نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fed up with: سیر شده
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
emerge: بیرون آمدن ( از شرایط دشوار ) جان ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hitch up: زناشویی کردن، زن و شوهر شدن، وصلت ک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
swelling: بزرگ زیاد
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reusable travel case: کیف دستی قابل استفاده مجدد
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leave someone high and dry: کسی را آس و پاس ول کردن کسی را بی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
aftersomething: جستجو کردن و تلاش برای به دست اوردن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stand in: جایگزین کسی شدن�جانشین کسی شدن، جای ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ima: I'm going to
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
twist and turn: پیچ و تاب خوردن وول خوردن، لولیدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rustle up: به سرعت آماده کردن به سرعت درست کر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the day isn't over: روز تمام نشده است
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shot up: ( به سرعت ) بالا رفتن ( به سرعت ) ا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take easy: مدارا کردن سخت نگرفتن خودداری از خ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rattle off: به سرعت بیان کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
roasting: داغ� بسیار گرم سرزنش شدید �انتقاد ش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull your finger out: وقت تلف کردن یا تعلل کردن را متوقف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hear something through the grapevine: فهمیدن چیزی یا اطلاعاتی از شخصی که ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make an agreement: توافق کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a black eye: زیر چشم کسی بادمجان کاشتن ( با مشت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sheer off: ناگهان تغییر مسیر دادن منحرف شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call girl: روسپی که ممکن است از طریق تلفن با ا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give an impression: کسی را وادار به فکر کردن درباره چیز ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
right under one's nose: واضح بودن�آشکار بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
roasting rack: توری نگه دارنده در داخل ماهیتابه فر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it will all end in tears: یک هشدار است که چیزی احتمالا پایان ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fuckboy: مرد لاابالی�مرد دخترباز، مرد بی بند ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
taste a lifestyle: طعم سبک زندگی تجربه از سبک زندگی
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
discovered firsthand: به صورت مستقیم دیدن یا تجربه کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
culture trauma: شوک فرهنگی
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
moving at wrap speed: با سرعت سرسام آور حرکت کردن با حدا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
house specials: غذای مخصوص سرآشپز غذای تخفیف خورده
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lift shaft: چاه آسانسور
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shop around: به دنبال ( چیزی ) گشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
big ass: به هر چیزی که به طور کلی بزرگه با ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fancy dress: لباس هالووین
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have an eye for: سلیقه خوبی داشتن در شناخت چیزی حرف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
recycling: مواد بازیافتی وسایل بازیافتی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take into: در نظر گرفتن توجه کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
historic site: بافت تاریخی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kneed: ضربه یا لمس با زانو
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
storage locker: محفظه برای نگهداری لباس و اشیاء قیم ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
house speciality: غذای مخصوص سرآشپز غذای تخفیف خورده
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sure footed: ثابت قدم ( اسب و. . . ) �دارای گام ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep your head up: محکم باش قوی باش تحمل کن ادامه ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw away: منحرف شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as good as gold: مثل طلا اصل معتبر، خالص
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mark the beginning of something: باعث شروع چیزی شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have control over: قدرت هدایت یا مدیریت شخصی یا چیزی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
front steps: پله جلو خانه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
watertransparent: وسایلی شفاف مانند شیشه پلاستیک و . ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
removal van: کامیون حمل اثاثیه ون باربری
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweater jacket: پالتو پشمی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cultural pockets: مردم شهرهای کوچکتر در جستجوی شغل، ت ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take seriously: با جدیت برخورد کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take something lying down: بی جواب گذاشتن ( حرف زور ) � بدون ج ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spring chicken: فرد جوان و نا پخته
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
indecent: لخت لختی ( لباس ) باز ( لباس )
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a matter of: اشاره به مقدار کم از چیزی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shopping spree: دوره خرید ولخرجی و خرید بیش از حد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bench: ( در کارگاه و نانوایی و . . . . ) م ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
team up with: Get together دو هم جمع شدن یک گرو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fashion lines: تمام لباس هایی که یک طراح فشن می تو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pickup area: محوطه تحویل گرفتن کالا در فروشگاه ه ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
