نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ship shipping ship: کشتی حمل کننده کشتی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
out the ass: شدید بسیار زیاد
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get full: سیر شدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
maternity pants: شلوار حاملگی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gas bladder: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
air bladder: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fish maw: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make someone's mouth water: دهان آب افتادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make your mouth water: دهان آب افتادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
release tension: اجازه دادن یا موجب شدن راحتی عضلات
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bump start: ماشین را با هل دادن روشن کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stare into the distance: در افق خیره شدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lose appetite: از دست دادن میل به غذا
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as gruff as a bear: ( مثل خرس ) بداخلاق عبوس، ترشرو
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as quick as a flash: به سرعت برق و باد مثل چشم به هم زد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as quick as a rabbit: as quick as a rabbit
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bolt on: با قابلیت اتصال به دستگاه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
quite the reverse: کاملا برعکس
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the pit of one's stomach: عمق شکم عمق وجود
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
my ears are burning: فکر میکنم کسی داره درباره من حرف می ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take somebody for a ride: ( کسی را گول زدن، کسی را سرکار گذاش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone what for: به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
distant mountain range: رشته کوه ( در ) دوردست
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give one's eyetooth for something: همه چیز خود را دادن دست به هر کاری ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hold someone in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give one the what for: به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mountain rescue: امداد و نجات کوهستان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone the willies: ترساندن وحشت زده کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the edge of one's seat: بسیار هیجان زده بودن در جای خود می ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
strike somebody as being something: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
strike somebody as something: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pale blue eyes: چشمان آبی کم رنگ
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
accept the consequences of: عواقب چیزی را پذیرفتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hold one's in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the edge of somebody's seat: بسیار هیجان زده بودن در جای خود می ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
strike somebody that: به ذهن کسی خطور کردن که. . . . . . ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the edge of someone's seat: بسیار هیجان زده بودن در جای خود می ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shibe: The Shiba Inu is a breed of hunting ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
strike somebody as: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chancellor of the exchequer: رئیس خزانه ( بریتانیا )
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give one's blessing to: موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have someone in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give sb what for: به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
so would i: من هم همینطور در جملات مثبت این ساز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to give someone a hand: تشویق کردن دست زدن کمک کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lend someone a hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
neither would i: من هم نه در جملات منفی این سازه ای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lend somebody a hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
splitting your sides: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rolling in the grave: ناراحت عصبانی غمگین و متنفر بودن از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in my knowledge: این نشان می دهد که یک فرد بر اساس ت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the grand old man of something: پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
splitting one's sides: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the grand old man: پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a feather in your cap: عمل یا دستاورد افتخارآمیز
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a grand old man of something: پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come into your own: مقام سزاواری را به دست آوردن برای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
someone's heart is not in something: دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
compliment somebody on: گفتن چیزای خوب در مورد کسی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make someone's heart flutter: کسی را به هیجان آوردن کسی را هیجان ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make goo goo eyes at someone: به کسی عاشقانه نگاه کردن با اشتیاق ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make fish eyes at someone: با علاقه به کسی نگاه کردن خیره شدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make something into something: چیزی را به چیزی تبدیل کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
labor pains: درد زایمان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be in labor: درد زایمان داشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to be in labor: درد زایمان داشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
delivery ward: بخش زایمان در بیمارستان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
it's rocks: فوق العاده است
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be on some other shit: غیرعادی رفتار کردن�نامعقول بودن، غی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what the shit: چه گهی/چه غلطی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get one's shit together: وسایل خود را جمع کردن به افکار خود ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fuckining: وقتی همه کارا داره به خوبی پیش میره ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
somebody's heart is not in something: دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
bored out your mind: خیلی خسته کننده خیلی کسل کننده ve ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
be on top: dominate تسلط داشتن بر حریف و کنترل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bore the ass off: کسل کردن حوصله سر بردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bust ass cold: فوق العاده سرد
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
break one's ass: سخت تلاش کردن دهن خود را سرویس کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
break ass: سخت تلاش کردن دهن خود را سرویس کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blue pencil: سانسور کردن یا کوتاه کردن متن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hayseed: آدم دهاتی آدم روستایی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scare the shit out of: زهره ترک کردن �به شدت ترساندن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shit all over: به شدت انتقاد کردن �به هیکل ( کسی ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pile of shit: آدم بی ارزش �آدم بی اهمیت آدم حقیر
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have a shitfit: جوش آوردن �قاطی کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shit fit: جوش آوردن �قاطی کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chill man: آروم باش خودتو کنترل کن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
muscle in on: دخالت کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stomach churn: وحشتناک ترسناک
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
twist the knife: عمدا فردی ناراحت را ناراحت تر کردن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
budget crunch: کاهش بودجه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
if that don’t fuck all: گندش بزنن!�لعنت بهش!
