دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٨,٤٦٩
رتبه
رتبه در دیکشنری
٥٠١
لایک
لایک
٦٥٦
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٤

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٤
رتبه
رتبه در بپرس
٧,٩٠٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ساعت پیش
دیدگاه
٠

* بهترین معادل، معادل آورده شده توسط دوستمون " افشار " هست؛ یعنی " دقیقه نودی"

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

• اگر منظور دسته یا گروه باشد، املای درستش flock است. به کلمه با املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.

دیدگاه
٠

• به دقت فکر کردن و در نظر گرفتن جوانب چیزی هنگام تصمیم گیری It may be fairly cheap to buy, but you've got to take into consideration the money you'l ...

تاریخ
٣ روز پیش
دیدگاه
٠

• به دقت فکر کردن و در نظر گرفتن جوانب چیزی هنگام تصمیم گیری It may be fairly cheap to buy, but you've got to take into consideration the money you' ...

تاریخ
٤ روز پیش
دیدگاه
٠

• به طور کلی به معنای مشارکت کردن در چیزی ( بحث، پروژه، امر اقتصادی و غیره ) هستش. معادل های فارسیش: • مشارکت کردن • پیشنهاد، ارائه یا فراهم کردن ...

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٣ ساعت پیش
متن
They have little money with which to maintain the household.
دیدگاه
٠

آنها پول کمی داشتند که خرجی ( خرج ِ ) منزل را با آن بدهند.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
His father shows a conservative cast of mind.
دیدگاه
٠

پدرش تمایلات ذهنی/ ذهنیتی محافظه کارانه از خود نشان می دهد.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
They put a cast on her broken arm at the hospital.
دیدگاه
٠

در بیمارستان دست شکسته اش را گچ گرفتند.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
He cast his line into the middle of the stream.
دیدگاه
٠

او مسیر خود را به سمت میانه ی جریان تغییر داد.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The discussion cast new light on a familiar topic.
دیدگاه
٠

این بحث، ( ابعاد و زوایای موضوعی آشنا ( متداول یا روزمره ) را روشن کرد. را روشن کرد

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.