نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in hog heaven: سرمست بودن خوشحال بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in seventh heaven: از شادی سر از پا نشناختن از شادی د ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in someone's neck of the woods: در نزدیکی کسی بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in somebody's neck of the woods: در نزدیکی کسی بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in one's neck of the woods: در نزدیکی کسی بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
behavioral addiction: اعتیاد رفتاری
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
payment voucher: سند پشتیبانی است که نشان می دهد معا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put a suck in it: دهنت را ببند�خفه شو
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
limbo dancing: رقص لیمبو
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
limbo stick: یک وسیله برای تمرین انعطاف پذیری ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boy bag: پسر یا مرد جوانی که برای قرار دادن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boybag: دوست پسری که تنها هدفش حمل یا نگهدا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
year of birth: سال تولد
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run around like a chicken with its head cut off: دیوانه وار عمل کردن بدون هدف عمل ک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
air defense: ضد هوایی پدافند هوایی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
air defence: ضد هوایی پدافند هوایی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
man portable: قابل حمل توسط یک نفر بیشتر برای سل ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
liable for damages: مسئول ( پرداخت هزینه چیزی )
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fourth generation: نسل چهارم
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
multirole: چند نقشی چند منظوره ( عمدتاً یک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sink something into something: خرج کردن پول زیادی برای یک تجارت یا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
multi role: چند نقشی چند منظوره ( عمدتاً یک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what can you expect: چه انتظاری داری
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in doghouse: در دردسر افتادن ( با کسی ) به مشک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get kick out of somebody: پیدا کردن چیزی جالب و خنده دار، سرگ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get immunization: واکسن زدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get violent: عصبانی شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hangxiety: احساس اضطراب در طول خماری برای بیش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hangover anxiety: احساس اضطراب در طول خماری برای ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in a world of your own: �در دنیای خود زندگی کردن ( از دنیای ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a sugar craving: شیرینی دوست احساس قوی برای خوردن چ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sugar cravings: شیرینی دوست احساس قوی برای خوردن چ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bitchbag: دوستی که همراه شما با فعالیت های مخ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mother promise: همون قسم خوردن به جون مادره شما ق ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eat mother promise: همون قسم خوردن به جون مادره شما ق ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
safe corridor: �منطقه امن� نشان دهنده منطقه ای ایم ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get kick out of someone: پیدا کردن چیزی جالب و خنده دار، سرگ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose hope: قطع امید کردن ناامید شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the civil rights act: قانون حقوق مدنی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
act of desperation: اقدامی را به عنوان آخرین راه حل یا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spin a tale: آب و تاب دادن داستان داستان ساختن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wear one's heart on your sleeve: آشکار کردن و بروز دادن احساسات درون ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the act of: در حین انجام ( عملی نادرست )
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
being rescued: نجات یافته از خطر قریب الوقوع
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give up hope: قطع امید کردن ناامید شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
teeth chatter: لرزیدن خوردن دندان ها به هم ( به دل ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one's temper flares: خشمگین شدن عصبانی شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give one's good wishes: آرزو موفقیت کردن برای . . . . .
