امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کار از محکم کاری عیب نمی کند: keep your back covered

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقصان یافتن: عیب کردن در تداول عامه، نقصان یافت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقصان گرفتن: عیب کردن در تداول عامه، نقصان یافت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عیب کردن: نقصان گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خالی بستن: خالی نبند pull the other one

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not lie: pull the other one

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you in game: پایه ای؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پایه ای: ?are you in game

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

night call: تماس با معشوقهٔ سابق به هنگام مستی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتاق ۴ نفره: 4people room

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتاق چهار نفره: 4people room

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتاق در کدام طبقه است: ?what/which floor is the room on

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سبک سفر کردن: travel light

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از با تو بودن لذت می برم: I enjoy your company

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دمت گرم: ای والله

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمان مثل برق می گذرد: time flies

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عمر زود می گذرد: time flies

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمان به سرعت می گذرد: time flies

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمان زود می گذرد: time flies

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داری شورشو درمیاری: you are going too far

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شور چیزی را دراوردن: going too far

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دعوت از کسی برای دیدار عاشقانه: ask someone out Ali, ask Jane out ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مغزم هنگ کرد: my mind went blank

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هنگ کردن: go blank

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مات شدن: go blank

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دشت: دستلاف ( اسم ) فروش اولی که کاسبان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متعاقب: پشتبند ( گویش تهرانی )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوراک دوم: پشت بند طعام دوم که در چلوکبابی ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supplement: پشت بند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلاتو بذار بالاتر: - کلاتو بزار بالاتر طعنه به کسی که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلاهت را بالا بگذار: کلاهت را بالا بگذار : کنایه از این ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انصراف دادن: زه زدن انصراف وترک گفتن و گریختن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترک گرفتن: زه زدن انصراف وترک گفتن و گریختن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن به سختی دادن: ترک ِ آسایش گرفتن ؛ از آسودگی و راح ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جان گذشتن: ترک ِ جان گرفتن ؛ از جان گذشتن. دست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشم پوشیدن: ترک ِ مراد گرفتن ؛ از آرزوی خود چشم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشم پوشیدن از: ترک ِ مراد گرفتن ؛ از آرزوی خود چشم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از کار در رفتن: زه زدن انصراف وترک گفتن و گریختن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از میدان دررفتن: زه زدن انصراف وترک گفتن و گریختن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شانه خالی کردن: زه زدن انصراف وترک گفتن و گریختن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شانه خالی کردن از: زه زدن انصراف وترک گفتن و گریختن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از زیر کاری در رفتن: زه زدن انصراف وترک گفتن و گریختن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flinch from doing something: زه زدن انصراف وترک گفتن و گریختن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shirk: زه زدن انصراف وترک گفتن و گریختن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در رفته از کار: زه زده. [ زِه ْ زَ دَ / دِ ] ( ن مف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در رفته: زه زده. [ زِه ْ زَ دَ / دِ ] ( ن مف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شانه خالی کرده: زه زده. [ زِه ْ زَ دَ / دِ ] ( ن مف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از زیر بار در رفته: زه زده. [ زِه ْ زَ دَ / دِ ] ( ن مف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسمال قربون: اسماعیل قربان یعنی پسرقربان. کسی بو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردم شرور: دیومردم. [ وْ م َ دُ ] ( ص مرکب، اِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غمگین گشتن: دل گرفتن. [ دِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روحیه گرفتن: دل گرفتن جری و شجاع شدن. ( یادداشت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شجاع شدن: دل گرفتن جری و شجاع شدن. ( یادداشت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جسور شدن: دل گرفتن جری و شجاع شدن. ( یادداشت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دلیر گشتن: دل گرفتن جری و شجاع شدن. ( یادداشت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دلیر گردیدن: دل گرفتن جری و شجاع شدن. ( یادداشت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جرات یافتن: دل گرفتن جری و شجاع شدن. ( یادداشت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نادلپذیر: نادلپسند. [ دِ پ َ س َ ] ( ن مف مرک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک قرص: قرصة. [ ق ُ ص َ ] ( ع اِ ) یک قرص. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حوادث روزگار: گاو فتنه. [ وِ ف ِ ن َ / ن ِ ] ( تر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خورشید: مهر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زلزله ها: زلازل. [ زَ زِ ] ( ع اِ ) بلاها. سخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلایا: زلازل. [ زَ زِ ] ( ع اِ ) بلاها. سخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرسام: دوار. [ دَ / دُ ] ( ع مص ) گشتن سر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوخته دل: دلسوخته. [ دِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محنت دیده: دلسوخته. [ دِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غمدیده: دلسوخته. [ دِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غم رسیده: دلسوخته. [ دِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دلسوخته: غم رسیده. [ غ َ رَ / رِ دَ / دِ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غنچه خاطر: غنچه دل. [ غ ُ چ َ / چ ِ دِ ] ( ص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرد شدن: غنچه شدن. [ غ ُ چ َ/ چ ِ ش ُ دَ ] ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این وسط: در میانه بوده ای یک قطره آب و پس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشوبگر: آشوبنده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رزم اور: رزم آشوب. [ رَ ] ( نف مرکب ) رزمجو. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

این قدر: چندین چندین. [ چ َ ] ( ق مرکب ) ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رزم ازما: کارزارافتاده ؛ کنایه از کسی که جنگه ...

٨ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٨ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٨ ماه پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی