پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)

بازدید
٣,٦٠٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ریش سفیدی کردن - پادرمیانی کردن - میانجی گری کردن - وسط اومدن ( به منظور جلوگیری از دعوا ) verb [no obj] 1 : to come or occur between two times or ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Epilepsy : صرع ( نوعی بیماری عصبی ) Seizure : تشنج Epileptic seizure : حمله ی صرعی ( تشنجی ) صرع یک بیماریه که باعث میشه فرد به تعداد قابل توجهی ت ...

پیشنهاد
١٩

Butter : کره Peanut : بادام زمینی 🥜 Peanut butter : کره بادام زمینی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

لازمت داریم - یکی بهت نیاز داره you're needed ( in the office ) : people need you, someone needs you ( in the office ) مثال : Superman, Where are ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

تجربه اجتماعی Social experience is determined to be the result of cognitive and practical activities of the individual, manifested in the synthesis ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

verb 1 : to read ( something ) out loud or say ( something ) from memory usually for an audience [ obj] ◀️He recited the poem/passage with great feel ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

verb 1 : to read ( something ) out loud or say ( something ) from memory usually for an audience [ obj] ◀️He recited the poem/passage with great feel ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Launch pad

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

🟪 Anchor [اسم - فعل] لنگر - اخبارگو - لنگر انداختن - حامی - . . . 🟪 Anchorite [اسم] زاهد، گوشه نشین، خلوت نشین، تارک دنیا، راهب 🟪 Anchoress [اسم] ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بد نیست کلمات هم خانواده اش رو با هم بررسی کنیم : 🟪 Synchronize [فعل] همگام سازی کردن، همزمان کردن، مطابقت دادن، انطباق دادن ( از لحاظ زمانی و سرعت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

توضیح ویکیپدیا : همگام سازی یا هم زمان سازی ( به انگلیسی: Synchronization ) به عمل هماهنگ کردن رویدادی برای عمل کردن به عنوان یک سیستم واحد می گوین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

🟪 Authorize : [فعل] اجازه و اختیار را به کسی یا چیزی دادن، تصویب کردن ( حکومت اجازه قانونی یک چیز را صادر می کند ) 🟪 Author : [فعل] [اسم] نویسنده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

🟪Authenticate ( فعل ) احراز هویت کردن، اصالت و واقعی بودن چیزی را ثابت کردن، تأیید و تصدیق کردن، رسمیت دادن، تأیید اصالت کردن 🟪Authentication ( اسم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

adjective 1 : having information ◀️Informed sources told us of the new policy. ◀️fully informed citizens/consumers/voters ◀️Please keep me informed ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

توضیح دیکشنری : noun [noncount] : the prevention or treatment of illness by doctors, dentists, psychologists, etc توضیحات ویکیپدیا : Prevention of ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

TORONTO, What a fucking city : تورنتو، عجب شهر معرکه و خفنی What a fucking Human being/Individual : چه آدم شریف و های لول و خفنی What a fucking track ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دست نیافتنی خیلی ترجمه ی خوبیه برای این کلمه با دسترس ناپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

پاک کننده صفحه نمایش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Nimble Agile Competent Brisk Speedy Zippy

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Confectionery containing candied fruits Tutti frutti ( from Italian tutti i frutti, "all fruits"; also hyphenated tutti - frutti ) is a colorful con ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

همون Dried fruit هست به این اسم هم میگن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

خشکبار فکر نکنم درست باشه. البته مطمئن نیستم ولی dried fruit میشه میوه هایی که خشکشون کردی Dried fruit is fruit from which the majority of the origin ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نوشتار درستش بادو تا L هست یعنی Lollipop 🔴Ice cream : بستنی ( در برگیرنده شیر - آب میشه بیرون از یخچال ) 🔴Popsicle : آلاسکا - کیم ( آب طعمدار یخ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بطری آب - قمقمه البته میم های تلفظ این دو کامه به بریتیش خیلی معروف شد که از بریتانیایی ها میخوان اینو تلفظ کنن. البته زیاده روی هم شده. چون انگلیس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

