پیشنهاد‌های حمید خدابخشی (٨٦)

بازدید
١٦٩
تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

نوعی شراب شیرینِ سرزمین پرتقال که خواستاران بسیار دارد . همچنین پورتو نام نوعی شراب تقویت شده قرمز است. این شراب به صورت انحصاری در دره دوروDouro در ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زندگیِ خود نخواهد بهر خود _ نی پیِ ذوقِ حیاتِ مستلذ __ . ( مثنوی معنوی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لا نُسلّم واعتراض از ما برفت _ چون عوض می آید از مفقود زفت _ ( مثنوی معنوی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آنچه میخوانی بر آن افتاده ای _ دست را بر حرف آن بنهاده ای _ اصبعت در سیر پیدا میکند _ که نظر بر حرف داری مستند __ ( مثنوی مولانا ) . __ حدیث پیامبر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آن زمانی که درآیی تو ز خواب_ هوش و حسّ رفته را خواند شتاب_ تا بدانی کان از او غایب نشد _ باز آید چون بفرماید که عُـد _ ( مثنوی معنوی ) _. عُد ای ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این جهان را که بصورت قائم است _ گفت پیغمبر که حُلمِ نائم است _ ( مثنوی معنوی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سیدمیران گفت : تو که انقدر کولی و دردو نبودی. . . آهو گفت: دردو نبودم ؛ تنه ام به تنۀ آن سلیطه خورد. ( شوهر آهو خانم _ علی محمد افغانی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ای بسا قاضیِ حبر نیکخو _ وز گلو و رشوتی او زرد رو _ __ ( مثنوی معنوی )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک شاهی سناری که روزانه از پخت نانهای خاصگی در جیب شاطر میرفت. . . ولی روز به روز نان شهر خرابتر میشد و درنتیجه تعداد ظرفهای خمیر خاصه ای که به در نا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

و ملاحده و اهل طبایع گفته اند که : صانع عالم افلاکست . ( تمهیدات عین القضات )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

من کنم پیش تو دهان پرباد _ تا زنی بر لپم تو زابگری __ ( رودکی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نا مُنتَـعِـش : ناخوش ، ناسالم _ این شنیدم لیک ، پیری مرتعش _ دست لرزان ، جسمِ تو نامنتعش __ ( مثنوی معنوی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنان که سهل شد ما را حضر _ سهل شد هم قومِ دیگر را سفر __ ( مثنوی مولانا )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا بدانی که تن آمد چون لباس _ رو بجو لابس لباسی را ملاس __ ( مثنوی مولانا )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینک نتیجۀ تتبعات ایشان را عیناً نقل می کنیم. _آسمون ریسمون . ( ایرج پزشکزاد )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اما قُرّای مداهنین آنان باشند که چون فعل کسی بر موافقت هوای وی باشد، اگرچه باطل بوَد بر آن فعل وی را مدح گویند . _ ( کشف المحجوب هجویری )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

آرونا ARUNA در اساطیر هندی، به عنوان ارابه ران آفتاب شناخته می شود. او پسر کاشیاپا و آدیتی است و به عنوان یکی از شخصیت های مهم در اساطیر هندو به شمار ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گروهی دیگر . . . گویند که ماعلم تصوف و معرفت می گوییم و ایشان اندر عین نکرت اند. _ ( کشف المحجوب هجویری )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عوام بدان بسنده کرده گویند که ما حق را همی بشناسیم و خواص بدان خرسند شده که اندر دل تمنایی یابند. و اندر نفس هاجسی . و اندر صدر میلی بدان سرای. . _ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اُبالی به عربی یعنی اهمیت میدهم. لا اُبالی یعنی اهمیتی نمیدهم .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در بدن انسان ۷۲۰۰۰ نادی ( جاده های عبور انرژی ) داریم که مهمترین آنها سوشومنا ، آیدا و پینگالاست . آیدا و پینگالا در دو طرف ستون فقرات قرار دارند که ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیرویی که بر اساس پرانا کار میکند . پرانایی . نیروی محرک . نیروی حیاتی بر طبق فلسفۀ هندو .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصای چاوش . از نظر فلسفۀ هندی کادوکئوس یک الگوی آفرینشی ست که در بسیاری از پدیده های طبیعی میتوان آنرا دید حتی در بدن انسان . دو انرژی مار مانند به ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سولولوگ یا سولی لوگ نوعی تک گویی در نمایشنامه است . هنگامی انجام میپذیرد که بازیگر یا راوی از مخاطب ( های ) خود بی خبر است. مثلاً در تئاتر بازیگری که ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پس خروسش گفت : تن زن ! غم مخور _ که خدا بدْهد عوض ز اینت دگر __ مولانا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

