دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١,٥٢٤
رتبه در دیکشنری
٢,٢١٨
لایک
١٥٤
دیسلایک
٨
جدیدترین پیشنهادها
٢ سال پیش
٢
To say sth that you should not have said حرفی که نباید بزنی رو بزنی چیزی که نباید بگی رو بگی مثال: I'm sorry if I spoke out of turn
٢ سال پیش
٠
Not at all, never هرگز ، اصلا مثال: I don't� believe �that �story� for a moment
٢ سال پیش
١
اوقات سختی رو سپری کردن اوقات سختی داشتن سختی کشیدن مثال: Before she divorced, she had a devil of a time with her husband.
٣ سال پیش
٣
Used to tell someone to do something more quickly SYN: chop - chop
٣ سال پیش
٣
SYN: I don't care برام مهم نیست هیچ اهمیتی نداره
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.