noun a dessert made with a split banana, ice cream, sauce, whipped cream, nuts, and a cherry بِنَنِسپِلِت A banana split is an American ice cream - ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ضرورت، نیاز، نیاز، احتیاج، لازم بودن مطمئناً کلمه ی Necessary رو قبلاً دیدید. این اسمشه noun 1 [count] : something that you must have or do : someth ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سوتی، اشتباه خجالت آور جلوی دوربین یا در عموم دیکشنری : 🔴an embarrassing mistake usually made in public ◀️The politician's blooper [= ( Brit ) blo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

noun count] formal] : the courses that are taught by a school, college, etc ◀️the undergraduate/mathematics curriculum ◀️The college has a liberal a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Scar : زخم Scared : ترسیده Scarce : کمیاب Scarcity : کمیابی Scarecrow : مترسک Screw : پیچ / گا**دن ( به عنوان فعل ) / نگهبان زندان Nail : میخ Needle ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

مترسک - انسان نما - آدمک سرخرمن noun [count] : an object that looks like a person and that is placed in a field to scare birds away from crops

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱. جسارت و شجاعت ۲. درایت ( هنر تصمیم گیری درست و با اطمینان و مصمم بودن و عزم در شرایط سخت و نباختن انرژی ) noun noncount] informal] : 🔴courage ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

مون واکر ( به انگلیسی: Michael Jackson's Moonwalker ) نام چند بازی رایانه ای دربارهٔ مایکل جکسون است که همهٔ آن ها براساس فیلم مون واکر توسط یو. اس. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

verb 1 [no obj] : to become too hot ◀️The car's engine overheated. 2 [ obj] : to cause ( something ) to become too hot ◀️I overheated the food in ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

verb 1 [ obj] : to try to make ( someone ) laugh by lightly touching a very sensitive part of the body with your fingers, a feather, etc. ◀️ Her lit ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

با چی بازی میکنی ( چه دستگاهی ) ؟ 🔵 I play video games almost everyday 🔴 ? What do you play on 🔵 I have a PS5

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

ناموجود - تمام شده - به اتمام رسیده ( یعنی انقدر مردم خریدن که تمام شده ) - اتمام موجودی adjective : having all the tickets sold completely ◀️a sold ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

Pre - order : پیش سفارش دادن ( یعنی هنوز کالا وارد بازار نشده و در دسترس عموم و فروشگاه ها قرار نگرفته ولی در این موقعیت شما سفارش میدین چون میخواهید ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

شرکت گیم استاپ ( به انگلیسی: GameStop ) یک شرکت خرده فروشی بازی های رایانه ای و نرم افزارهای سرگرمی آمریکایی است که شعبه اصلی آن در گریپواین، تگزاس ق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نقض کردن ( قوانین ) ◀️joe violates the rules, has been kicked out from the party room

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

۱. بی چون و چرا - قطعی - نهایی ۲. کامل، دقیق و بهترین در نوع خود * این کلمه صفت هست adjective [more definitive; most definitive] 1 : not able to be ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( This is chaotic ( situation is not stable : اوضاع مَگسیه ( آشفته، نامنطم، به هم ریخته ) adjective [more chaotic; most chaotic] : in a state of co ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

سه گانه ◀️The Lord of the Rings trilogy : سه گانه ی ارباب حلقه ها The new GTA Trilogy, The definitive edition is coming out on◀️ Playstation 4 and 5 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اتحاد مرگبار عنوان یک بازی از سری مورتال کامبت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Forerunner Pioneer Vanguard

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

noun 1 [count] : the group of people who are the leaders of an action or movement in society, politics, art, etc. — usually singular ◀️a member of th ...

پیشنهاد
٦

Geographical Divisions

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

noun [count] : 🔴someone who is not accepted by other people ◀️She felt like a social outcast طرد شده - مطرود یا منفور - کسیکه بقیه دوست ندارن گردن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

⛩️ VERNACULAR ⛩️ زبان محلی یا گویش محلی ( انگلیسی: Vernacular ) زبان یا گویش بومی ( اغلب محاوره ای یا غیر رسمی ) یک جمعیت مشخص است؛ به ویژه وقتی که م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

همون Hi هستش به معنای سلام که به این شکل هم مینویسن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مثال : I feel shy in the social gathering : توی جمع خجالت میکشم Figure it out, Sissy : خو یه کاریش کن ترسو