racing car set: اسباب بازی ماشین مسابقه ای
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the premises: اینجا here
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look around for: دنبال ( چیزی/کسی ) گشتن برای یافتن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the strangest possible terms: با لحن قاطعانه حداکثر ممکن برای بیا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get off your ass: هیکل نحس خود را تکان بده
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's heart go out to someone: برای کسی دل سوزاندن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
donkey's ass: یک فرد احمق یا لجباز
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
far too long: خیلی طولانی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a say: داشتن حق رای یا اظهار نظر در مورد چ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
depend on someone: به کسی وابسته بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold someone accountable for: مسئول و پاسخگو چیزی کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold accountable for: مسئول و پاسخگو چیزی کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold ones accountable for: مسئول و پاسخگو چیزی کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
team up: متحد شدن دست به دست هم دادن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get the hell off: گمشو
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
all being well: انشاالله اگه همه چیز خوب پیش بره
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
see ya later alligator: به زودی می بینمت
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get ass: رابطه جنسی داشتن با عجله به جایی ر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laff off: laugh off
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
find it hard: احساس میکنم برام سخت و دشواره چیزی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jogging suit: ست گرم کن ورزشی �شلوار و سوئیشرت گر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cake pan: ظرف کیک پزی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
juice pack: آبمیوه پاکتی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
juice box: آبمیوه پاکتی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
olivier salad: �سالاد الویه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
aluminum foil: زرورق
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draught of water: جرعه ای از آب
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
find it hard: احساس میکنم برام سخت و دشواره چیزی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
see around: کسی را این دوروبرها ( جاهایی که معم ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
deadbolt lock: قفل کلیدخور
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
static cling: چسبندگی ثابت به علت وجود الکتریسیته ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dragnet: تعقیب تعقیب کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold someone in the palm of your hand: hold someone in the palm of hand
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make head or tail of something: ته و توی چیزی را در آوردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stick in the mud: اصولگرا محافظه کار
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
customer pickup area: محوطه تحویل گرفتن کالا در فروشگاه ه ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
top bin: Top corner کنج دروازه در هر طرف
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone accountable for: مسئول و پاسخگو چیزی کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold accountable for: مسئول و پاسخگو چیزی کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold ones accountable for: مسئول و پاسخگو چیزی کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
team up with: Get together دو هم جمع شدن یک گرو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fashion lines: تمام لباس هایی که یک طراح فشن می تو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
head start: مزیت برتری، چیزی که آدم را از بقیه ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get a head start: مزیت برتری، چیزی که آدم را از بقیه ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make a dash: با عجله رفتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be confined to bed: باید در رختخواب بماند مثلا به علت ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mayoress: شهردار زن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give sth a go: be prepared to try sth اماده شدن یا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lined: خط دار ردیف ( در امتداد یک دیگر _پش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
off the top of one's head: با حضور ذهن از حفظ، سریع
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
muscle strain: کشیدگی عضله
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what a disgrace: چه افتضاحی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
impulse to do sth: ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scare the hell out of someone: زهره ترک کردن�
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a heavy sleeper: کسی که خواب سنگین دارد
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stroke of: یک رویداد غیر منتظره اما مهم
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
white as a sheet: بسیار رنگ پریده ( در اثر ترس یا بیم ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get one's way: رسیدن یا داشتن چیزی که میخوای کاره ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bury ones head in the sand: مثل کبک سر در برف فرو بردن نادیده ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have seen better days: ( چیزی قدیمی و ازکارافتاده ) عمر مف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make yourself: راحت باش فکر کن خونه خوته
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scrape through: دوام آوردن تاب آوردن به سختی گذرا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pie in the sky: وعده سر خرمن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put in an appearance: درملا عام ظاهر شدن در میان جمع آمد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
