تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داشَن پیشینیان ما پول یا چیزی را به کسی که به در خانه می آمد می دادند برای اینکه آنرا برای خود داشته باشد و به آن داشَن می گفتند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شهر هَرکی هَرکی شده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مِهرسوزی کردن دلسوزی همراه با مهربانی و گذشت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کنارکشیده در رمان شوهر آهو خانم صفحه 38 آمده: آهنگ نرم صدایش در عین آنکه حقشناسی را منعکس می کرد واپس زده و شرماگین بود. در اینجا گویا زن از شرمسار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خود را به مسجد برساند ، تروچسبان نمازی بجا آورد رمان شوهر آهو خانم صفحه 34

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باران تند باران سنگین

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شیر علی و برادر هایش می گویند :ما به کسی کاری نداریم ؛ نه اهل جلسه و انجمن هستیم که فردا توی کش واکش و دردسر بیفتیم، نه . . . رمان شوهر آهو خانم صفح ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موهای سفید صورت و سرش تا آنجا که از زیر کلاه تازه باب شده شاپو نمایان بود بر سیاه می چَربید رمان شوهر آهو خانم صفحه ۲۳

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پس لرزه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پَساپَس

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عواقب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای متلاشی کردن با یک تیر مغزش را متلاشی کنی مغزش را بپوکونی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پو کوندن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

شهید کسی است که در راه خدا کشته می شود من واژه ی خدایی شدن را بیشتر می پسندم شهید= خدایی شده شهادت= خدایی شدن شهید شدن =خدایی شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زبان فارسی همزه ندارد پس خدایی شدن درست است ، مانند شهدا که خدایی شده اند براحتی می شود به جای واژه ی شهید بکار برد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حفظ کردن من که ابتدایی بودم خیلی بکار می رفت مثلا معلم می گفت شعر کتاب را از بَر کنید اما الان دخترم که ابتدایی است برایش ناآشنا است خیلی از واژه ها ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گمان می شود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَر افتادن نسلش ور افتاد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَختی=لحظه ای، کمی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

حافظ به ادب باش که واخواست نباشد گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد اعتراض= واخواست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به خود آمدن درس گرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروپاشیدن امپراطوری افتادن کاسه ریختن برگ درختان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی که چِرکولَک بازی در میاره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

درآیش =تاثیر تاثیر مهربانی در زندگی درایش مهربانی در زندگی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسلیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در برابر سختی ها تن در داد دیگر کم آورد و خود را وا داد در برابر ستمگر گردن خم نکرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در میان گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چگونه می توانم خودم را از این گرما در ببرم. به در بردن . خودم را از سختی های زندگی در بردم . جان به در بردن ، نجات یافتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

او را متوقف کنید جلوی او را بگیرید حملات وحشیانه را متوقف کنید جلوی حمله های وحشیانه را بگیرید ماشین را متوقف کنید ماشین را نگه دارید . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فلانی را چشته خورش کردم یعنی اول اعتمادش وبه دست آوردم بعد گولش زدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عملیات به تعویق افتاد عملیات واپس افتاد همه را عقب زد همه را پَس زد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ و کوچک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد من واژه ی توانسنگ است یعنی توانمندیش چون سنگ ، محکم است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرحال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکست غیر قابل ترمیم شکست بازسازی نشدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشم گشنه وقتی غذامون و خوردیم و سیر شدیم ولی هنوز سر سفره نشستیم و می خوریم می گیم سیرشدم ولی چشمام گشنه است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در دست گرفتن او ضاع تحت کنترل است =اوضاع را در دست گرفته ایم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی واکنش ماست وار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پادر میانی و میانجیگری به زبان عربی می شود وساطت نه دخالت ، لطف کنید درستش کنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشُد نا شُد است روزم بی یاد تو شب شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زور کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نبردگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خب پس همون مچ انداختن می شه دیگه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پَس زدن زیر زدن به هم زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول دستی ما اگر از کسی بخواهیم پول قرض کنیم می گوییم پول دستی داری بدی ، یا اون میگه ی کم پول دستی دارم می خوای بهت بدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وَر پا فلانی ترسید و موهای سرش وَر پا ایستاد یعنی موهاش به سرش سیخ شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان از در رفتن است ، چیزی که از در خانه برودو دیگر باز نگردد هدر رفته است، یعنی از در رفته است و دیگر بدستش نمی آوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بنا شد =قرارشد بنا شد یکمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بنا شد یکیمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همان دپا بوده که بعد شده دفا بپا وسایلت را دزد نبرد و اگر دزدی دیدی از خود دپا کن