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
zero fucks given: هیچ اهمیتی نداره
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give the shits: عصبانی کردن �آزار دادن آزردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stroke out: خراب شدن و کار نکردن زیاد نوشیدن ال ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stroke out: خط دار کردن، ( با حرکت قلم ) نشان د ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
strokeout: با خط کشیدن روی چیزی آن را ) حذف کر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to no purpose: بدون نتیجه باارزش یا مفیدی
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
draw the short straw: بدبیاری آوردن�بدشانسی آوردن، بدشانس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deploy troops: قشون یا سربازان را در جایی مستقر کر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chillingly: به طرز ترسناکی به طور هراس آوری
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in a blaze of publicity: بخش وسیعی از تبلیغات را شامل شدن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gloom and doom: موقیت و شرایطی کاملا افسرده وغمگین ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overstructured: بیش از حد منظم و یا ساختار یافته
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make a visit: ملاقات کردن بازدید کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overstructure: هنگامی که زندگی کودکان بیش از حد سا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
polenta: پوره ذرت پولنتا فرنی ذرت
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pulse pumping: ( وسیله یا شرایط یا موقعیت ) که ضرب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make things difficult: اوضاع را دشوار کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sit upon: عضوی از گروه رسمی بودن ملحق شدن ی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
holier than the pope: کاسه داغ تر از آش
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
strive for: آرزو داشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
help yourself: بفرمایید در مفهوم اجازه دادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take an instant dislike: در نگاه چیزی را نپسندن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leaked document: مدرک فاش شده مدرک درز کرده
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
look after number one: به فکرخود بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
force off: متقاعد کردن یا مجاب کردن یا تحت فشا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make an issue of: از چیزی معضل ساختن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
inflected: اغراق شده
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blot on the landscape: چیزی که غیرجذاب تلقی می شود که ارزش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pine marten: سمور جنگلی سمور کاج
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give up hope: قطع امید کردن ناامید شدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
darsi da fare: مشغول کاری شدن سکس کردن Get busy
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the victims of our own success: برای نشان دادن موفقیت دور از انتظار ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have your work cut out: مواجه شدن با یک وظیفه یا کار مشکل ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
upfront: در مقابل در جلو
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run down: تخریب کردن ( شخصیت ) به باد انتقاد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
couchsurfing: اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jam tomorrow: نقشه ی غیر عملی، آرمان تحقق ناپذیر، ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put your feet up: آرامیدن آسودن، استراحت کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
subcriber: مشترک ( مجله و یوتوب و. . . . )
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pick at: مثل پرنده کم خوردن تعبیر کردن باز ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take advantage of: بهره بردن استفاده کردن، سود بردن اس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
couchsurf: اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
knockout: شگفت زده کردن متعجب کردن حذف کردن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nurse: مترادف breastfeeding
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nurse: کم کم نوشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in somebody's shoes: در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bored stiff: از بی حوصلگی دیوانه شدن از حوصله س ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a drag: یک مناسبت یا موقعیت آزاردهنده یا کس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
how rude: چه آدم پررویی! چه بی ادبانه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ripe old age: دوران پیری دوران سالخوردگی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
goof off: مسخره بازی درآوردن یللی تللی کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
laze around: استراحت کردن کار خاصی انجام ندادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hobsons choice: پیشنهادی که چاره ای جز قبول ان نیست ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
out in the cold: شامل چیزی نبودن نادیده گرفتن چشم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
straightener: اتو مو بریتیش میشه hair straighten ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hang up: دغدغه ( احساسی و. . . ) �اختلال، مش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deep fat fryer: دستگاه سرخ کن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
grow out: علاقه خود به چیزی را با گذر زمان از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
set heart on: علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get it: تجربه کردن رنج بردن از نتیجه چیزی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
show out: تا جلوی درب خانه همراهی کردن به خا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cast spell: برای تاثیر روی کسی یا چیزی از جادو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
summing up: بازگویی ( نکات مهم )
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fix up: یه معنیش هم میشه pimp
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
set a course: زمینه چیزی را فراهم کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
downwards: از نسلی به نسل بعد
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the small hours: همان ساعات اولیه بعد از نیمه شب. ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go pear shaped: طبق نقشه پیش نرفتن ناموفق شکست خو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in one sitting: در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون ای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
horse: خرک در ورزش ژیمناستیک
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sorry ass: ترحم انگیز رقت انگیز
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
play along: همراهی کردن تظاهر کردن, به تظاهر هم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
passover: To cross overhead to pass above
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nursing: کم کم نوشیدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pageboy: پسربچه همراه عروس ( مراسم ازدواج آم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
armoire: کمد عتیقه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dominate: بهتر بازی کردن ( ورزش ) بازی را در ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a feather in one's cap: عمل یا دستاورد افتخارآمیز
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
peregrine: شاهین معمولی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch with: برای یافتن و شاید دستگیری کسی که چی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
right thinking: فهمیده خوش فکر
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
roots: احساس یا ارتباطی که در درون شما وجو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blow smoke: فریب دادن، گمراه کردن به کسی اطلاع ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hopping: به شدت عصبانی شدیدا خشمگین
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
away from desk: در اتاق نبودن یا پشت میزش نبودن یا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the same story: داستان همیشگی شرایط یکسان چیزی که ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the buck stops there: آخرین مسئول یا رده بالاترین مسئول ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
salve raids: شکار برده
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
too numerous to mention: برای تاکید در مورد تعداد زیادی از م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mountain to climb: یک کار یا چالش بسیار دشوار
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put one's back into it: با نهایت توان و انرژی سخت کار کردن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put off until tomorrow: به تاخیر انداختن فعالیتی تا بعدا
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
climber: در پارک بازی کودکان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
not have the heart to do something: دل چیزی را داشتن دل نیامدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
carousing: باده گساری می گساری
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nosing: فضولی کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sooty tern: پرستو دریایی پشت سیاه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thick billed: منقار کلفت
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fleetest: سریعترین
١ ماه پیش