تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شگفت زده شدن، تعجب کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

- معنی اول: اختصاص دادن وقت خود برای کسی یا چیزی ( شنیدن مشکلات دیگران، مشارکت در کارهای داوطلبانه و یا معاشرت با دوستان ) مثال: When friends hang o ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هدر دادن ( فرصت، پول، زمان و . . . ) به شکل بیهوده، به باد دادن، بیهوده تلف کردن مثال: This is your last chance to win the league so don't piss it a ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بسیار ناراحت کننده، تکان دهنده، شوکه کننده، دردآور - این اصطلاح بیشتر مناسب زبان گفتار ( Spoken English ) است و برای زبان نوشتار ( Written English ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به حرکت واداشتن کسی، به هیجان آوردن کسی get somebody going:

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تلاش کردن برای رسیدن به چیزی یا هدف گذاری کردن برای یک نتیجه خاص

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کمتر بررسی شده، به اندازه کافی مورد تحلیل قرار نگرفته

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زندگی در لحظه، لذت بردن از مسیر زندگی بجای تمرکز کردن بیش از حد بر روی هدف، بهره بردن از لحظه ها و تجربه ها در طول مسیر زندگی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

اهمیت دادن به روایات، تجربه ها و روابط انسانی به جای تمرکز دارایی های مادی. بطور خلاصه، ارجحیت معنویات بر مادیات Example: Instead of buying expensi ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مارکتینگ به معنای نهادینه شدن است. :baked into the brand وجود یک ارزش یا ویژگی به طور ذاتی و اساسی در هویت و ساختار برند که وجود آن برند بدون آن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ایده آل و کامل بودن چیزی که معمولا خیالی یا دور از واقعیت است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تحت فشار قرار دادن یا تشویق به انجام دادن سریع کاری است و بیشتر در مکالمات غیررسمی و گاهی با لحن جدی یا بی ادبانه استفاده می شود. Example: You’ve ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داغ شدن بحث، شدت گرفتن یا پرتنش شدن موقعیت We were having a normal conversation, but then shit got heated and everyone started arguing.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

people hugger: علاقه مند به در آغوش گرفتن و تعامل نزدیک با دیگران

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

feel the same rush: احساس هیجان یا انرژی مشابه داشتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به معنای دادن فرصت به کسی برای هضم یا درک اطلاعات مهم و گاهی شوک آور است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتن یا رویارویی مثبت با یک وضعیت، چالش، یا احساس به جای اجتناب از آن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موقعیتی که شخص وظایف زیادی برای انجام دارد و احتمالاً هر روز کارهای جدیدی اضافه می شود، بنابراین او احساس می کند نمی تواند حجم کاری خود را مدیریت کند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همفکر و یا هم نظر بودن با کسی I'm sorry, I'm not with you.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح نشان دهنده تعدد نقش ها و مسئولیت های یک فرد است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به معنای انجام کاری با سرعت، انرژی، و تمرکز سریع است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح "Maker Day" به یکی از رویکردهای برنامه ریزی روزانه افراد، به ویژه در دنیای حرفه ای، اشاره دارد. این مفهوم اولین بار توسط Paul Graham، کارآفرین ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح "Manager Day" به یکی از رویکردهای برنامه ریزی روزانه افراد، به ویژه در دنیای حرفه ای، اشاره دارد. این مفهوم اولین بار توسط Paul Graham، کارآفر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به ترکیبی از کار حضوری و دورکاری یا آموزش حضوری و آنلاین اشاره دارد. Let’s be hybrid by allowing flexibility between remote and in - office work

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی نظم و بدون ساختار . That's not just rock and roll with asynchronous and synchronous communication on demand as needed نمی توان همه چیز را به شی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Do fine - tune fixes به معنای ایجاد تغییرات کوچک اما هدفمند است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راه حل های ساده و سرراست، اما نه چندان دقیق یا ظریف

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به حالتی اشاره دارد که دو یا چند نفر به صورت مکرر و متناوب ایمیل هایی را رد و بدل می کنند. این عبارت معمولاً برای توصیف یک مکالمه طولانی از طریق ایمی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کشش فیزیکی، پیشرفت در کار، یا جلب حمایت و پذیرش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پذیرش یا قبول یک ایده، فرض، یا مبنا که معمولاً به عنوان پیش فرض برای ادامه بحث یا استدلال ارائه می شود. به عبارت ساده تر، شخص فرض اولیه ای که مطرح شد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارهایی که یک فرد باید در مدت زمان مشخصی آنها را انجام دهد.

پیشنهاد
٠

استفاده از زور یا موقعیت خود برای جلوگیری از انجام کاری، جلوگیری از وقوع چیزی به روشی ناعادلانه