تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

strike or propel ( something ) with a sudden quick movement of the fingers. معادلش در فارسی تلنگر زدن هستش از لغتنامه دهخدا 👇 تلنگر زدن. [ ت َ / ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرهودن. برهودن. چنان باشد که گویند نزد سوختن رسید و جامه ای که نزدیک آتش رسد چنانکه از تف وی نیک زرد شود گویند بیهود و برهود نیز گویند. ( لغت فرس ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی قیدی کردی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیز نگری کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکت دادن دقیق نیست بلکه به حرکت واداشتن صحیح تره چون یک عدم تمایل ضمنی درش وجود داره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به لج آوردن کسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرهنگستان در مقابل ( spasm ) تَنجش رو مترادف کرده . یعنی پاسخ انقباضی جانداران به یک محرک بیرونی ( مانند دما، رطوبت، نور ) . مصدر تنجیدن به معنی ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شادی کردن به غم و رنج کسی ۲. دشمنکامی