ترجمه‌های سعید پارساپور (٣٩)

او فقط نوکر دبیر حزب است.

من "نوکر" خطاب کردن ( نام بردن ) توسط کنفسیوس را بخاطر می آورم.

لعنتی! نوکر بیوطن ، برای مردن آماده شو.

شتاب در بی اختیاری زمانی است که شما ناگهان ، نیاز به دفع ادرار دارید ، اما تحمل رسیدن بموقع به دستشوئی را ندارید.

طی سال گذشته ، او از بی اختیاری رنج میبرد ، گرچه همسایه مهربان وی ، مدام او را شستشو داده است.

بی اختیاری فقط منحصر به سن پیری نیست

پرزیدنت فرانکلین روزولت و همسرش الینور روزولت خویشاوند بودند، اما فقط دور.

احتمال غالب اینست که او امروز نخواهد رسید

یک صبحانه بیاد ماندنی ( ناب ) به هر چیز دیگری می ارزد.

او تصمیمی برای پذیرفتن آن شغل نداشت ، با وجود این شرکت پیشنهادی باور نکردنی به او داد.

اما انگیزش به کاستن از فعالیتها نزد اقلیتهای دینی، بنظر تاثیر مطلوبی نداشته است

این دارو موجب تنگی عروق میشود.

یک سنجاقک هنگامی که در تماس با سطح آب قرار دارد، تخم ریزی میکند

او به سودجوئی اقتصادی متهم شده است

رصدخانه نجوم باستانی، در حدود 80 کیلومتری شمال شرقی اسکوپیه، بیش از 000 سال قدمت دارد

برای سنجش فاصله های نجومی ، واحدی که که میتوان بعنوان نمونه در نظر گرفت ، فاصله ای است که نور در مدت یکسال می پیماید.

سوالش مرا به فکر بررسی و پرس و جو پیرامون موضوع واداشت

گروهی که جلوی ما قرار داشت ناگهان متوقف شد

او ساندویچهائی خرید که برشهای گوشت درون آنها ظاهری غیر عادی داشت

او درست به بینی من ضربه زد

دیوار بیرونی بمیزان نیم متر از خط تراز ( شاقول ) خارج است

او آموخت که خانه اش را شخصاٌ سیم کشی و لوله کشی کند

او با دست پاچگی و تته پته عذر خواهی نمود

او ویسکیش را تا ته سرکشید.

اینکه بزارمش بره ، نمیتونم هضمش کنم

از ایراد اش واقعاٌ دلگیرم ( نتونستم هضمش کنم )

این ایده که انسانی مالکیت بر انسان دیگری را دارا باشد ظالمانه است

او وقیخانه با مشتریان مونثش لاس میزند

توقف گاه های خودرو کمیاب، پر ازدحام و بی اندازه گران است.

او از آنها برای لباسهای وقیحانه و حالت های خود نمایانه شان انتقاد کرد

لیلا خندید ، لبخندی بغایت زیبا

طرح پیشرو و دارای حرکت شتابدار رو به جلو میباشد

در کارزار برای تغییرات ، لازم است از نیروی جهشی در سال نو بهره گرفت

با حضورش صحنه تبلیغاتی را توانی تازه بخشید

در کمال شگفتی همسر دائمی و رنجور وی 20 سال بیش از او زندگی کرد

بازی بصورت غیر مترقبه ( غیر منتظره ) پایان یافت

همچون جزیره ای باشید که هیچ سیلی، توان غلبه بر آنرا نداشته باشد

در آخر شعله آتش سرش را در بر گرفته و شعله بصورت توده ای نارنجی او را از پای درخواهد آورد

رخدادها و درگیریهای قدرت، که آنها را احاطه می نماید ، به آدم ربائی، حسادت و پدیده های احساسی منجر میشود