تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرسری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

He made a half - hearted attempt to keep up with us, but soon fell back. وی تلاش کمی برای پیوستن به ما کرد ولی به زودی منصرف شد. half - hearted هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

a place where people in the army or navy live and work پایگاه هوایی - دریایی که نظامیان کار و زندگی می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Social media websites are full of videos that show people MacGyvering everything . from a life jacket out of a pair of pants to a stove using three ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I don't take sugar in my coffee, thanks. در اینجا take به معنای " مصرف کردن - مشابه take your medication - " می باشد. من چایی با قند یا شکر نمی خور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوشدارو بعد از مرگ سهراب He did make a belated attempt to apologize. او برای عذرخواهی دیر اقدام کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ملموس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

صفتی در توصیف یک اسم است که می خواهد بگوید آن موصوف طوری حیرتآور است که دهن طرف از تعجب باز می مونه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحت اللفظی میشه مواد و روش کار ولی پیشنهاد من: ساز و کار است.