دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٩,٩٧٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤٥٥
لایک
لایک
٧٤٣
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٦

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٤
رتبه
رتبه در بپرس
٩,١٧٨
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

دیدگاه
٠

• تصویر تولید ( یا شبیه سازی ) شده توسط کامپیوتر

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

۱. داشتن ( به طور طبیعی، درونی، ذاتی و . . . ) = Have = Possess intrinsically ۲. ایجاد کردن، موجب شدن = Give rise to Many experts are of the opini ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

• سیستم ردیابی حرکت سر ( سیستمی که بصورت سخت افزاری و نرم افزاری حرکات و موقعیت سر را تشخیص می دهد که برای کنترل تصویر مشاهده شده توسط کاربر یا کنتر ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

• بسیار • به شدت • تا حد زیادی، بی اندازه • به طور وسیع / پهناور / بی کران مترادف ها به انگلیسی: • very • Extremely • Immensely • By / to a great ex ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

• توقف موقت ناباوری، تعلیق ناباوری تعریف: اجازه دادن به خود به طور موقت، به باور چیزی که حقیقت ندارد، به خصوص برای لذت بردن از یک اثر داستانی.

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٦ روز پیش
متن
He's getting his driver's license soon, and he just can't wait.
دیدگاه
٠

او به زودی گواهینامه رانندگی خود را می گیرد و برای آن لحظه شماری می کند.

تاریخ
٦ روز پیش
متن
My sister couldn't wait to tell me the news that she's pregnant.
دیدگاه
٠

خواهرم لحظه شماری می کرد که به من خبر بده که حامله است. ( چه پررو 🤣 )

تاریخ
١ هفته پیش
متن
You look very appealing in that rig.
دیدگاه
٠

شما در آن لباس بسیار جذاب به نظر می رسید.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
He was rigged out in a tuxedo.
دیدگاه
٠

به او یک دست کت و شلوار رسمی مجلسی پوشانده شد. ( او را ملبس به یک دست کت و شلوار رسمی مجلسی کردند. )

تاریخ
١ هفته پیش
متن
They rigged up a kitchen at the campsite.
دیدگاه
٠

آنها آشپزخانه ای را در محل کمپ ساختند ( سر هم کردند، برای استفاده ی موقت. )

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.