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look with favor on something: با چیزی موافقت کردن/موافق بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in favor with someone: توسط کسی حمایت شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in favor with somebody: توسط کسی حمایت شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ask somebody a favor: از کسی درخواست کمک کردن/خواهش کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
day to day basis: در بازه زمانی هر روز روزانه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take something in one: کم نیاوردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry a torch for somebody: عاشق کسی بودن ( یک طرفه ) �دلداده و ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry a torch for someone: عاشق کسی بودن ( یک طرفه ) �دلداده و ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get a gut: شکم گنده شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go with one's gut feeling: به حس درونی خود گوش کردن به حس درو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what guts: چه جرتی چه جسارتی چه شجاعتی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one's teeth chatter: لرزیدن خوردن دندان ها به هم ( به دل ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dangle a carrot in front of someone: با وعده دروغین کسی را ترغیب به کاری ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dangle a carrot in front of somebody: با وعده دروغین کسی را ترغیب به کاری ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give one's approval: موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کرد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give one: موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کرد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give one's blessing: موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کرد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as a favor: به عنوان لطف
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
return a favor: لطف کسی را جبران کردن� در ازای کمک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
find favor with someone: توسط کسی حمایت شدن/با موافقت کسی مو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show favor: نسبت به کسی تبعیض قائل شدن/با کسی ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give preferential treatment: نسبت به کسی تبعیض قائل شدن/با کسی ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bewb: سینه خانم پستان خانم
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reinhabit: دوباره مستقر کردن، دوباره جایگزین ک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
screw up one's courage: دل را به دریا زدن�خود را به انجام ع ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hot ketchup: سس تند
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
doodah: هر دستگاه یا ابزاری که نام آن مشخص ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shud: املای غیر استاندارد یا قدیمی should ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shit a brick: به شدت ترسیدن�از ترس به خود ریدن، ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose one's shit: عقل خود را از دست دادن�دیوانه شدن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sitting in a catbird seat: در بهترین شرایط قرار داشتن �در موقع ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sit on one's ass: وقت تلف کردن �نشستن و کاری انجام ند ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
yearn to do something: آرزو انجام کاری را داشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be robbed of something: �از چیزی محروم بودن�محروم شدن از چی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be right under one's nose: واضح بودن�آشکار بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be right under somebody's nose: واضح بودن�آشکار بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
right under somebody's nose: واضح بودن�آشکار بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
icl: Short �for “I can’t� lie icl به مع ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hickies: نقص کوچک در چاپ
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
doodah: ابزار، وسیله، آچار، دستگاه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
yearn for someone: در حسرت کسی بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
yearn to: آرزو داشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stick one's nose in: در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a stick up one's ass: خشک و سخت گیر بودن� نچسب بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stick up one's ass: خشک و سخت گیر بودن� نچسب بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prove a worthy successor: با انجام درست وظایف جانشین شایسته ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to regain one's feet: از بحران مالی درآمدن�از مخمصه مالی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
regain one's feet: از بحران مالی درآمدن�از مخمصه مالی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to knock one off one's feet: ( کسی را ) زمین انداختن �نقش بر زمی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweep one off one's feet: دل کسی را بردن� کسی را عاشق کردن کس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nap date: وقتی دو نفر که علاقه خاصی به یکدیگر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
zero date: این اساساً یک ملاقات رو در رو قبل ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
daily paid: روزمزد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
copyleft: واژه copyleft به روشی برای ارائه آث ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut someone to the quick: کسی را آزردن کسی را ناراحت کردن به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stick one's nose in something: در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stick one's nose into something: در کار کسی دخالت کردن �فضولی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
worthy successor: جانشین ارزشمند
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fall asleep: to start to sleep به خواب رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be draw against: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be relegate: از لیگ دسته بالاتر به پایین تر سقوط ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be promote: از لیگ دسته پایین تر به بالاتر صعود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be on good form: عملکرد خوبی داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in good form: عملکرد خوبی داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in bad form: عملکرد بدی داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be on bad form: عملکرد بدی داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on bad form: عملکرد بدی داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in bad form: عملکرد بدی داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unstoned: سنگ زده نشده میوه که هسته آن خارج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tank up: نوشیدن مشروبات الکلی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
preparty: مهمانی که قبل از شروع یک رویداد، مع ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pre party: مهمانی که قبل از شروع یک رویداد، مع ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the beginning of a new era: آغاز یک دوره جدید
