پیشنهادهای MARG YADARD (٨)
١٥
٥ روز پیش
٠
strike or propel ( something ) with a sudden quick movement of the fingers. معادلش در فارسی تلنگر زدن هستش از لغتنامه دهخدا 👇 تلنگر زدن. [ ت َ / ...
١ ماه پیش
٠
پرهودن. برهودن. چنان باشد که گویند نزد سوختن رسید و جامه ای که نزدیک آتش رسد چنانکه از تف وی نیک زرد شود گویند بیهود و برهود نیز گویند. ( لغت فرس ا ...
١ ماه پیش
٠
بی قیدی کردی
٢ ماه پیش
٠
هیز نگری کردن
٢ ماه پیش
٠
حرکت دادن دقیق نیست بلکه به حرکت واداشتن صحیح تره چون یک عدم تمایل ضمنی درش وجود داره
٢ ماه پیش
٠
به لج آوردن کسی
٣ ماه پیش
١
فرهنگستان در مقابل ( spasm ) تَنجش رو مترادف کرده . یعنی پاسخ انقباضی جانداران به یک محرک بیرونی ( مانند دما، رطوبت، نور ) . مصدر تنجیدن به معنی ب ...
٣ ماه پیش
٠
۱. شادی کردن به غم و رنج کسی ۲. دشمنکامی