تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

توجه داشته باشید که واژه "Worth" در مقام فعل بکار نمیره با اینکه توی ترجمه شاید بعنوان فعل ترجمه شه مثلا این جمله His house is worth $2 million این ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تمام پیشنهاداتی که دوستان دادن، همون کلمه "wow" خالی برای گفتن ش درسته و کفایت میکنه این عبارت اصلا وجود خارجی نداره! مخصوصا اگه بخواد توی خارج از کش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. این دست و آن دست کردن و اهمال کاری مشابه مفهوم واژه Procrastinate که این هم به معنای وقت کشی و اهمال کاری است 2. معنای دوم اشاره به وضعیت نوسانی ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

جا خوش کرده در چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اجرایی شدن یک قانون جدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

خوش فکر و ایده پرداز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

دو معنی داره که نزدیک به هم هستن 1. همون بهتر که. . . The party was so dull that I might as well have stayed home 2. چاره ای نیست یا هیچ راه دیگه ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوست و رفیق شدن ( غیر رسمی ) I buddied up with the neighbour's son

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

خوب شد یادم انداختی خوب شد گفتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

قبل اجرا و یا یک برنامه به طرف میگن یعنی بترکونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

وقتی تو فارسی بعد اینکه یه نفر دیر میاد میگن " آقا بالاخره تشریفشون رو آوردن!" وقتی یهویی چشمت به جمال یه نفر روشن میشه مهم ترین معنی معنیش تو یک هم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

حجم زیاد یا حجم زیادی از He spend a good deal of time playing video games

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضعیف کشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

a blue shirt with accents of gray پیراهنی آبی با رگه هایی از خاکستری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

آشفته

٢