پیشنهادهای علی راد (٥٥٢)
اِپول، نوار شانهٔ پیراهن، بند شانه پیراهن، سردوشی، تسمهٔ کوتاه دکمه دار روی شانه نظامیان و یا لباس فرم راننده ها
مامانی، شیرین، جذّاب، خوش سخن، Cute
کمک، یاری، اتکا، مدد
دادوستد، تبادل، اشتراک
dementia، زوال عقل، جنون، دیوانگی، الزایمر، محجوریت
به حتم، بی تردید
شجاع، متهور، مبتکر، پیشرو، پیشاهنگ، مسوولیت پذیر، جلودار،
همسازی
ذخیره، تلنبار، گذاشته، چیده، کنار گذاشته، روی هم چیده،
گذاشته، انبار، کَنده، جدا،
انبار، جمع، انداخته، بالاآمده، تجمیع، ریخته
متحیر، سرگردان، حیران، مات، گیج، متعجب، سورپرایز
رییس، مدیر، صاحب کار، صاحب اختیار، مدیر، مدیرکل، فرمانده، رئیس
ریاست، سرپرستی، مدیریت، صاحب اختیاری
تقاضا، تقاضا می کنم، تقاضا دارم، لطف کنید، مهر کنید، از روی لطف، از روی مهر، با لطفِ خود
دید، نگاه، زاویه دید
متن
ارائه، مطرح، طرح
مشخص شده، مرتبط،
حتا، حتّا
حتّی، حتی
کادر
فِرِیم
بازه
طرف، ــگَرد
ریکاوری، convalescent
مترادف بیشتر: افزون تر، زیادتر، اغلب، اکثر، . . . متضاد بیشتر: کمتر مدیر محترم؛ �به ندرت� را از برابر ( مترادف ) حذف و به مخالف ( متضاد ) اضافه کنی ...
پاگذاشتن
حضور، بودن، مشارکت، حاضرشدن
اشخاص، افراد، کتاب ها،
مدیر محترم؛ در معنی پارسیِ �سبابه�، لطفا �انگشت میانی� را بردارید چون نادرست است و در ضمن انگشت میانی معنیِ خوبی ندارد. �انگشت دوم� صحیح است. معنی ...
بفرما، دیدی؟، تایید، اوکی
اغلب
مشکل
حمایت مالی دانشجوی شایسته
Bursary
حمایت مالی دانشجوی نیازمند
Lumpen، عوام فریب، پوپولیست، متظاهر سیاسی
عوام فریب
لُمپن
نیمسال
هم
نوا، نجوا
محصّل، شاگرد، طلَبِه، تلمیذ، جویای دانایی، جویندهٔ دانش
رستاخیر ( با معنای پاشدن )
پنجمین حرف از ۳۲ حرف الفبای فارسی، چهارمین حرف از ۲۶ حرف الفبای عربی
عاشقانه
حضور دور و بَر، بودن در اطراف، گشتن در اطراف
روشن شدن، روشن کردن، شروع شدن، خطور کردن، حادث شدن
اتفاق افتادن