پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
متحمل شدن
متحمل شدن
شکست سخت
شکست فاحش
. . . . . . . . . . . . . . . . و بی جهت نبود که شکست های فاحشی را متحمل می شدند.
کما فی السابق ، به روال گذشته
کما فی السابق ، به روال گذشته
کما فی السابق ، به روال گذشته
کما فی السابق ، به روال گذشته
کما فی السابق
به روال گذشته ، کما فی السابق
همچنان ، کما فی السابق
سلاح های گرم ، جنگ افزارهای گرم
جنگ افزار آتشین
سلاح آتشین
دلگرمی دادن
دلگرمی دادن
دلگرمی دادن
دلگرمی دادن
دلگرمی دادن
مقبول الطرفین
مقبول القول
مقبول القول
مقبول القول
همگان مقبول
مقبول القول
همگان مقبول
مقبول القول
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
مقبول طلعت ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داش ...
خوش سیما ، خوب رخ ملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دو ...
مقبول شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلال خوار. . . زهر عنف و تریاک لطف درهم ریخته ، مخبری محبوب و منظری مرغوب ، صورتی مقبول. . . در نیستانی وطن داشت. ...
مقبول شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلال خوار. . . زهر عنف و تریاک لطف درهم ریخته ، مخبری محبوب و منظری مرغوب ، صورتی مقبول. . . در نیستانی وطن داشت. ...
مقبول شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلال خوار. . . زهر عنف و تریاک لطف درهم ریخته ، مخبری محبوب و منظری مرغوب ، صورتی مقبول. . . در نیستانی وطن داشت. ...
مقبول عامه
مقبول عامه
عذر موجه/مقبول
عذر مقبول
مقبول آمدن ، مقبول افتادن
مقبول آمدن
مبرور
مقبول افتادن ، مقبول داشتن
مقبول افتادن
مقبول افتاده ، مقبول داشته
مقبول افتادن
مقبول افتادن
برآورده