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
good run: عملکرد خوب ( ورزش )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bad run: عملکرد ضعیف ( ورزش )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laze away: آسودن استراحت کردن کار نکردن وقت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unable to stomach something: قادر به تحمل کردن چیزی نبودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
key grip: مسئول سر هم کردن وسایل صحنه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hidden extras: هزینه های اضافی که شرکت ها یا فروشن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hidden hand: یک نیرو یا تأثیر ناشناخته که گمان م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crush against: فشردن، چپاندن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
deep fat: مقدار زیادی روغن برای سرخ کردن غذا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hatch off: روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hatch out: روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eat one's dust: پشت اتومبیلی پر سرعت ماندن به عبا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go around with: با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kitchen paper: دستمال لوله ای آشپزخانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kitchen towel: دستمال لوله ای آشپزخانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kitchen matches: کبریت آشپزخانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
golden raisin: انگور بی دانه کشمش
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dobber: خبر کش خبرچینی زیر آب کسی رو زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cobber dobber: کسی که خبرچینی و جاسوسی دوستش را می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dibber dobber: مخبر خبرکش
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on one's shoulders: روی دوش کسی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crush to: فشردن، چپاندن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
head up fade: دعوا کردن با کسی به صورت تک به تک ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
good value for money: به پولش می ارزد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wee wee: جیش ادرار جیش کردن ادرار کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fan the fire: آتیش بیار معرکه بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get one's head around: موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی س ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
7 seats: شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
seven seats: شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fuck it up: چیزی را خراب کردن یا آسیب بهش زدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fucking it up: ( معنای مثبت ) عمل انجام دادن کاری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fucking shit up: خرابکاری کردن و گند زدن به چیزی مو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cancelling: لغو فسخ
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cash on the barrel head: پول نقد در گذشته در بارها و میخانه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upon one's head: تقصیر خود بودن بر سر کسی خالی شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on one's last legs: نفس های آخر را کشیدن به روغن سوزی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on one's high horse: از خود راضی متظاهر، متکبر، پرمدعا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
do one's head in: کسی را آزردن کسی را سردرگم کردن، کس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
do one’s part: وظیفه خود را انجام دادن نقش خود را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a mess up: خرابکاری کردن گند بالا آوردن، همه ج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
how's that for you: نظرت چیه؟؟؟ تو چی فکر میکنی ؟؟؟
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for corn sake: ای وای من!�ای وای!
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
redneckenness: جهالت و حماقت و کوته فکری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
state capital: پایتخت ایالت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
assemblyperson: نماینده مجلس
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resource center: مرکز کاریابی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
toggle bolt: پیچ و بست ضامن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gosh darn: لعنتی به طرز فوق العاده ای
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in vino veritas: "شجاعت و جرات ناشی از مستی"
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
good head for figures: be good at maths
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rub nose in it: گفتن یا انجام کارهایی که باعث می شو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
don’t put all your eggs in one basket: Don’t invest all your efforts or at ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
range hood: هود آشپزخانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shot past: با سرعت حرکت کردن رد شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
talk at cross purposes: در بحثی چیزی که دونفر هرکدوم دارن ح ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put it in a nutshell: به طور خلاصه به طور خلاصه بیان کرد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring into force: become law
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
just a skosh: کمی مقدار کمی اندک
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wants to have her cake and eat it: همه چیز را بدون هیچ مشارکتی از جانب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
looked down in the dumps: looked depressed/sad
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make swell with pride: feel proud / very pleased because o ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wants to have ones cake and eat it: همه چیز را بدون هیچ مشارکتی از جانب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clear aligner: ردیفگر دندان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of network doctor: دکترهایی که تحت قرارداد ( در پوشش ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eob: Explanation of benefits
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brainstorm answers: جواب ها را رأی گیری کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
schtick: ترفند حقه نوعی از اجرا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a numbers: برو ته صف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
seat filler: پر فروش پر طرفدار
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bunky: کسی که در خوابگاه در بستر مجاور می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the week before last: در طول هفته/ماه، پیش از قبلی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
certificate of naturalization: گواهی پذیرش تابعیت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hack out: بریدن یا دور کردن چیز دیگر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give a bird: مورد تمسخر قرار دادن هو کردن با د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bus the dishes: ظرف ها را جمع کردن
٤ ماه پیش