دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٧,٦٦٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٥٣٨
لایک
لایک
٦١٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٣

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٤
رتبه
رتبه در بپرس
٦,٨٣٤
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

• معانی ای که دوستان گفتند درسته. چند تا مثال برای درک بهتر: She's having a hard time living within her budget. او برای زندگی با بودجه خود مشکل دار ...

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٢

دقت کنید Come to do sth دو معنی زیر رو داره: ۱. به منظور انجام کاری آمدن ۲. سرانجام ( منتهی شدن ) ، بالاخره، دست آخر نهایتا، کم کم، تدریجا ( کلا اشار ...

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

• تو فارسی هم یه اصطلاح براش داریم: " درست غذا خوردن. "

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
١

فرق lime و lemon: هر دو لیمو هستند ولی: * lime کوچکتر، گردتر و ترش تر است. * lemon بزرگ تر، بیضوی و علاوه بر ترشی، تلخ و شیرین تر است.

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

فرق lime و lemon: هر دو لیمو هستند ولی: * lime کوچکتر، گردتر و ترش تر است. * lemon بزرگ تر، بیضوی و علاوه بر ترشی، تلخ و شیرین تر است.

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
He was a hard-boiled detective and his client's sad story didn't move him in the least.
دیدگاه
٠

او یک کارگاه سرسخت بود و داستان غم انگیز موکلش به هیچ وجه او را تحت تاثیر قرار نداد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He has no stomach for violence.
دیدگاه
٠

او گرایشی به خشونت ندارد. یا او تحمل خشونت را ندارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Cummings was an idiomatic poet.
دیدگاه
٠

کامینگز شاعری صاحب سبک بود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
We have had two nibbles on the car we're selling.
دیدگاه
٠

ما دوتا پیشنهاد ( خواهان / طالب ) برای ماشینی که داریم می فروشیم داشته ایم.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He'd been hit hard, and it was a while before he came to.
دیدگاه
٠

او به سختی ضربه خورده بود، و مدتی طول کشید تا به هوش بیاید.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.