمایی نکته، نصیحت
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
step off: با قدم اندازه گیری کردن توقف مداخل ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out on a limb: دچار دردسر
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spin off: نتیجه اتفاقی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give it your best effort: تمام تلاش خود را کردن از جان و دل ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
social security: بیمه تامین اجتماعی [هزینه ای که دول ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foley: creating the sounds of the cinema
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wags: خانم ها و دوست دختر ها Wives and G ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
head up: رهبر یک گروه یا سازمان بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intrude on: زور دادن، پیش راندن، داخل کردن، وار ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
router: ابزار برقی با کاتر شکل که در نجاری ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
available: بدون رابطه ( عاشقانه ) � مجرد ( د ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
talk up: بیش از حد از کسی یا چیزی تعریف کردن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clear off: جمع کردن وسایل
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no reason: بدون دلیل خاصی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall on: حکم فرما شدن پدیدار شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall on: مسئولیتی را قبول کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
couch surfing: اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cry over spilled milk: غصه گذشته را خوردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out in the cold: شامل چیزی نبودن نادیده گرفتن چشم ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold up: با اسلحه سرقت کردن سرقت مسلحانه کرد ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
when the time comes: وقتی که زمانش فرا میرسه. . . .
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drop a line: از طریقی تماس برقرار کردن خبر دادن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nothing is too much trouble: همیشه آماده کمک کردن بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laze around: استراحت کردن کار خاصی انجام ندادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hobsons choice: پیشنهادی که چاره ای جز قبول ان نیست ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slip away: دزدکی در رفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
focus group: یک گروه کوچک از مردم به نمایندگی از ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hike: افزایش ناگهانی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make the laws: قوانین را وضع کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
supreme court justice: قاضی دیوان عالی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
irrigation system: سیستم آبیاری
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
student id card: کارت دانشجویی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
employee id badge: کارت شناسایی کارمندی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
permanent resident card: کارت اقامت دائم
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
proof of residence: تاییدیه آدرس به سندی اشاره دارد که ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
explains the laws: قوانین را تفسیر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
safe pair of hands: شخصی که شما میتونید بهش اعتماد کنید ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
adrenalin: ماده ای که بدن شما زمانی که خیلی هی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be thrown in at the deep end: رو به رو شدن با یک وظیفه جدید و سخت ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
aholic: پسوند نشانگر فرد معتاد به چیزی یا ک ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have the heart to do: توانایی انجام کاری را داشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
breath: بوی دهان
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make to: باعث شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a blowout: پنچر شدن لاستیک پنچر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to have an accident: تصادف کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strengthen someone's belief: عقیده کسی را قوی کردن عقیده کسی را ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reinforce someone's belief: عقیده کسی را قوی کردن عقیده کسی را ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get off ones ass: دست به کار شدن �کون خود را تکان داد ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have an ear for: در زمینه چیزی استعداد داشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a word in one's ear: حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beyond one's shelf life: دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come into one's own: برای رسیدن به سطح جدیدی از بلوغ، اس ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep it up: به کاری ادامه دادن� همین طور ادامه ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set heart on: علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set one's heart on something: علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set ones heart on something: علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set heart on something: علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mule: صندل رو فرشی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to ing and fro ing: در جا زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
toing and froing: در جا زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn full circle: سر خانه اول برگشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come full circle: سر خانه اول برگشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
black eye: مایه شرم مانع
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
double down: مصمم تر شدن دو برابر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
power grid: شبکه برق
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prancing around: با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
proof of identification: مدرک شناسایی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shed crocodile tear: shed crocodile tears
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gone were the days: گذشت آن روزهایی که. . .
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go full circle: سر خانه اول برگشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
substyle: سبک ثانویه یا فرعی سبک تابع
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
human rights abuses: نقض حقوق اساسی مردم با رفتار نادرست ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trail: راه جنگلی یا کوهستانی path through ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spree: بازه کوتاه ( که کاری لذت بخش در آن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gone were the days: گذشت آن روزهایی که. . .
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shoot up: ( به سرعت ) بالا رفتن ( به سرعت ) ا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shot up: ( به سرعت ) بالا رفتن ( به سرعت ) ا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go out the window: هدررفتن، ازدست رفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go over the top: افراط و اغراق
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
job ads: �آگهی استخدام
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
substyle: سبک ثانویه یا فرعی سبک تابع
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have strike gold: ( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike gold: ( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
comb through: Turn upside down
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bound by: متعهد مطیع
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
divided: میان بر از هم گسسته تقسیم شده مج ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
divided opinion: دارای اختلاف عقیده
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
struck gold: ( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have struck gold: ( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall to pieces: با شکست مواجه شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dead loss: فرد بی خاصیت
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
square one: سر خانه اول
٦ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mobland: سرزمین مافیا سرزمین اوباش
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tomorrow is another day: برای توجیح تاخیر در مورد چیزی یا چی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
there's no use: فایده ای نداره بیهوده است
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be heading for: به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a head for: در کاری استعداد داشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the plunge: دل به دریا زدن ازدواج کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plunge into: با اشتیاق کاری را شروع کردن غرق شد ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be ones own worst enemy: مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tread water: Toing and froing
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ball off: خودارضایی کردن هدر دادن یا گذراند ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
charge down: باتری تموم کردن به علت تمام کردن ب ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
read someone the riot act: کسی را با عصبانیت سرزنش کردن و به ا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
an accident waiting to happen: یک چیز یا موقعیت شخصی که به نظر می ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cope with: تحمل کردن یا ساختن با وضع . . . .
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
with the benefit of hindsight: درک و ارزیابی یک رویداد یا موقعیت ت ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's back again the wall: ( عامیانه ) در تنگنا بودن، سخت گرفت ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have your back to the wall: ( عامیانه ) در تنگنا بودن، سخت گرفت ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
handwriting on the wall: اجتناب ناپذیر بودن شکست یا مصیبت یا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the writing is on the wall: اجتناب ناپذیر بودن شکست یا مصیبت یا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fag it: خودارضایی کردن ( فقط در مورد جنس مذ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sales number: آمار پ ارقام که نشان می دهد چه مقدا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a leopard can: همون ضرب المثل:توبه گرگ مرگ است مرد ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
do good: فایده داشتن مفید بودن تاثیر مثبت ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fleetest: سریعترین
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thick billed: منقار کلفت
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sextant: جایاب ناوبری
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inflected: اغراق شده
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
self inflected: خو کرده خو کردن تحمیل کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fload out: ترک کردن رهسپار شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hear something on the bush telegraph: فهمیدن چیزی یا اطلاعاتی از شخصی که ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bush telegraph: اخبار رد و بدل شده ( معمولا پشت تلف ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bridge building: فعالیت در راستای بهبودی روابط
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
consulting house: مرکز مشاوره
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to come straight to the point: یک راست سر اصل مطلب رفتن بدون هدر د ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
craftspeople: صنعتگران
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
security: گیت بازرسی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
look at: به فکر چیزی بودن درنظر گرفتن چیزی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
right into: درست به داخل مستقیم به داخل
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
particular way: به طرز بخصوصی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one's own worst enemy: مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خو ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
own worst enemy: مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خو ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be one's own worst enemy: act in a way contrary to one's own ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
no use: بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
no good: بی مصرف بیهوده بی فایده پوچ بی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
following: پس از متعاقب در نتیجه بعد زیر ب ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
starving: به شدت گرسنه بودن از گرسنگی مردن ( ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sink in: کاملاً درک شدن به تدریج پی بردن
٦ ماه پیش