دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٩,١٠٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤٨٢
لایک
لایک
٦٨٩
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٥

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٤
رتبه
رتبه در بپرس
٨,٤٩١
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

۱. حق الهی ( حق و مشروعیتی که ظاهرا به پادشاه و ملکه داده می شود تا بر کشوری حکومت کند. ) ۲. ( عامیانه ) حق مسلم ( حق انجام کاری یا داشتن چیزی بد ...

تاریخ
٦ روز پیش
دیدگاه
٠

• ( اسم خاص - با تلفظ فارسی ) هَتَش پِسوت توضیح: اسم اولین زنی که به مقام فرعونیت رسید و حکومت کرد. تلفظ انگلیسی: هَت شِپ سِت

تاریخ
٦ روز پیش
دیدگاه
٠

• ماآت توضیح: در اساطیر مصر الهه ی حقیقت و عدالت، تعادل، نظم و هماهنگی و اخلاق بود که این مفاهیم را به تصویر می کشید.

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

• گذشته ی کلمه ی oversee می شه. به این کلمه در این دیکشنری مراجعه کنید. • oversight هم حالت اسمیِ oversee می شه که یعنی نظارت، بررسی، سرپرستی. مع ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

• همچنان که زمان می گذرد، . . . • با گذشت زمان، . . .

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٧ ساعت پیش
متن
a snap decision
دیدگاه
٠

یک تصمیم فوری و شتاب زده ( عجولانه و یا بدون بررسی دقیق )

تاریخ
٧ ساعت پیش
متن
a snap assignment in school
دیدگاه
٠

یک تکلیف آسان در مدرسه.

تاریخ
٧ ساعت پیش
متن
She snapped her head back in surprise.
دیدگاه
٠

با شگفتی سرش را ناگهانی و سریع به عقب چرخاند ( یا بُرد ) .

تاریخ
٧ ساعت پیش
متن
She snapped back a response at him.
دیدگاه
٠

او در پاسخ، جواب تند و تیزی بهش داد. ( نیش دار جوابشو داد. )

تاریخ
٧ ساعت پیش
متن
The cat snapped up the fish.
دیدگاه
٠

گربه ماهی را قاپید. ( سریع و بدون معطلی گرفت. )

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.