دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
کسانی که میگویند ساق پا پارسی است در پارسی انرا پاچه و زنگ و ستیم گویند ساق عربی از ساق سوق سایق است که به چم پیش راندن است همانگونه که نام ران در پا ...
چر در پارسی از بسی بنواژها می اید ۱ - چر/چش/کش/چژ/چاشت/اچار بچم تغذیه و لذت و نوشیدن ( چون باده کشی ) /مزه است ۲ - چر/جار/سرو/کل/چیر/غر ( غرش ) بچم ...
گویا خمودن با خموج/خموش از یک ریشه باشد
انجیدن/انجتن/ جت/ زت/ جد/زد/کات ( کات انگلیسی ) بچم کات کردن است برخی نیز جای انجیدن انجنیدن گویند چون بریز و بریزان
۱ - مل/ور/گر ( دن ) /جر/کش/کول=گردن /شانه/آسیا ۲ - مود/مید/موی/مو/می/مل/پت/پل=موی ۳ - مد/میذ/مل/می/مو/میمیز/مویز = انگبین/انگور، می/مویز ۴ - ...
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
باورِ من این است که " شالوده" ساخته شده از " بُن گذشته: شالود/شالوت" به همراه پسوند " ه" است؛ به دیگر سخن، ما می توانیم کارواژه یِ " شالودَن" را داشته باشیم. به روشنی این کارواژه " سببی(causativ ...
واژه شالوده ،همان شاهلوده است و لوده مالیده لاد و لوده است سرلاد چنان بنه که تابد بنلاد
در رمان، استفاده از کلمه "مرا" درست تر است یا "من را"؟
مرا ن در من افزوده نادرست است در پارسی و همچنین در زبانهای اریان نیز ادم و می میگفتند که در انگلیسی ایم است
مختبین به معنی به امید کسی نشستن مثلا آیا میتونه درست باشه؟ با عرض معذرت ازین بیت که میگه هرکس بر مختبین همسایه نشیند از کیر برخیزد و بر خایه نشیند
چنین واژه در پارسی نیامده و درست نیست و در عربی هم نيامده
چنین چیزی در هیچ زبانی نیست یک چیز بی ربط است چگونه واژه کافی و به و مقصود را میتوان در کنار هم گذاشت و معنایی بدهد اگر پاسخ میخواهید نه
منظور از " تازیک " در بیت زیر چیست ؟ به آتش های ترک وخون تازیک به رود سند تا جیحون نشنید .
تازیک/تاجیک/تازی هرسه یک واژه اند چون پارسیک / پارسی یا تاریک/ تاری از انجا که مسلمانی دین عربی بود از سده چهار به بعد ترکان انرا به پارسیان و مسلمانان گفتند واژه تاجیک/تازیک /تازی هر سه به چم یک واژه اند و کسی نیست که نداند تازی یعنی چه