مهدی کاظمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

align: همسو کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

then your debt is paid: پس به این ترتیب بی حساب شدید

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lt's my business: به خودم مربوط هست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have some memory: حافظت بد نیست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give lift: رساندن شخص به مقصد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give lift: رساندن شخص به مقصد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strolling: خیابان گز کردن, در گردش بودن, سلانه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strolling: خیابان گز کردن, در گردش بودن, سلانه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

following business: دنبال کردن اتفاقات

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

settle the score: تسویه حساب ترتیب دادن مبارزه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phrase it: بیان کردن چیزی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lt keeps jumping the track: هنوز در مسیر درستش قرار نگرفته

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

am l wrong: اگه اشتباه نکنم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talking picture: فیلم های ناطق

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let himself go: به حال خود بودن گوشه گیر شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fetch you: دنبال کسی رفتن کسی را همراهی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nothingness: پوچی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nothingness: پوچی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeding centers: مرکز تغذیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abscess: ورم چرکی ، دمل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the very idea: برای تأکید بر اینکه شما در مورد چیز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmedicated: بی دوا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

split of second: کسری از ثانیه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easter bonnet: کلاه عید پاک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eunuch: کاردار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assimilate: تلفیق کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a ball: مجلس رقص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

align: همسو کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what counts: چیزی ( هایی ) که اهمیت دارد.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what counts: چیزی ( هایی ) که اهمیت دارد.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decisive moment: لحظه قطعی اصطلاحی در عکاسی که انری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by day: هر روز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by day: هر روز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beanpole: قد دراز ، قد بلند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beanpole: قد دراز ، قد بلند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kept me company: همراه و همگام من بود. من رو نگه دا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tips the balance: موازنه را به نفع کسی به هم زدن کفه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay awake: هوشیار بودن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consent forms: فرم های رضایت نامه پزشکی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

and company: و شرکا مثلا شرکت فلان و شرکا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crash cart: ترالی اورژانس برای حمل و نقل و استف ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های مهدی کاظمی