further to: متعاقب در نتیجه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
drive somebody insane: drive somebody crazy drive somebody ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
delude yourself: deceive yourself
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
low priority: اولویت آخر غیر ضروری
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wipe something off something: حذف کردن چیزی از چیز دیگر به صورت س ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go on at: ایراد گرفتن ( از کسی ) انتقاد کرد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
id better be off: I have to leave now
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thin on the ground: نادر کمیاب تک و توک
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take the bait: شما به چیزی که کسی گفته یا انجام دا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
turn out well: خوب پیش رفتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
straw that broke the camel's back: کارد به استخوان رسیدن مشکل کمر شکن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lean to: اتاقک متصل به یک ساختمان بزرگ
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be delayed: تاخیر کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dig out: پیدا کردن ( چیز پنهان یا فراموش شده ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sales figures: آمار پ ارقام که نشان می دهد چه مقدا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go full circle: سر خانه اول برگشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hard bitten: آدم سرسخت و خودخواه Tough and cyni ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
soil erosion: فرسایش خاک
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
or something on those lines: یا همچین چیزی یا یه چیزی تو این ما ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be reconciled with: آشتی کردن با کسی که باهاش بحث و جدل ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
red as a beetroot: مانند لبو سرخ شدن ( از روی خشم یا ش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
strong as an ox: قوی مثل گاو نر
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mind like a sieve: ذهن بسیار فراموشکاری داشتن حافظه ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wind generator: ژنراتور بادی توربین بادی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
its not somebody's day: زمانی استفاده میشه که چندین اتفاق ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lead out: همراهی کردن مشایعت کردن شروع کردن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run errands: کار انجام دادن �خرید خانه انجام داد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
redid: گذشته redo دوباره انجام دادن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
genetic fingerprinting: مترادف DNA Fingerprinting DNA prof ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pickled: in a liquid containing salt or vine ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go over the top: افراط و اغراق
٣ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put your back into it: با نهایت توان و انرژی سخت کار کردن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
struck gold: ( از سر خوش شانسی ) موفقیت بزرگ کسب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
laze out: لش کردن وقت را به بطالت گذراندن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sirtuin: سیرتوین نوعی پروتئین که در تنظیم ف ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get idea: ایده گرفتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
kinesiologist: حرکت شناس، کینِزیولوژیست، متخصص حرک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
facade cleaning: نماشویی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
push your luck: کاری خطرناک انجام دادن که می تواند ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what a drag: عبارتی که برای نشان دادن بیزاری از ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stay around: کسی یا جایی را ترک نکردن ( در جای ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what a tool: عجب احمقی عجب بی شعوری عجب خریه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
weed whacker: دستگاه علف زن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
case of: در مورد . . . . . . . .
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
economy class: درجه دوم
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
assume: قبول کردن یا باور کردین ( درست بودن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
stand: کاندیدا شدن نامزد شدن مخفف
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
discover: Explore وdirectory دو کلمه هستند که ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
if you know you know: کسایی که باید بدونن، میدونن جایی ک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
pins: مهره های بطری شکل در بازی بولینگ
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
put together: آماده کردن فراهم کردن جور کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
resistant: سخت بادوام
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
frown on: ناپسند شمردن، ناخشنودی نشان دادن، م ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
get carried away: برای اونایی که به کامنت دوستان شک د ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
take the blame: تقصیر را گردن گرفتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
build up: [فعل] تقویت کردن بهتر کردن زیاد ش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
by the end of the day: قبل از اینکه روز به پایان برسد ( به ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
patronize: تحقیر کردن احمق فرض کردن خوار کرد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
rally round: تجمع کردن برای حمایت یا کمک به کسی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
interested in: خواستن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
electric razor: ریش تراش برقی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
make a comeback: دوباره موفق شدن دوباره به جایگاه خو ...
٣ ماه پیش