rhythmic دارای وزن و آهنگ ، ریتم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

valve , شیر ، والو ، والف ، دریچه ای که برای باز یا بستن ورودی یا خروجیِ یک سیال استفاده میشود و دارای یک دسته برای باز و بسته کردن است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از سفر بیدق شود فرزینِ راد _ وز سفر یابید یوسف صد مراد _ ( مثنوی معنوی ) _ . بیدق = سرباز در بازی شطرنج . فرزین = وزیر در بازی شطرنج

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فُلک = کشتی __ صورتت خرگاه دان معنیت تُرک _ معنی ت ملّاح دان ، صورت چو فُلک _ ( مثنوی مولانا )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر چه غیر اوست استدراج توست _ گرچه تخت و ملک توست و تاج توست _ ( مثنوی مولانا )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این صدا و زنگ و غبرت ( غبار ) و رَین ( عیب ) و غَین ( تیرگی ) و غم همه کدوراتِ بشریت است . __ تمهیدات عین القضاة

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این صدا و زنگ و غبرت ( غبار ) و رَین ( عیب ) و غَین ( تیرگی ) و غم همه کدوراتِ بشریت است . __ تمهیدات عین القضاة

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این صدا و زنگ و غبرت ( غبار ) و رَین ( عیب ) و غَین ( تیرگی ) و غم همه کدوراتِ بشریت است . __ تمهیدات عین القضاة

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علم شعبده که مثلاً از کاغذ بریده، پرنده به پرواز آورند و از مجسمه ی بی جان، جسم جاندار ارائه کنند و . . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علم طلسمات و اعداد و حروف که با آن اعمال خارق عادت انجام دهند، مثل رسانیدن دو تن که معاشرت و معاشقت و زناشوئیشان غیرممکن باشد و احضار و طرد و بوجود آ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علمی که با آن در تصوّرات مردم تصرف کنند، یعنی اشیاء و احوالی به نظر آنها رسانند که وجود نداشته باشد و مناظری به تصورشان آورند که خارج از امکان باشد م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوب سیاه گره دار، مخصوص قلندران به نشانۀ ناهمواری دنیا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوششی گشاد و بلند مانند قبا از نمد با آستین های دراز و قدی تا مچ پا، مخصوص ساربان ها که در سرما و زمستان ها به کار می بردند. گشادی کپنک تا حدی بود که ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به کنترات . کنتورات، سپردن کار به کسی به طور کامل در زمان معین با نرخ مشخص

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاهی استوانه ای از جنس نمد ، با رنگ های سیاه و قرمز و یا سبز . با بالایی به نسبت دهانه جمع تر و طاق تخت با منگوله ای که از وسط آن به بغلش آویخته و د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَر چاق کُن : قلیان چاق کن. کارگری متصدی چاق کردن قلیان در تمام قهوه خانه ها که از مسن ترین کارگران قهوه خانه بود و به او خلیفه نیز می گفتند

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسمه نواری که حلقه های دهانه ی حیوان را به پیشانی بند او وصل می کند .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زور گیر ، اخاذ ، جیب کَن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگور به یونانی میشه σταφύλι _ که فونوتیکش میشه staf�li _ استافیلی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی آرزویی ، بی خواسته ای. _. پس نشینم با تو و با تو همی شربت خوریم __ کم زنی را پیشه سازیم کم زنی و کم زنیم __ ( تمهیدات عین القضات )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این بزرگ را بین که عذر این چگونه می خواهد گفت . ای کاچکی من آن کفر بودمی که دینِ اوست . _ ( تمهیدات عین القضات )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی دیگر خُنِش ارتعاش است. ارتعاش ، ویبریشن ، مرتعش شدن . و وقتی در یک جمله بر مبنای مقایسه باشد مفهوم آن اختلاف ارتعاش بین چیزی و چیز دیگر است .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گویش افغانی ، این کلمه� اَوْ گار � تلفظ میشود

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساتویک یک کلمه ی سانسکریت است که به معنای "صاف، پاک و مطلق" است. این واژه از فلسفه ی هندو بهره می برد و در کنار دو مفهوم دیگر "راج سیک" و "تام سیک"، ...